بزرگنمايي:
گفتگو با بازيگر سريال آمين
كاري كه به دليل ژانر پليسي از همان ابتداي پخش توانست به يكي از رقباي سريالهاي ماهواره اي تبديل شود و نگاه مخاطبان بسياري را به خود معطوف كند. به خصوص با داستان پيچيده و شخصيت پردازي قابل قبولي كه در فيلمنامه كار وجود دارد.
در كنار كارگرداني دقيق و يكدست و برخي بازيهاي خوبي كه اين شبها از بازيگران خوب و حرفه اي اين عرصه شاهد هستيم.
اما يكي از شخصيت هاي اصلي اين سريال را شاهرخ استخري بازي ميكند كه چند سالي بود در هيچ سريالي بازي نكرده بود و در اين مدت معطوف مديوم سينما شده و حالا با نقش «ياشا» در «آمين» توانست بازي خوبي ارائه بدهد و با انتخاب نقش «ياشا» ثابت كند كه ارزش چند سال فاصله گرفتن از تلويزيون را داشت.
با وي كه اين روزها مديريت يك فروشگاه را نيز در كنار بازيگري برعهده دارد، گفتگويي پيرامون بازيگري و شخصيت ياشا داشتيم كه در ادامه مي خوانيد:
چه اتفاقي افتاد که پس از سريال «فاصلهها» در هيچ سريالي حضور نداشتيد و به سمت سينما گرايش پيدا کرديد. تا اينکه با «آمين» دوباره به مديوم تلويزيون بازگشتيد؟
- در اين مدت مشغول کار در سينما بودم که اکثر آنها اکران شدند به جز يکي از آن فيلمها «کبريت سوخته» به کارگرداني کاظم معصومي است که در نوبت اکران است. فيلم «دوربين» هم بود که قبل از عيد اکران شد و بزودي در شبکه نمايش خانگي توزيع مي شود.
موضع خاصي نسبت به تلويزيون داشتيد؟
- نه. دوست داشتم برگشتنم به تلويزيون با يک نقش متفاوت و يک کار خوب باشد.
تا اينکه سريال «آمين» پيشنهاد شد؟
- بله. زامياد سعدونديان 8 ماه قبل از پيش توليد اين کار با من تماس گرفت و من را با نقش (ياشا) ديوانه کرد. آنقدر نقش جذاب بود که حدود 8 ماه منتظر بودم تا بالاخره از دفتر آقاي نوروزبيگي تماس گرفتند و من با کمال ميل پذيرفتم.
فيلمنامه به گونه اي هست که در قسمت 16 اتفاقاتي مي افتد که جواب سوالي است که در قسمت 1 براي مخاطب پيش آمده است. از اين دست گرهگشاييها در قصه وجود دارد. وقتي نقش ياشا را از همان ابتدا تحليل ميکرديم، لحظه ورود ياشا به ايران فضاي منفي داشت.
چون پليس از همان اول ياشا را زير نظر دارد و خب زامياد با زيرکي ديالوگهاي من را به گونهاي کم کرد که تعليق بيشتر شود. تا اينکه سر مزار همسرش که براي سالگرد، ياشا را ميبينيم، ياشا مونولوگ ميگويد و اين گونه در ذهن مخاطب تبرئه ميشود و چند بار به او سوء قصد مي شود و اينگونه مخاطب آنجا گمان مي کند که ياشا کاراکتر منفي نيست.
دوستي شما و نويسنده باعث شده بود که از همان ابتدا شما را براي نقش ياشا انتخاب کنند و اولين بازيگري که در اين سريال انتخاب شد، شما بوديد؟
- زامياد هنگام نگارش، من را مد نظر داشت. اما اين طور نيست که من توقع داشته باشم زامياد چون درباره اين نقش با من صحبت کرده است، من حتما بايد بازي کنم. اين طور هم نبود که زامياد بخواهد در اين باره با کسي صحبت کند.
شايد آنقدر من و زامياد به اين کاراکتر فکر کرديم که اين اتفاق در نهايت افتاد. درباره سوالي که پرسيد اولين بازيگري که انتخاب شد من بودم، خير. چند نفر پيش از من قرارداد بسته بودند.
نکتهاي که در بيشتر سريالهاي ايراني وجود دارد، اين است که شخصيتها در فيلمنامه به گونه ديگري است و هنگام اجرا دچار تغييرات بسياري ميشود. فيلمنامهاي که از همان ابتدا در اختيار شما قرار گرفت تا زماني که مقابل دوربين رفت، چقدر تغيير کرد؟
- بايد بگويم کار پيش رو ماحصل يک سال زحمت شبانه روزي يک تيم پنجاه نفره است و همين طور بچههايي که شش ماه پس از تصويربرداري تدوين و جلوههاي ويژه را انجام دادند، خدا را شکر نتيجه کار متفاوت شد.
نميخواهم آن را با کارهاي روز دنيا مقايسه کنم و اکشنهايي که با پروداکشنهاي عظيم و هزينههاي گزاف توليد ميشود.
اما اگر بخواهيم با کارهاي قبلي خودمان مقايسه کنيم، قابل قبول است. بايد مشقي را که از همان دهه 60 با کارهاي اکشن ميساختيم ادامه مي داديم تا امروز يک سينماي اکشن خوب داشته باشيم. اين اتفاق نيفتاد و يک جايي قطع شد و به سمت ژانرهاي ديگر رفتيم.
امروز داريم دوباره به اکشن بر ميگرديم. بايد تلاشهايي شود و کارهايي بکنيم که شايد به نظر بيايد اداي کارهاي خارجي باشد.
اما بايد اين راه را برويم. بايد آزمون و خطا کنيم. اتفاقاتي در اين سريال افتاده که ما تا به حال نداشتيم، مثل بازي روي کانتينر در حال حرکت و يک سري چيزهايي که براي اولين بار در اين سريال اتفاق افتاد.
سکانس هايي بود که براي از دست نرفتن ريتم خوب کار دو تا سه دقيقه از آن حذف شد. دقيقه هايي که مهمند هم براي تيم توليد و هم براي تلويزيون.
يعني حذف اين دقايق به کار لطمه وارد کرده؟
- من که بيست بار فيلمنامه را خواندم باز هم جاهايي گيج ميشوم. مردم يک ديالوگ را از دست بدهند، برايشان سوال ايجاد ميشود.
يعني اگر اين سريال را 4 بار هم ببينند، هر بار چيزهايي را کشف ميکنند که در قسمتهاي ديگر متوجه نشدند. بالاخره نقش ياشا هم يک جاهايي از سانسور بي نصيب نبود و تغييرات کوچکي داشت.
البته نه اينکه به شالوده اصلي کار لطمه بخورد، اما يک سري چيزها اصول کار نيروي انتظامي بود که بايد لحاظ ميشد. اينکه چگونه پشت بي سيم صحبت شود و يک سري تغييرات کوچک ديگر.
چون اگر از اين قوانين پيروي نميکرديم به دل بچههاي نيروي انتظامي نميچسبيد. بنابراين يک سري نکات را آقاي سجادي کارشناس محترم سر صحنه بيان ميکردند.
شما با هر دو کارگردان همکاري داشتيد و يا از زماني وارد پروژه شديد که کارگردان تغيير کرد؟
- من با هر دو کارگردان کار کردم.
نکته جالب درباره سريال اين است که تا اينجاي کار، يکدست شده و مشخص نيست که سريال با دو کارگردان ساخته شده است!
- واقعاً هر دو کارگردان به شدت مسلّط بودند و براي من تجربه جذابي بود که در کنار اين دو عزيز کار کردم. خدا را شکر اين گونه نبود که به کار لطمه بزند. البته ميشنوم جسته و گريخته که اتفاقات حاشيهاي براي کار به وجود آمده است.
اما واقعاً چيزي که مهم است اين که ماحصل کار خوب بوده و مردم دوست داشتند. خودم حس ميکنم بيشترين بيننده را از قسمت 14-13 پيدا ميکند.
بازتابش را تا امروز چطور ديديد؟
- خدا را شکر خوب بوده. از کساني که انتظار نداشتم به هر دليلي سريال ببينند، متوجه شدم سريال را ديدند. البته اطرافيان که هميشه واکنش خوب نشان ميدهند، اما وقتي از آدمهاي جامعه ميشنوي که يک سريال متفاوت پليسي از تلويزيون پخش ميشود، اين به من خيلي ميچسبد.
معمولاً بيشتر کارگردانها معتقدند که بازيگران جوان آمادگي لازم را براي صحنههاي اکشن ندارند!
شما چطور؟
- خب درست ميگويند. ورزش ميکنم و اين قضيه که گفتيد برايم خيلي مهم است و قلباً به ژانر اکشن علاقه دارم و به همين دليل بايد حواسم جمع باشد که اگر يک روزي بيشتر در ايران اين ژانر جا افتاد ، من آمادگياش را داشته باشم.
اين قضيه که گفتيد يکي از ضعفهاي سينماي ماست. اگر بخواهيم کارشناسي به موضوع نگاه کنيم، من در صحنه پيش از تصادف به عنوان قرباني ميدويدم. به همين دليل خيلي هم نبايد خوش استايل بدوم.
آن هم دويدن با کفش مردانه با کت و شلوار. اما استايل دويدن در صحنههاي ديگر تغيير ميکند. بخش اعظم تعقيب و گريز و رانندگي را خودم بازي کردم. فقط لحظه تصادف را بدلکار انجام داد.
«آمين» نخستين تجربه حضور شما در يک کار پليسي است؟
- بله، اگر در کشور ما اين ژانر به صورت پخته وجود داشت، شايد در اين ژانر کليشه مي شدم. اين ژانري است که به آن تعلق خاطر دارم.
عينک هم پيشنهاد شما بود يا کارگردان؟
- پيشنهاد من بود. البته با مشورت کارگردان و گريمور به اين نتيجه رسيدم.
راجع به کليت سريال بگوييد و از همکاري با بازيگراني که نخستين تجربه همکاريتان با هم بود؟
- همه بازيگران اين کار فوقالعاده بودند و کار با آنها لذت بخش بود. اما امين حيايي انساني عجيب و غريب است که من افتخار داشتم با او همکاري کنم. امين جزو بازيگراني است که شايد باورتان نشود، ولي به من کُنسههايي ميداد که بعضا به ضرر نقش خودش بود. من چنين چيزي را تا به حال در هيچ کاري نديده بودم.
اما در گذشته کاريام پيشکسوتاني هم بودند که ديالوگ من را به دليل اينکه دوست نداشتند، حذف مي کردند. اما دوست داشتم اين را درباره امين حيايي بگويم، چون مردم از اين چيزها خبر ندارند و نميدانند چه کسي در پشت صحنه چگونه رفتار ميکند.
به نظر من امين حيايي يک الگوي کامل است و اگر من بخواهم يک الگوي اخلاق در بازيگري داشته باشم، امين حيايي است.
ديد بسياري از کارگردانها و تهيهکنندهها با اين کار نسبت به شما و بازي شما عوض شد و معتقدند از نقشهاي دختر پسري شيک کارهاي سهيليزاده فاصله گرفتيد.
- به نظر من بي انصافي است. آقاي سهيليزاده اين همه بازيگر را وارد اين حرفه کرد و اين همه جوان را به آرزويشان رسانده است و سراغ اين همه بازيگر رفته که سينما و تلويزيون ما آنها را کنار گذاشتهاند، اما آقاي سهيليزاده با اين آدمهاي فراموش شده کار کرده است.
آقاي سهيليزاده جزو معدود انسانهاي درست و سالم سينما و تلويزيون است. يک سري روابط جاي ضوابط را در کارهاي ايشان نگرفته است. با تست گرفتن، بازيگر را جلوي دوربين آوردهاند. هيچ چيز ديگري پشت آن نبوده است. از نظر کيفي کارهاي آقاي سهيليزاده يک امضايي دارد که منحصر به خودشان است. من در پشت صحنه کارهايشان بودم و اين مسائل را ديدهام.
نبايد اسم اين افراد را ناديده گرفت. بخصوص خدماتي که در تلويزيون انجام دادند. نود درصد مردم همواره پاي سريالهاي اين کارگردان نشستند. مگر مهران احمدي بازيگر بدي است که در کار او بازي کرده است.
اگر بازيگر جواني با او همکاري کرد و ندرخشيد، مشکل از خودش بوده است. من کارم را با عليرضا اميني، سامان مقدم و حسن برزيده و شاهد احمدلو که هر کدام نخستين کار تلويزيوني شان را مي ساختند شروع کردم. زماني که من با آقاي سهيلي زاده کار کردم، ايشان بيش از 16 کار براي تلويزيون ساخته بودند.
اما اينکه من 5 سال کار نکردم تا نقش متفاوت بازي کنم. من در «فاصلهها» به آقاي سهيليزاده گفتم اجازه بدهيد منفي بازي کنم. گفتند پس سعيد را کي بازي کند؟ ايفاي نقش مثبت در سينماي ايران خيلي سخت است.
به نظر من نقش منفي راحتتر است. با نقش منفي راه بروي جذابي . چرا که تمام حرکات نقش منفي کنش دراماتيک دارد. نقش مثبت را جذاب کردن کار سخت تري است. من تا ابد با آقاي سهيليزاده کار خواهم کرد.
بعد از فاصله ها ديگر پيشنهادي از طرف ايشان نداشتم. سريال آمين دو- سه سکانس دارد که خيلي براي من خيلي مهم بود. يعني کل سابقه کاري من يک طرف و اين چند سکانس يک طرف. يکي از آنها سکانسي بود که من مجبور شدم اسلحه روي پليس بکشم و سکانسهاي ديگر که هنوز پخش نشده است.
چطور شد که به فکر مديريت يک فروشگاه طلا در کنار بازيگري افتاديد؟
- من براي اولين بار اين را ميگويم که از روزي که به من ماهي 40-30 ميليون تومان براي هر کار ميدادند در تلويزيون کار نکردم و به دنبال يک هدف و اتفاقي بودم. با يک چندم دستمزد سينما کار کردم.
ماشينم را فروختم و زندگي ماديام کمي سخت شد. من از زماني که در تئاتر آقاي رحمانيان بودم و در موسسه کارنامه از آقاي پرستويي و مهتاب نصيرپور و اساتيد ديگر ياد ميگرفتم، به دنبال هدفي بودم که اگر احساس کنم به آن نزديک نميشوم ترجيح ميدهم با همين ذهنيتي که مردم از من دارند، تمام شود. نه اينکه کارهايي رابازي کنم که دوست ندارم.
از اين فاصله 5 ساله با تلويزيون پشيمان نشديد؟
- اصلاً پشيمان نيستم. اينکه سينما منبع ارتزاق باشد خيلي بد است، چون باعث ميشود کارهايي را بازي کني که نبايد و به تو لطمه مي زند. من هم سعي کردم اين کار را نکنم. دوست دارم سر هر کاري که ميروم، همه گروه دوست داشته باشند که من در آن تيم باشم. کار هنر برايم خيلي دلي است.
از اول نگاهتان به اين حرفه اين گونه بود و يا در طول کار به اين نتيجه رسيديد؟
- از اول سر يک کارهايي نميرفتم که صداي يک عدهاي در ميآمد. ميگفتند چرا اين پيشنهادها را رد ميکني؟ اما يک سري تجربيات را دوست داشتم. به عنوان مثال کار طنز را با «ماه عسل» تجربه کردم و... .
فعلاً که کار خاصي را قرار نيست شروع کنيد و يا حضورتان در کاري قطعي نشده است؟
- نه، فعلاً منتظرم تا بازتاب سريال را بين مردم و همکارانم و اهالي رسانه ببينم. من آدمي نيستم که سريع از يک کار سر يک کار ديگر بروم. دوست دارم عطش جلوي دوربين رفتن را جمع کنم و دلم يک نقشي را بخواهد بعد مقابل دوربين بروم.
و در پايان...
- من انتظار بيشتري از تلويزيون داشتم . دوست داشتم براي «آمين» بيشتر تبليغ شود. اگر شبکه يک براي سريال «کيميا» تبليغ ميکند، شبکه دو هم براي ما تبليغ کند، زيرنويس برود. اما اين اتفاق نيفتاد. جالب اينکه برنامه هاي پاييز شبکه يک را تبليغ مي کنند اما نامي از سريال آمين به چشم نمي خورد.
منبع : banifilm.ir