حمله تند کيهان به تهمينه ميلاني: ...هيولايي ترسناک يا کاريکاتورهاي احمق بي عقل
سينما
بزرگنمايي:
چه خبر - نقد تند کيهان از فيلم ملي و راه هاي نرفته اش و عملکرد تهمينه ميلاني
فيلم جديد تهمينه ميلاني، در ادامه آثار سالهاي اخير او درباره زناني است که مقهور ستم و سلطه مردان ميشوند، اما فيلمساز به قدري روي ايدئولوژي و شعار خود متمرکز شده که يادش رفته، يک فيلم سينمايي به داستان، منطق، شخصيت پردازي و تفکر هم نياز دارد! اين فيلم در رويکرد به موضوع و هدف خود از فيلمها و سريالهاي شعاري و سطحي دهههاي 50 و 60 شمسي خودمان هم عقبتر است. مشکل بزرگ سينماي امروز ما هم همين است که افرادي داعيه دار آسيب شناسي و پرداختن به معضلات اجتماعي روي پرده سينما هستند که از مردم جا ماندهاند و فضاي فرهنگي و اجتماعي جامعه خود را نميشناسند. اين است که توان ايجاد يک موقعيت باورپذير و قانعکننده را هم در فيلمهاي خود ندارند. در همين فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» آدمها همه يا هيولاهايي ترسناک و بيوجدان هستند يا کاريکاتورهايي احمق و بيعقل! يک طرف دختراني حضور دارند که بيهيچ علت و زمينه مشخصي، شيفته و تسليم مردها ميشوند و آن سو هم مرداني قرار دارند که باز بدون دليل، وحشي، سنگدل و خونريز هستند!
فيلم جديد تهمينه ميلاني را هم ميتوان همچون بسياري ديگر از آثار سينماي اين دوران، محل متهم سازي نسل جوان دانست. به زعم اين کارگردان و بسياري از هم طيفها و همکارانش در جامعه امروز ما چيزي به نام جوان متعادل و سالم وجود ندارد! موضع کارگردان در مقابل مردان که مشخص است، اما تصورسازي او از زنان و دختران به شدت موهن و تحقيرآميز است. به طور مثال، مشخص نيست که چرا کاراکتر اصلي فيلم (مليحه) تا اين حد در برابر همه ذليل و ضعيف است. او آنقدر از سوي همه و اطرافيان خود آسيب ميبيند که سرانجام تصميم به خودکشي ميگيرد! درواقع، از دست کارگردان فيلم خودش را ميکشد که تا اين حد زنان را حقير نشان ميدهد.
چطور ممکن است يک دختر جوان و مدرن، آن هم در جامعه امروز ما وقتي در جلسه آشنايي پيش از ازدواج ميبيند که خواستگارش، به کيف شخصي او سرک ميکشد و تلفن همراه او را بازرسي ميکند، هيچ واکنشي نشان نميدهد و باز هم تن به ازدواج با چنين فردي ميدهد؟ به طور طبيعي هيچ منطقي در اين اتفاق وجود ندارد و اينکه در ادامه ميبينيم، مليحه با چنين مردي ازدواج ميکند، با هيچ عقلي جور در نميآيد، اما چون کارگردان تصميم خودش را گرفته و ميخواهد نشان دهد که يک زن چگونه زير ستم مرد له ميشود، اين روايت را پيش ميبرد.
تقريبا همه مسائل، اتفاقات و فعل و انفعالات اين فيلم به همين ترتيب هستند. اگر بخواهيم باز هم مثال بزنيم، ميتوان به برادر بزرگتر مليحه و واکنش او به آسيب ديدن خواهرشاشاره کرد. فيلم، برادر بزرگتر را جواني غيرتي معرفي ميکند که به رفت و آمدهاي خواهر خود بسيار حساس است. اما همين جوان، وقتي ميبيند که خواهرش توسط شوهرش تا حد مرگ کتک خورده، هيچ واکنشي نشان نميدهد! مگر يک فيلم تا چه حد ميتواند سطحي و باسمهاي باشد؟ سريالهاي مبتذل و فوق عقب افتاده شبکههاي ماهوارهاي ترکيه هم تا اين حد «ضدواقعيت» نيستند. چطور ممکن است يک فيلمساز تا اين ميزان از مردم و جامعه خود بيخبر باشد که نداند، يک مرد جوان که غيرتي است، اگر به رفت و آمدهاي خارج از خانه خواهرش حساس است، نسبت به آسايش و امنيت خواهر خود نيز نگراني دارد. در شرايط عادي، کدام برادري را ميتوان سراغ گرفت که در مواجهه با بدن زخمي و خون آلود خواهر خود بيتفاوت بماند؟
اين گونه است که فيلم «ملي و راههاي نرفتهاش» بجاي آنکه يک فيلم آسيب شناسانه باشد، تبديل به طنزي ناخواسته شده که مخاطب فيلم فقط ميتواند به اتفاقات فيلم بخندد و دقايقي سرگرم شود و بعد هم همه چيز را فراموش کند.
منبع: روزنامه کيهان
-
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۹:۲۳:۳۰ AM
-
۵۴۰ بازدید
-
-
چه خبر