پيمان قاسم خاني: در زندگي شخصي اينقدر بدبختي دارم و حالم بد است که...
سينما
بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با پيمان قاسم خاني
فيلم «خوب، بد، جلف» اولين تجربه سينمايي پيمان قاسمخاني در حوزه کارگرداني بود که در سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد. رسم بر اين بوده که فيلمهاي کمدي در ادوار مختلف جشنواره فجر مورد اقبال جشنواره قرار نميگرفتند اما امسال جشنواره دو فيلم کمدي را در بخش مسابقه خود جاي داد گرچه هيچکدام هم توفيقي کسب نکردند. از پيمان قاسمخاني پرسيديم؛
قرار است چند سال ديگر فيلم جدي بسازد و او گفت:
جدي نيست کمدي است. اما کمدي سياه.
فکر ميکنيد براي اين فيلم کار سختتري در پيش داريد؟
نه، من وقتي اين فيلم را ساختم؛ فهميدم در کارگرداني چه کارهايي نبايد انجام ميدادم. خيلي خوشحالم که اين فيلم را ساختم که انشاالله بعد از اين کار فيلم خوبم را خواهم ساخت که متعجبتان خواهد کرد.
اکران فيلم در جشنواره باعث نميشود که تعداد تماشاگران در اکران عمومي کم بشوند به ويژه در حوزه فيلمهاي تجاري و کميک؟
اين را ميگويند ولي شايد کسي علاقمند باشد دو يا سه بار فيلم را ببيند.
همين اتفاق براي «بارکد» اتفاق افتاد.
من تصور ميکنم دوستاني اين فيلم را ميبينند و به دوستان ديگرشان توصيه ميکنند که آن را ببينند.
وسوسه نشديد يکي از نقشهاي فيلم را بازي کنيد؟
نه؛ هرگز.
باتوجه به اينکه سينماي تلخ در ميان قشر روشنفکر و رسانهاي بيشتر جدي گرفته ميشود؛ فکر نميکنيد در اکران مظلوم بمانيد؟
آنها مظلوم هستند نه ما. ما اينجا مظلوميم آنها در اکران. آنجا از روي فيلمهاي تلخ رد ميشويم.
پس مطمئنيد مردم استقبال ميکنند؟
نه، مطمئن نيستم. به هرحال فيلمهاي تلخ هم آينهاي از اجتماع هستند و طبعا مشتريان خود را دارند.
آيا مردم الان حالشان خوب است و آيا آن فيلمها حال مردم را بدتر نميکند؟
تصور من راجع به سينما اين است که خودم آنقدر بيرون از سينما حالم بد است و بدبختي دارم که دوست دارم دو ساعتي که در سينما هستم و فيلم ميبينم؛ حالم بهتر شود. ولي آدم نميتواند سينماي جدي و واقعگرا و تلخ را نيز ناديده بگيرد و نقض کند.
احتمالا محک زدن کارگرداني براي نويسندهها کمي سخت است. چه اتفاقي افتاد که اين ريسک را قبول کرديد تا وارد وادي کارگرداني شويد؟
من از بدو ورودم به سينما علاقه به کارگرداني داشتم. اگر مصاحبههاي بيست سال پيش من را بخوانيد متوجه ميشويد که به نيت کارگرداني وارد سينما شدم. منتهي در طول راه تنبل شدم و عقب افتادم و بهکلي ماجرا يادم رفت. درحال حاضر قضاوتي که شما ميفرمائيد خيلي برايم مهم نيست. هدف من اين است که فيلمي بسازم که تماشاگر با ديدنش حالش خوب شود. فکر ميکردم اين حد تواناييام است. البته ميتوانست بهتر از اين هم باشد. خوشبختانه تماشاگران هم بعد از ديدن فيلم ميگفتند حالمان خوب است.
و ممکن بود به برندتان آسيب جدي وارد کند.
اگر آدم قرار باشد به يک برند فکر کند اصلا نبايد کار کند. البته شما لطف داريد، اما درکل جزو دغدغههاي فکري من نبود که شايد کار قويتر باشد يا ضعيفتر.
شوخيهايتان هم شامل مميزي شد؟
هفت مورد کوتاه مميزي شد که در روند داستان تاثيرگذار نبود ولي بعضيهايش خيلي بامزه بود و دلم برايشان سوخت.
گروه فرهنگ و هنر
منبع: ilna.ir
-
يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۴:۲۹ AM
-
۹۶۹ بازدید
-
-
چه خبر