بزرگنمايي:
چه خبر - تمام آنچه که مي بايست از اسکار فيلم غيرانگليسي زبان بدانيد
اسکار محل نمايش فيلم نيست، اسکار جشنواره نيست، قرار نيست فيلمي در آن به نمايش درآيد، اسکار محل انتخاب بهترين فيلمهاي به نمايش درآمده در يکسال گذشته به انتخاب و با سليقه اعضاي آکادمي است. به همين سادگي. فيلم غيرانگليسي اگر جزو پنج نامزد نهايي قرار نگيرد، شايد کسي حتي نامش را هم نشنود، چه رسد به ديدنش. حتي در صورت نامزدي و حتي برنده شدن نيز قرار نيست فيلم در اسکار به نمايش درآيد. بله، نامزدي و برندهشدن يک امکان تبليغاتي بزرگ براي نمايشهاي گسترده بعدي است اما فقط در همين حد.
مطالبي که در پي ميآيد، نکاتي است در معرفي اسکار فيلمهاي غيرانگليسي زبان. ذکر اين توضيح را لازم ميدانم که بخش اعظمي از اين مطالب از سايت آکادمي اسکار انتخاب و ترجمه شدهاند...
اسکار از آغاز تا امروز
با وجود همه دگرگونيهايي که در سالهاي گذشته در صنعت سينما پيش آمده، جايزه اسکار همچنان با همان اهميت و عظمت پيشين پابرجا مانده است. از اواخر دهه 1920 و ورود صدا به سينما تا قرن 21 و استفاده از تصاويري که به کمک کامپيوتر توليد ميشوند، شاهد پيدايش و از ميان رفتن سبکهاي گوناگون بودهايم. در اين فاصله البته هاليوود همچنان سلطه خود را بر عالم خيال حفظ کرده و بر فيلمهاي نقاط ديگر دنيا سايه افکنده است. در تمام اين سالها، جايزه اسکار نشاندهنده وضع کلي سينما بوده و بهعنوان پاداشي به فيلمها، بازيگران و کارگرداناني که دستاوردهاي پايداري داشتهاند، اهدا شده است. جايزهاي که نهتنها در تثبيت ستارهها موثر بوده، بلکه نقش بسزايي هم در موفقيت تجاري فيلمها داشته است...
اين مراسم که نخستينبار در 16 مي 1929 در مراسم شام خصوصي در هتل روزولت هاليوود با حضور حدود 270 تماشاگر برگزار شد، در گذر اين سالها مدام دستخوش تغيير و تکامل بوده است. در نخستين اسکارها فقط ١٥ تنديس کوچک به بازيگران، کارگردانان و ديگر عوامل اصلي صنعت فيلمسازي آن زمان براي گراميداشت فعاليتشان طي سالهاي 1927–1928 اهدا شد. اما به اين مجسمهها در گذر زمان افزوده شد و امروز جوايز بسيار بيشتري به دستاندرکاران سينما در شب برگزاري مراسم داده ميشود.
آخرين اسکار افزودهشده به منوي شب مراسم، اسکار بهترين انيميشن است که از دوره هفتادوچهارم که در سال 2002 برگزار شد، اهدا ميشود. در مورد تنها اسکار مهم براي جوامع خارج از آمريکا- يا بهتر است بگوييم جوامع غيرانگليسي زبان- نيز بايد گفت از مراسم بيستونهم که در 27مارس 1957 برگزار شد، قرار شد بخش انتخاب بهترين فيلم خارجي زبان نيز ايجاد شود. از آن سال به بعد اين اسکار بهطور مرتب اهدا شده است. در ليست برندگان اين رشته شماري از بهترين آثار ٦٠ سال اخير حضور دارند...
قوانين و مقررات اسکار براي فيلم خارجي زبان
برخلاف ديگر بخشهاي اسکار، در بخش فيلم خارجيزبان، فيلمها براي اينکه در رقابت شرکت داده شوند، الزامي به اکرانشدن در آمريکا ندارند. فيلمها بايد در زمان مقرر در قوانين آکادمي در کشور خود حداقل ٧ روز در سالنهاي سينما روي پرده آمده باشند. زمان مناسب براي شرکت در رقابت يا به عبارت بهتر ضربالاجل زماني بخش فيلمهاي خارجيزبان که دقيقا بايد يکسال تقويمي باشد، متفاوت از ديگر بخشهاست و معمولا قبل از زمان نرمال اسکار آغاز شده و پايان ميگيرد. بهعنوان مثال در هشتادمين دوره آکادمي ضربالاجل نمايش فيلمهاي خارجيزبان آخر سپتامبر ٢٠٠٧ بود، درحاليکه آثار شرکتکننده در بخشهاي ديگر اسکار تا آخر دسامبر همان سال فرصت داشتند.
با اينکه در نشريات و رسانهها اسکار بهترين فيلم خارجيزبان را معمولا به اختصار اسکار فيلم خارجي مينامند اما به اين دليل که اين خلاصهکردن باعث ميشود مليت فيلم بر زبان آن مقدم باشد، ميتواند باعث بدفهمي شود. درست است که يک فيلم براي کانديداشدن در اين بخش بايد خارجي باشد اما نبايد فراموش کرد که علاوه بر خارجيبودن، فيلم بايد به زباني غير از زبان انگليسي نيز ساخته شده باشد.
فيلمهاي غيرآمريکايي که بخش زيادي از ديالوگهاي آنها انگليسي باشد، واجد شرايط کافي براي شرکت در رقابت در اين بخش نيستند. براي مثال در سال ٢٠٠٧ فيلمي از فلسطين اشغالي به دليل انگليسيبودن ديالوگها از اين بخش کنار گذاشته شد. از سوي ديگر البته مليت نيز اهميت دارد؛ چنان که فيلمي چون نامههاي ايوو جيما که کلينت ايستوود آن را به زبان ژاپني ساخته، باوجود نامزدي در بخش فيلمهاي زبانخارجي گلدنگلوب، در اسکار نتوانست در اين بخش رقابت کند. دليل اين تفاوت هم البته اين است که گلدنگلوب توجهي به مليت ندارد و برايش فقط زبان فيلم مهم است.
يکي ديگر از شرايط حضور در رقابت اين بخش اين است که فيلم پيش از نمايش در سالنهاي سينما از طريق تلويزيون، اينترنت و رسانههاي خانگي عرضه نشده باشد. فراموش نکردهايم فيلم دانمارکي پرنده آبي را که در سال ٢٠٠٤ به همين دليل از رقابت کنار گذاشته شد. همچنين اگر عناصر اصلي و خلاق فيلم متعلق به کشوري که فيلم را به آکادمي معرفي کرده، نباشند يا به عبارت بهتر کنترل خلاقانه و هنري فيلم متعلق به جايي غير از کشور معرفيکننده باشد، فيلم مجوز حضور در رقابت را به دست نميآورد. در سالهاي اخير فيلمهاي زيادي به اين دليل حايز شرايط لازم براي رقابت در اين بخش شناخته نشدهاند که يکي از مهمترين آنها فيلم «هوس، احتياط» است که در سال ٢٠٠٧ به نمايندگي از تايوان به آکادمي معرفي شده بود. در سال ١٩٩٢ نيز فيلم «اروگوئهاي جايي در دنيا» اين اتفاق را تجربه کرد. نکته جالب اينکه اين فيلم پس از کانديداشدن از رقابت کنار گذاشته شد، چراکه آکادمي به اين نتيجه رسيده بود که کنترل هنري و خلاقانه فيلم متعلق به اروگوئه نبوده است...
از سال ٢٠٠٦ تصميم بر اين شده که نيازي نيست فيلم معرفيشده الزاما به زبان کشور معرفيکنندهاش ساخته شده باشد. وقتي در سال ٢٠٠٤ فيلم ايتاليايي خصوصي به اين بهانه که به زبان عربي و عبري ساخته شده از رقابت کنار گذاشته شد، آکادمي تصميم گرفت در اين قانون تجديدنظري اساسي صورت دهد. سود اين تغيير قانون به کشوري چون کانادا رسيد که با فيلم « آب» که به زبان هندي ساخته شده بود، موفق به کسب يک نامزدي اسکار شد. پيش از اين کانادا فقط با فيلمهايي که به زبان فرانسه ساخته بود، قادر به شرکت در رقابت اين بخش بود، چراکه فيلمهاي انگليسيزبان بهعنوان يکي از دو زبان غالب در اين کشور قادر به کسب شرايط لازم بخش فيلمهاي خارجي زبان نبودند.
تاريخچه اسکار فيلم خارجي
وقتي نخستين دوره مراسم آکادمي برگزار شد، بخشي مخصوص براي فيلمهاي خارجي زبان نداشت. تازه پس از پايان جنگ دوم جهاني بود که اعضاي آکادمي به فکر تقدير از آثار غيرانگليسي افتادند، البته حتي آن زمان نيز بخشي جدا به اين آثار اختصاص نيافت، بلکه آکادمي از سال ١٩٤٧ تا ١٩٥٥ با اهداي ٨ جايزه ويژه يا افتخاري به فيلمهاي خارجي که در آمريکا روي پرده آمده بودند، از آنها تقدير کرد. جين هرشولت که آن زمان رئيس آکادمي بود، با اين تفکر که «يک جايزه بينالمللي ميتواند رابطه نزديکتري ميان سينماگران آمريکايي با سينماگران ديگر کشورها برقرار کند» به پايهريزي اين بخش مبادرت ورزيد. نخستين فيلمي که در اين بخش مورد تقدير قرار گرفت، درام نئورئاليستي واکسي به کارگرداني ويتوريو دسيکا بود.
آکادمي دليل تقدير از اين فيلم را «کيفيت بالاي اين فيلم سينمايي در تصوير کردن زندگي در سرزميني زخمي از جنگ» عنوان کرده و افزوده بود که « واکسي به دنيا ثابت ميکند که يک روح خلاق ميتواند بر هر گونه ناملايمات فايق آيد». باوجود ارزشهاي اين فيلم و نيز ديگر فيلمهاي برنده اين جايزه در ٨ دوره نخست اما نبايد اين نکته را ناديده گرفت که اين جوايز طبق قاعده و قانون خاصي اهدا نميشد، رقابتي وجود نداشت، نامزدي معرفي نميشد و هرسال يک فيلم به دلخواه اعضاي آکادمي، اين جايزه را دريافت ميکرد. دزد دوچرخه، راشمور، ديوارهاي مالاپاگا و بازيهاي ممنوع مهمترين برندههاي ادوار نخست اين بخش هستند. از بيستونهمين دوره اما داستان شکل رسمي به خود گرفته و بخش رقابتي مريت که اين روزها بخش فيلمهاي خارجيزبان شناخته ميشود، ايجاد شد. نخستين برنده اين بخش باز هم يک فيلم نئورئاليستي ايتاليايي بود به نام «جاده» به کارگرداني فدريکو فليني. از آن سال تاکنون بهطور مرتب اين بخش برگزار شده است...
روند اسکار
از کشورهاي مختلف دعوت ميشود تا مناسبترين فيلمشان را به آکادمي معرفي کنند. انتخاب فيلمها در کشورهاي مختلف بايد توسط يک سازمان يا کميتهاي متشکل از سينماگران يا ديگر فعالان صنعت سينما به انجام رسد. هر کشوري مجاز به معرفي يک فيلم به آکادمي است. پس از مرحله معرفي فيلم و ثبتنام رسمي، کپي فيلمها که بايد با زيرنويس انگليسي باشد، توسط کميته فيلمهاي خارجيزبان بازبيني شده و سپس با يک رأيگيري مخفي نام ٥ فيلم بهعنوان نامزدهاي اين بخش اعلام ميشود.
رأيگيري نهايي براي انتخاب برنده اسکار اين بخش با حضور اعضاي آکادمي که در نمايش تمام فيلمهاي کانديداشده حضور يافتهاند، انجام ميگيرد. اعضاي آکادمي که نسخه ويديو يا ديويدي فيلمهاي کانديداشده را ديدهاند، مجاز به حضور در رأيگيري نيستند. از سال ٢٠٠٦ به اين سو اين روند تا حدي تغيير کرده و ٢ مرحلهاي شده است: ابتدا يک هفته پيش از اعلام نامزدهاي اين بخش فهرستي از ٩ فيلم برتر اعلام شده و سپس کميتهاي متشکل از ٣٠نفر از اعضاي آکادمي- که ١٠نفرشان بايد ساکن نيويورک باشند- از بين اين ٩ فيلم ٥ نامزد نهايي را انتخاب ميکنند. رأيگيري نهايي به همان سياق سابق انجام ميگيرد.
برندگان بزرگ
برخلاف ديگر جوايز اسکار، جايزه بهترين فيلم خارجيزبان به شخص خاصي اهدا نميشود. اين جايزه به يک فيلم داده ميشود و کارگردان آن فيلم به نمايندگي از فيلم و نيز کشورش جايزه را دريافت ميکند. نکته جالب اين است که برخي از منتقدان سياستهاي اسکار بر اين باورند که نام اين بخش را درواقع بايد بخش بهترين فيلم اروپايي ناميد. از ٦٨ جايزهاي که تاکنون در اين بخش اهدا شده، ٥٦ جايزه به فيلمهاي اروپايي رسيده، ٥جايزه سهم آسيا بوده، ٣ جايزه به فيلمهاي آفريقايي و ٣ جايزه هم به سينماي آمريکاي لاتين تعلق گرفته است. فدريکو فليني ايتاليايي با ٤ فيلم که اسکار فيلم خارجي را گرفتهاند، موفقترين کارگردان دنيا در اين بخش بوده است. هموطن او وويتوريو دسيکا نيز ٤ بار برنده اسکار شده است. در ميان کشورها نيز ايتاليا با ١٤ و فرانسه با ١٢ اسکار موفقترين کشورها در اسکار فيلم خارجي هستند. در فهرست کشورهاي برنده اين بخش با ٢ نامزدي و يک بار برندهشدن، نام کشورمان ايران نيز به چشم ميخورد...
فيلم، نه فيلمساز
باوجود اينکه اسکار بهترين فيلم به تهيهکننده فيلم تعلق ميگيرد، جايزه بهترين فيلم خارجيزبان به شخص خاصي اهدا نميشود و کارگردان فيلم برنده به نمايندگي از فيلم و نيز کشورش جايزه را دريافت ميکند، درواقع جايزه به کشور توليدکننده فيلم تعلق ميگيرد. بهعنوان مثال اسکار فيلم «تهاجم بربرها» که در سال ٢٠٠٣ به اين فيلم کانادايي اهدا شد، تا همين چند وقت پيش در موزه شهروندي کبک قرار داده شده بود. اخيرا شايد در پاسخ به برخي مشکلات ميان برخي فيلمسازان و مسئولان کشورها، قانونگذار به صراحت قيد کرده که مجسمه آکادمي به يک فيلم اختصاص داده ميشود و به کارگردان به نمايندگي از استعدادهاي خلاق فيلم اهدا خواهد شد. درواقع کارگردان برنده جايزه نيست، بلکه فقط در مراسم، آن را دريافت ميکند. کارگرداني چون فليني باوجود اينکه فيلمهايش ٤ بار برنده اين بخش شدهاند، در تاريخ سينما بهعنوان کارگردان بزرگي شناخته ميشود که اسکار نبرده است و فقط يک بار در سال ٩٢ اسکار افتخاري نصيبش شده است. اين را نيز بايد افزود که از سال ٢٠١٤ به اين سو است که تصميم گرفته شده نام کارگردان نيز در کنار نام کشور سازنده روي اسکار بهترين فيلم خارجيزبان حکاکي شود...
بحث و جدل
چون هر کشوري يک نماينده رسمي به اسکار معرفي ميکند، انتخاب اين نماينده گاه در برخي کشورها بحثانگيز و جنجالي ميشود. اين داستان را اين روزها در کشور خودمان هم ديديم، جايي که موافقان و مخالفان فروشنده اصغر فرهادي صفآرايي آشکاري مقابل هم نشان دادند...
در سالهاي اخير تأکيد آکادمي روي کشور سازنده فيلم دعواهايي را باعث شده است. بهعنوان مثال بايد گفت ٢ بار در اين سالها يک فيلمساز فلسطيني به دليل اينکه در قوانين اسکار تفاوتي ميان فلسطين و اسراييل قايل نيستند، موفق به حضور در رقابت فيلم خارجيزبان نشده است. از آنجا که آکادمي قبلا از کشورهايي چون هنگکنگ فيلم پذيرفته بود (باوجود اينکه چين هم فيلم داشت)، اين برخورد با فيلم فلسطيني باعث شد آکادمي با اتهام استانداردهاي دوگانه و حتي برخورد سياسي مواجه شود. با اينکه بالاخره نامزدشدن فيلم فلسطيني «اينک بهشت» در سال ٢٠٠٥ اين اتهامات را رد کرد، اما جنجالهاي ديگري از طرف صهيونيستها که به اشاره به نام فلسطين اعتراض داشتند، اسکار را يک بار ديگر به محور منازعات بدل کرد.
ديگر موضوع بحثانگيز قانون «يک کشور، يک فيلم» است. اين قانون بارها مورد انتقاد فيلمسازان واقع شده است. گاردين در مقالهاي نوشت که ايده بهترين فيلم خارجيزبان «بهطور بنيادين و اساسي يک ايده معيوب و اشتباه است» و اين بخش را «دعواسازترين بخش در تمام اسکار» ناميد. گاردين عنوان کرده بود که در يک دنياي بهتر نيازي به جداکردن فيلم انگليسي با فيلمهاي خارجيزبان نبايد باشد و اينکه هنوز هم بهترين فيلم اسکار الزاما بايد به يک فيلم انگليسيزبان داده شود، نشان از محدوديتهاي آکادمي دارد.
فروشنده دردسر ساز
روند انتخاب نماينده در کشور ما يک روند معيوب است، اينکه حتي اگر شده به تعارف گفته ميشود انتخاب از ميان تمامي فيلمهاي خوب به انجام ميرسد، حاکي از ناآگاهي نميتواند باشد. هرچه باشد اسکار جاي فيلم فقط خوب نيست. اسکار محل رقابت فيلمهاي اسکاري است و اين مهمترين نکتهاي است که بايد در اين زمينه مدنظر قرار گيرد...
اسکار يک سليقه مشخص دارد. اين را در گذر زمان تقريبا همه متوجه شدهاند. بخش فيلم خارجيزبان نيز با اينکه عملا قرار است بخش باپرستيژ اسکار قلمداد شود اما بههرحال اين بخش نيز نميتواند دور از سليقه اعضاي آکادمي باشد. آکادمي با بيش از ٦هزار عضو درواقع سينماي جريان اصلي هاليوود را نمايندگي ميکند و حالا در اين ميان اگرچه ميکوشند به فيلمهاي اندکي بهتر و بالاتر از صرف فيلمهاي خوشساخت تجاري در بخش فيلمهاي خارجي جايزه داده و از اين طريق اسکار را از نظر اعتباري نيز به يک مرجع انتخاب فيلمهاي خوب بدل کنند اما حتي در اين بخش نيز درنهايت سليقه آکادمي است که حرف اول و آخر را ميزند.
مروري کلي بر سليقه آکادمي نشان ميدهد اعضاي آکادمي اسکار بيشتر دنبال سينمايي هستند که قصهگو باشد و روايت را خوب تعريف کرده باشد. خوشساخت باشد. اورجينال باشد.
فيلمهايي که فرمگرا هستند، کمتر شانس دارند که انتخاب اعضاي آکادمي باشند از آنجا که اسکار با سليقه جمعي سروکار دارد و مثل يک جشنواره نيست که سليقه خاص چند داور برنده را مشخص کند، فيلمهايي که در عرصههاي بينالمللي موفق بودهاند، شانس بيشتري براي جلب نظر اعضاي آکادمي دارند. در اسکار فيلم براي پسنديدهشدن اول بايد ديده شود و ميدانيم که شانس ديدهشدن فيلمهاي فيلمسازان شناختهشده، فيلمهاي موفق جشنوارههاي بزرگ و البته فيلمهايي با تهيهکننده و پخشکنندگان قدر بيشتر است، البته يادمان باشد اين هم معياري قطعي نيست.
يادمان نرفته چندسال پيش خواب زمستاني نوري بيلگه جيلان که نخل طلاي کن را گرفته بود، در اسکار حتي جزو ٥ فيلم کانديدا هم قرار نگرفت. اما بههرحال با همين متر و معيارهاي نيمبند نيز ميتوان تکليف فيلمهايي چون لانتوري، ايستاده در غبار، باديگارد، دختر و حتي ابد و يک روز را روشن دانست. اينها ممکن است فيلمهاي خوبي باشند اما نميتوان برايشان در اسکار شانسي قايل شد.
منبع : روزنامه شهروند