بزرگنمايي:
چه خبر - خونآشامها و سياستهاي هاليوودي جديد
خون آشامها که در گذشته بهعنوان موجوداتي اهريمني و بسيار تاريک، بر پرده سينما جاي گرفته بودند، در حال حاضر با تغييراتي که در شخصيتپردازي و شکل تواناييهايشان توسط نويسندگان صورت گرفته، تبديل شدهاند به يکي از پرطرفدارترين و جذابترين کاراکترهاي اين روزهاي سينما و تلويزيون هاليوود تبديل شده اند.
حدود 15 تا 20 سالي ميشود که خونآشامها که برگرفته از شخصيت دراکولا هستند، در سينما و تلويزيون غرب، بسيار پررنگتر از قبل ظاهر ميشوند. اين موجودات که در گذشته بهعنوان موجوداتي اهريمني و بسيار تاريک، بر پرده سينما جاي گرفته بودند، در حال حاضر با تغييراتي که در شخصيتپردازي و شکل تواناييهايشان توسط نويسندگان صورت گرفته، تبديل شدهاند به يکي از پرطرفدارترين و جذابترين کاراکترهاي اين روزهاي سينما و تلويزيون هاليوود و نويسندگان و کارگردانان بسياري را به سمت خلق آثاري با درونمايههاي خونآشامي کشاندهاند.
البته با توجه به گسترش شيطانپرستي و رواج برخي اعمال چنين گروههايي در جامعه غرب از سه دهه قبل، کاملا طبيعي به نظر ميرسد که موجودي مثل خونآشام را در قالبي جديد و قابلقبول براي عموم جامعه درآورند تا از اين طريق زشتي و قبح يکسري اعمال شيطاني را بين مخاطب از بين ببرند. ما در اين گزارش سعي داريم با بررسي سريالها و فيلمهاي سالهاي اخير و سه دهه گذشته هاليوود، دليل اهميت پرداختن به چنين موضوعات و موجوداتي را واکاوي کنيم.
خونآشام از گذشته تا امروز
سالها قبل تقريبا حدود 87 سال پيش اولين خونآشام جدي سينما، روي پرده رفت و در نقش کنت دراکولا بازي کرد، نگاه رعبآور و بياحساس اين موجود اهريمني با بازي درخشان بازيگر مجارستاني «بلا لاگوسي» به همراه علاقه شديدي که به خوردن خون انسان داشت، باعث شده بود که مردم بهشدت از اين موجود که دندانهاي نيش بلندي داشت و از نور خورشيد بيزار بود، بترسند... .
بلا لاگوسي در نقش "کنت دراکولا"
در حال حاضر و بعد از گذشت سالهاي بسيار و تغييرات شخصيتي اين موجود افسانهاي توسط نويسندگان، برخلاف گذشته خونآشامها به صورت موجوداتي جذاب و دوستداشتني روي پرده سينما و صفحه تلويزيون ظاهر ميشوند و مخاطبان نوجوان را بهشدت به خود علاقهمند کردهاند. شايد اين سوال پيش بيايد که سرانجام اين داستانهاي مختلف و برداشتهاي متفاوت به کدام نويسنده قرار است برسد و درنهايت شخصيت خونآشام را چه کسي خلق کرده است؟ در جواب بايد گفت که موجودات اهريمني و شبه خونآشام در دنياي ادبيات زياد بودهاند و اقتباسهاي بسياري از اين موجود وجود دارد ولي شخصيت خونآشامي که در تمام اين داستانها از او اقتباس ميشود، براي اولين بار توسط نويسندهاي ايرلندي به نام «برام استوکر» خلق شد.
اين نويسنده که زندگي بسيار سخت و عجيبي داشت، فرزند سوم خانوادهاي هفت فرزندي بود و تا هفت سالگي تقريبا همه مطمئن بودند که به دليل بيمارياش در سنين کودکي، هرگز قادر به راه رفتن روي پاهاي خودش نخواهد بود... . نوع زندگي سخت برام استوکر در سنين نوجواني، تاثير بسيار زيادي بر تخيلات او گذاشت. سرانجام اين نوجوان بعد از طي دوران نقاهت، به روال عادي زندگي بازگشت و حتي بعدا با بازي در تيم فوتبال دانشگاه دوبلين، يک قهرمان شد و در همان دانشگاه به تحصيل تاريخ، ادبيات، رياضيات و فيزيک پرداخت. همچنين او پس از پايان تحصيلات خود رئيس کالج جامعه فيلسوفان و مامور رسيدگي کالج جامعه تاريخ هم شد.
افسانه ايي که منجر به شکل گيري شخصيت خون آشام شد
سرانجام استوکر در سال 1890 در لندن با «آرمينيوس وامبري» شرقشناس مجارستاني آشنا شد و از طريق او با افسانههايي درباره شاهزادهاي اهل روماني به نام «ولاد سوم يا دراکولا» آشنا شد. ولاد سوم که از پرنسهاي روماني بود و بيشتر عمرش را به جنگ عليه مسلمانان گذرانده بود، به خاطر بيرحميها و کشتار بيش از حد و به سيخ کشيدن اسيرانش، در بين مردم بسيار مشهور بود و استوکر با توجه به تاثير پذيرفتن از اين شخصيت و همچنين صرف هشت سال از عمرش براي تحقيق و بررسي در فرهنگهاي اروپا و خواندن افسانههاي مربوط به موجودات اهريمني که خونخوارند، درنهايت شخصيت بسيار متفاوت و خاص کنت دراکولا را خلق يا بهتر بگوييم بازسازي کرد. در آن زمان و تا سالها بعد از آن، شخصيت کنت دراکولا يا خونآشام مورد اقتباس بسياري از نويسندگان و بعدها کارگردانان مختلف قرار گرفت ولي اين شخصيت همچنان ترسناک و نفرتانگيز بود، چراکه در اصل زنده نبود و با استفاده از مکيدن خون انسانها به حياتش ادامه ميداد.
به خاطر همين هم حدود نيمقرن پيش، قهرمان داستانهاي خونآشامي شخص يا اشخاصي بودند که به دنبال شکار اين موجود خبيث بودند ولي کمکم و با رواج شيطانپرستي در غرب و ظهور گروههاي موسيقي شيطانپرست و گسترش آيين و مناسکشان که آشاميدن خون و برگزاري مراسم در شب و دوري از روشنايي هم جزء آن بود، بهتدريج يکسري اعمال خشونتبار اين فرقه که زيرشاخههاي زيادي داشت، بين طرفداران گروههاي موسيقي راک و بلکمتال رواج پيدا کرد و در راستاي همين موضوع هم در تلويزيون و سينماي هاليوود شخصيت خونآشامها دستخوش تغييراتي شدند. خونآشامها از موجوداتي اهريمني به موجوداتي قدرتمند، ازلي، جذاب، که هر چه را ميخواهند به دست ميآورند، تبديل شدند و به اين وسيله تهيهکنندگان و سازندگان آثار جديد خونآشامي، توانستند تصويري متفاوت از آنچه در ابتدا خلق شده بود، ترسيم کنند.
بيشتر بدانيد : اين خون آشامهاي عجيب و غريب از کجا آمدهاند؟!!
گرگ و ميش Twilight
«گرگ و ميش» نام اولين فيلم از سري چهارگانهاي به کارگرداني کاترين هاردويک محصول سال 2008 است. داستان اين فيلم از آنجا شروع ميشود که دختري به نام بلا سوان که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند، تصميم گرفت به يک شهر ديگر به نام فورکس مهاجرت کند تا پيش پدرش زندگي کند زيرا مادرش با شخص ديگري ازدواج کرده است. بلا در دبيرستان با پسر جذاب و مرموزي به نام ادوارد کالن آشنا ميشود که در ظاهر همکلاسي اوست و 17 سال دارد اما در واقع خونآشام 109 سالهاي است که همراه خانوادهاش که آنها هم خونآشامند بدون جلب توجه مردم زندگي ميکنند. پس از مدتي بلا با پسري به نام جيکوب بلک آشنا ميشود که او هم گرگينه است و مثلث عشقي بين اين دختر و يک خونآشام و يک گرگينه شروع ميشود...
گرگ و ميش Twilight
مجموعه «گرگ و ميش» بر اساس اولين رمان خونآشامي از مجموعه محبوب و پرفروش «گرگ و ميش»، نوشته استفاني ماير ساخته شده است و با اکران اولين قسمت خود در سال 2008 تبديل به يکي از پرفروشترين فيلمهاي آن سال شد و توانست با بودجهاي معادل 37 ميليون دلار چيزي حدود 393 ميليون دلار در سراسر دنيا بفروشد و رکورد فروش را جابهجا و تهيهکنندگان را به ساخت قسمتهاي بعدي راغب کند. اين مجموعه هر چند پايان بسيار سرهمبندي شدهاي داشت و به جاي چهار قسمت پنج قسمت طول کشيد اما طي سالهاي ساختش توانست طرفدارانش را راضي کند، مخصوصا که به خاطر حواشي بازيگران فيلم و چهرههاي جديد و جوانش بسيار مورد توجه قرار گرفت. از جمله حواشياي که زماني باعث جذابيت اين مجموعه بود بر ملا شدن رابطه زوج اين فيلم يعني رابرت پتينسون و کريستين استوارت بود که باعث تبليغات بيشتر اين مجموعه شد، ولي به محض اينکه عکسهاي رابطه کريستين استوارت با کارگردان متاهل فيلم سفيدبرفي يعني روپرت سندرز در سال 2012 توسط پاپاراتزيها منتشر شد، هم اين رابطه به پايان رسيد و هم سيلي از طرفداران مجموعه «گرگ و ميش» به سايت IMDB حمله کردند و با رايهاي پايين خود ريتينگ بالاي اين مجموعه را بهشدت پايين کشيدند! اين واکنشها به نوعي گوياي تاثير تبليغات در موفقيت يا عدم توفيق يک فيلم و سريال در دنياي هاليوود است و نشان ميدهد که چطور تبليغات و حاشيهها ميتواند بر ذهن مردم عام تاثيرگذار باشند.
بيشتر بدانيد : درباره «گرگ و ميش» و مصاحبه کوتاه با بازيگران اصلي
خاطرات خونآشام
«خاطرات خونآشام» نام سريالي است هشت فصلي به نويسندگي و تهيهکنندگي کوين ويليامسون و جولي پلک، محصول سال 2009 تا 2017. داستان اين سريال در مورد دختر نوجواني به نام النا گيلبرت است که پدر و مادر خود را از دست داده است و به همراه برادر کوچکتر و خالهاش در شهر کوچکي به نام ميستيک فالز زندگي ميکند. در شروع سال تحصيلي جديد النا در دبيرستان با پسري آشنا ميشود به نام استفان سالواتور که پسري مرموز و گوشهگير است. کمکم النا و استفان که در حقيقت يک خونآشام است به هم نزديک ميشوند و در همين وقت است که برادر استفان يعني ديمن که او هم خونآشام است، بعد از سالها به ديدن برادر خود به شهر ميستيک فالز ميآيد و با ديدن النا به ياد عشق مشترک خودش و برادرش ميافتد که دختري بود که به النا بسيار شباهت داشت و اين تازه آغاز ماجراي اين سه شخصيت ميشود... .
خاطرات خونآشام
«خاطرات خونآشام» در واقع نسخه تلويزيوني مجموعه «گرگ و ميش» است که با فاصله تقريبا يک سال از ساخت قسمت اول «گرگ و ميش» و موفقيت و استقبال مخاطبان نوجوان از داستان اين مجموعه، در آمريکا ساخته شد. داستان در اين سريال باز حول زندگي دختري دبيرستاني ميچرخد که درگير مثلث عشقي ميشود ولي اين بار اين مثلث بين دو برادر از يک خانواده اتفاق ميافتد. در اين داستان هم دختر ماجرا، درنهايت به خونآشام تبديل ميشود و زندگي جديدي را شروع ميکند و شانس خود را در عشق با آدمهاي متفاوت محک ميزند. اين مجموعه توانست در بين مخاطبان نوجوان در سراسر دنيا محبوبيت بسيار زيادي پيدا کند و بهخصوص در ايران بعد از پخش دو فصل سايتهاي طرفدار بسياري در اينترنت ايجاد شد و هر هفته قسمت جديد را در اختيار مخاطبان ميگذاشتند و اوايل دو تا سه روز طول ميکشيد تا ترجمه هر قسمت روي اين سايتها قرار بگيرد ولي بعد از پخش حدودا سه فصل، مترجمان جديدي پيدا شدند که براي شناساندن خود و نشان دادن قدرت ترجمهشان بلافاصله و حدود پنج تا شش ساعت پس از قرار گرفتن قسمت جديد ترجمه خود را در اختيار مخاطبان قرار ميدادند. بسياري از اين مترجمان که کار حرفهاي خود را از ترجمه اين سريال شروع کردند در حال حاضر به استخدام سايتهاي مختلف فيلم و سريال در آمدهاند و اسمشان براي مخاطبان کاملا آشناست.
سريال «خاطرات خونآشام» در زمان خودش بهشدت مورد استقبال قرار گرفت، مخصوصا که در اين سريال دنيايي به تصوير کشيده ميشد که در آن نوجوانان بدون هيچ نظارتي زندگي ميکردند و بهعنوان محصلان دبيرستاني مدام در حال گرفتن پارتي و برقراري رابطه با جنس مخالف بودند تا انجام تکاليف دبيرستان و سروکله زدن با والدين و نگراني براي آينده! در اين سريال مثل خيلي از سريالهاي شبکهcw دنيايي فانتزي و پر از خونآشامها و گرگينهها و جادوگران به تصوير کشيده شد که از قضا همگي بسيار خوشچهره و خوشاندام بودند و به دنبال يک رابطه پرهيجان ميگشتند! اين مجموعه که به مدت هشت سال ميهمان نوجوانان در سراسر دنيا بود و به نوعي نوستالژي نسل جديد جوانان محسوب ميشود، بيشتر از اينکه يک تفريح و سريال باشد، براي مخاطبانش تبديل به الگويي براي يک زندگي ايدهآل شد.
خاطرات خونآشام
بيشتر بازيگران اين سريال در فضاي مجازي فالوورهاي بسياري دارند و کماکان در دنياي مجازي هم اداي نقشهايي را که در اين مجموعه بازي کردهاند، درميآورند و مدام سعي در خبرسازي دارند. البته اين ميزان از خبرسازيها طبيعي است، چراکه بهعنوان يک بازيگر در دنياي وسيع هاليوود، بعد از يک سريال طولاني، معمولا بيشتر بازيگران شانس زيادي براي بازي در پروژهاي که بتواند به همان اندازه محبوبيت داشته باشد را ندارند، به خاطر همين هم اکثر اين بازيگران با حاشيهسازي سعي ميکنند مدت بيشتري بر سر زبانها باشند و از فراموش شدن خود جلوگيري کنند. از حواشي ديگر اين سريال، رابطه چندساله نينا دوبرو و ايان سامرهالدر زوج اين مجموعه بود که بعد از جدا شدن از يکديگر و ازدواج سامرهالدر با نيکي ريد بازيگر مجموعه گرگ و ميش، بين طرفداران جنجال بسياري به پا کرد و باعث شد ماهها اخبار اين جدايي و ازدواج، تيتر روزنامههاي زرد آمريکايي باشد.
سريال خاطرات خونآشام بعد از تقريبا پخش چهار فصل از نظر موضوع و فيلمنامه بهشدت افت کرد، مخصوصا که نويسندگان اين سريال همزمان به نوشتن سريال ديگري به نام اصيلها هم مشغول بودند و دقت و وقت بيشتري صرف آن مجموعه ميکردند. ولي خاطرات خونآشام با وجود ريزش زياد مخاطب بعد از فصل چهارم به خاطر ورود بازيگران جديد و جذاب توانست يکسري از طرفداران خود را تا پايان فصل هشتم نگه دارد و بدون موضوع و خط داستاني پرکشش به کارش ادامه دهد.
اصيلها
سريال اصيلها در واقع يک اسپين-آف از سريال خاطرات خونآشام است که از سوم اکتبر 2013 از شبکه cw پخش آن آغاز شد و در اول آگوست ٢01٨ پس از پنج فصل به پايان رسيد. داستان اين سريال بسيار قويتر و هدفمندتر از خاطرات خونآشام بود. در اين سريال دو برادر که به وضوح نماد دو حزب دموکرات و جمهوريخواه آمريکا هستند، در شهري به وسعت يک دنيا مشغول جنگ و صلح بين موافقان و مخالفانشان ميشوند. الايژا (نامي يهودي) که نام برادر بزرگتر است، ترجيح ميدهد مسائل را با گفتوگو و مذاکرهاي که به نفعش باشد، حل کند و به خشونت ظاهري مگر در مواقعي که لازم است اعتقاد ندارد.
اصيلها
اين برادر که در سراسر داستان بهعنوان يک جنتلمن از او ياد ميشود، از نيمه داستان به بعد با مرور خاطراتش نشان ميدهد که در جنايت دستکمي از برادر کوچک خود ندارد و حتي ميتواند وحشتناکتر از او باشد و دشمنانش بايد حواسشان را جمع کنند. در مقابل برادر ديگر که نيکلاس نام دارد، فرزند دورگه استر (نامي يهودي) مادر اين خانواده و يک گرگينه است و برخلاف برادرش به خشونت و گرفتن خواستههايش با جنگ اعتقاد دارد. اين برادر که منطقش ايجاد رعب و وحشت در دل ديگر مردمان است، دشمنان زيادي دارد و در طول داستان در هر فصل اين دشمنان سراغ او و خانوادهاش ميآيند و هر بار اين دو برادر به خاطر حفظ خانواده و هدفشان دست به جنايات بزرگتري ميزنند.
فيلمنامه اصيلها فيلمنامه حسابشدهاي است. اين سريال بيشتر از اينکه شبيه کارهاي مخصوص نوجوانان باشد، شبيه کارهاي جدي مخصوص بزرگسالان است، چراکه موضوع و هدف خاصي را دنبال ميکند و تا زماني که شبکه cw تصميم ميگيرد به خاطر بودجهها اين سريال را کنسل کند، اصيلها با توجه به اين اهداف جلو ميرود، ولي در فصل پنجم بنا به خواسته شبکه مبنيبر تمام شدن اين سريال، در يک پايان بيسر و ته دفتر اين سريال هم بسته ميشود. البته اصيلها در طول مدت پنج سالي که پخش شد، به خواستهاش مبنيبر نشان دادن قدرت بيقيد و شرط اين دو برادر و خانوادهاي که بيشتر از هر چيز به منافع خود فکر ميکند، رسيد.
دراکولا برام استوکر
تا بهحال اقتباسهاي بسيار زيادي از داستان دراکولا صورت گرفته، اما دراکولاي برام استوکر به کارگرداني فرانسيس فورد کاپولا با بازيگري اولدمن جزء مشهورترين اين اقتباسها است. اين فيلم محصول سال 1992 آمريکا است. داستان دراکولاي برام استوکر، دو بازه زماني دارد که ابتدا سال 1462 در روماني اتفاق ميافتد. سلحشوري به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» از نبرد با سپاه ترکهاي مسلمان بازميگردد و ميفهمد که همسرش اليزابتا به تصور مرگ او خودکشي کرده است. دراکولا ايمانش را رها ميکند و خونآشام ميشود. سالها ميگذرد. در سال 1897 جاناتان هارکر به ترانسيلواني در روماني اعزام ميشود تا معامله املاکي در انگلستان را با کنت دراکولا به پايان برساند. دراکولا با ديدن عکس مينا، نامزد جاناتان که شبيه همسر مرده خودش است، جاناتان را در قصر خودش زنداني ميکند و با کشتي به لندن ميرود و در قالب يک گرگ، در منزل لوسي وستنرا- دوست ثروتمند مينا- ساکن ميشود. دراکولا، لوسي را ميکشد و دکتر وان هلسينگ، که به ماهيت دراکولا پي برده، همراه گروهي براي يافتن او ميرود.
دراکولا برام استوکر
دراکولا و مينا خون همديگر را مينوشند، ولي دراکولا در پاي دروازه قصرش، به دست جاناتان و همراهانش زخمي ميشود... . نام فرانسيس فورد کاپولا در ذهن مخاطبان آشنا با سينما يادآور سهگانه مافيايي پدرخوانده و اينک آخرالزمان است. اين کارگردان مشهور که فيلم دراکولاي برام استوکر را دقيقا بعد از قسمت سوم پدرخوانده ميسازد، هرچند به خاطر اين فيلم جايزه هنري نميگيرد، اما با نقدهاي بسيار مثبت منتقدان و فروش خارقالعاده فيلم که برابر 215 ميليون دلار بود، روبهرو ميشود و تقريبا فيلمش موفق ميشود بيش از پنج برابر بودجه ساختش را تامين کند. دراکولاي برام استوکر سعي دارد از شخصيت دراکولا بهرغم تمام جناياتش چهرهاي قابلقبول و قهرماني رمانتيک بسازد و با وجود سيل بازيگران معروفي چون گري الدمن، وينونا رايدر، کيانو ريوز و... توانست چهره جديدي از خونآشام را در سينما روي پرده ببرد و تقريبا شروع قوي و تازهاي باشد براي تغيير اين شخصيت تاريک و ترسناک در سينماي آمريکا.
دراکولا 2000
دراکولاي 2000 نام فيلمي است در سبک ترسناک و معمايي به کارگرداني پاتريک لوسير محصول سال 2000. داستان فيلم با صحنهاي که يک گروه از دزدان حرفهاي به رهبري مارکوس و سولينا وارد يک سرداب در قلب لندن ميشوند، شروع ميشود. اين گروه به اين اميد که گنج پيدا کنند، وارد سرداب ميشوند، ولي در عوض به يک موجود قديمي برخورد ميکنند به نام «کنت دراکولا» که باعث وحشت انگلستان در قرن گذشته شده و توسط دکتر آبراهام ون هلسينگ متوقف شده بود. اين گروه با ورودشان به سرداب به اين موجود مخوف جان تازهاي ميبخشند... . دراکولاي 2000 از نظر قدرت فيلمنامه و کارگرداني نتوانست نظر منتقدان و مردم عام را به خود جلب کند و هرچند با توجه به بازيگران موردتوجهي مثل جرارد باتلر و جاني لي ميلر و... قرار بود بهعنوان يک محصول تجاري بر پرده بدرخشد، ولي اين فيلم با توجه به بودجه 54 ميليوني ساختش، تنها توانست 47 ميليون دلار آن هم با تبليغات فراوان بفروشد که يک شکست واقعي بود.
دراکولا 2000
از دهه 90 ميلادي ساخت فيلم و سريال در مورد خونآشامها زياد شد، ولي چيزي که فيلم دراکولاي 2000 را متفاوت ميکند، نوع نگاه نويسندهاش به سرگذشت اين موجود ترسناک است. در اين فيلم دراکولا را «يهوداي اسخريوطي» معرفي ميکنند که از ياران حضرت مسيح (ع) بود و طبق روايات مسيحي به خاطر چند سکه نقره به حضرت مسيح (ع) خيانت ميکند. نويسنده دليل اينکه نقره پوست دراکولا را ميسوزاند را هم هوشمندانه به گذشته جديد اين موجود ربط ميدهد و سعي ميکند در روند ماجرا اين شخصيت را کاريزماتيک و علاقهمند به موضوعات مذهبي معرفي کند!
در مجموع اين فيلم هرچند نتوانست موفقيتي بر پرده سينما داشته باشد، ولي توانست کنت دراکولا را با نگاهي متفاوت و توام با ترحم معرفي کند و در پايانبندي فيلم اين موجود شيطاني را تطهير کند.
ناگفتههاي دراکولا
ناگفتههاي دراکولا نام فيلمي است فانتزي، تاريخي و درام، محصول سال 2014 به کارگرداني گري شور. داستان فيلم درباره شاهزاده ولاد سوم يا دراکولا (لوک ايوانز) بوده که به همراه همسر و فرزندش در والاکيا زندگي خوش و خرمي دارند، تا اينکه شاه محمد عثماني (دومينيک کوپر) با زور از ولاد ميخواهد هزاران پسر به همراه پسر خودش را در اختيار وي براي خدمت اجباري سربازي در سپاهش قرار دهد، اما ولاد مخالفت ميکند و چون توان مقابله با عثمانيها را ندارد، سراغ يک خونآشام (چارلز دنس) ميرود تا نيرويي ماورايي براي مبارزه با مسلمانان به دست آورد... . فيلم ناگفتههاي دراکولا اقتباسي از زندگي ولاد سوم است که بهعنوان يک فرد بيرحم و مبارز عليه مسلمانان در تاريخ شناخته ميشود. تکيه داستان ناگفتههاي دراکولا هم روي نفرت و خشم اين شخصيت نسبت به مسلمانان است و در حقيقت دليل تبديل اين فرد به موجود مخوفي چون خونآشام را غلبه بر سلطان محمد دوم عثماني معرفي ميکند که با او در جنگ است. در ناگفتههاي دراکولا به صورت سربسته از جنايات هولناک ولاد سخن گفته ميشود و در عوض از مهرباني، مسئوليتپذيري و گذشت اين موجود جهنمي به خاطر مردم کشورش در مقابل مسلمانان مدام صحبت ميشود!
ناگفتههاي دراکولا
ناگفتههاي دراکولا در حقيقت فيلمي است که در آن هاليوود براي نشان دادن چهره منفي از مسلمانان دست به دامن موجودات اسطورهاي و اهريمنياش ميشود و سعي ميکند به وسيله اين روايت جديد، حتي تاريخ را هم عوض کند و درنهايت ولاد سوم را که توسط سلطان محمد کشته ميشود، پيروز ماجرا و قاتل سلطان محمد اعلام کند! با توجه به پيشرفت اسلام در غرب و تمايل مردم براي گرايش به اسلام، ساخت چنين فيلمهايي کاملا منطقي است، اما استفاده از شياطين به جاي قهرمانان در سالهاي اخير در فيلمها و سريالهاي هاليوودي نشان ميدهد که طبق سياستهاي هاليوود، هدف به هر طريق و وسيلهاي بايد به وقوع بپيوندد، حتي اگر به قيمت اسطورهسازي از شياطين و اهريمنان باشد.
بيشتر بدانيد : بازيگري که قرار است دراکولا شود + عکس
بيشتر بدانيد : 5 فيلم مطرح درباره خون آشامها!
بيشتر بدانيد : 5 خون آشام در تاريخ که واقعا وجود داشتند!! (+عکس)
منبع : روزنامه فرهيختگان