بزرگنمايي:
چه خبر - کارنامه اي پر از فيلمفارسي/ از آواز قو تا زندگي خصوصي!
روزنامه جام جم در باره جنجال اخير بين محمدحسين فرحبخش و رامبدجوان نوشت:
رک و راست و پرحاشيه است. هر جا حرفي بزند تا مدتها پيغام و پسغامها ادامه پيدا ميکند، اما جالب اين که شجاعانه پاي حرفش ميايستد و کوتاه نميآيد. حالا هر قدر همه نظر مخالف او داشته باشند و پاسخش را بدهند، مرغش يک پا دارد و سر حرفش ميماند. البته ممکن است در معدود مواردي هم صلاح ببيند که عذرخواهي کند.
مانند همين هفته پيش که ماجرايي پيش آمد و او گفت فلان تهيهکننده بايد برود روضه بخواند، او را چه به تهيهکنندگي!
هرچند پاي بقيه حرفهايش ماند، اما بابت اين يک حرف عذرخواهي کرد. اگر حواشي که در هفته اخير براي برنامه خندوانه رخ داده است، را دنبال کرده باشيد متوجه شدهايد از چه کسي حرف ميزنم. محمدحسين فرحبخش، تهيهکننده، صاحب کمپاني پويافيلم (با شراکت عبدا... عليخاني) و کارگردان سينما.
شايد برخي از مخاطبان سينمايش که البته عامه مردم هم هستند، او را چندان نشناسند و تنها کارهايي را که تهيهکنندگي کرده است، ديده باشند. فرحبخش از دهه 60 تا امروز به عنوان تهيهکننده در سينما مشغول بوده است، از دهه 80 تصميم گرفته وارد عرصه کارگرداني هم بشود و البته از ميانه دهه 70 تا اواسط دهه 80 چند بار هم فيلمنامهنويسي را تجربه کرده است.
او در کارنامه فعاليتهاي خود 46 تهيهکنندگي، پنج کارگرداني و سه فيلمنامهنويسي را دارد و البته همانطور که ارقام نشان ميدهد بيشتر در عرصه تهيهکنندگي فعال بوده است.
گردش مالي فيلمهاي پرفروش
اگر نگاه دقيقي به فهرست بلندبالاي تهيهکنندگي او بيندازيم، عموما با آثاري عامهپسند روبهرو ميشويم که خط داستاني ضعيفي دارند و بههيچوجه مورد توجه منتقدان سينما قرار نميگيرند. اما از طرف ديگر فروش خوبي دارند و سينماداران اصولا از اکرانشان راضي هستند.
در واقع ميتوان گفت هر چند کارنامه فرحبخش پر است از نام فيلمهاي آبکي که اعتباري براي سينما محسوب نميشود و چيزي به سينماي ايران نميافزايد، اما در اوضاع نابسامان اقتصاد سينمايي ما گردش مالي را بالا ميبرند و ميتوان گفت بازدهي اقتصادي خوبي براي سينما دارند؛ بازدهي که البته دست فرحبخش را هم در پرداخت دستمزد بازيگران باز ميگذارد و موجب خوشنامياش به عنوان يک تهيهکننده خوشحساب ميشود، ذکر اين نکته هم ضروري است که ايشان تهيهکننده فيلمهاي کم هزينه و نسبتا پرفروش است و با ساير توصيفات خودتان ميتوانيد اين موضوع را تحليل کنيد!
در فعاليتهاي فرحبخش تهيهکننده ميتوان به فيلم «بچههاي طلاق» اولين ساخته تهمينه ميلاني در سال 1368 هم اشاره کرد. همچنين فيلم «آواز قو» با معرفي بهرام رادان به عنوان يک سوپراستار هم در کارنامه فعاليتهاي فرحبخش ديده ميشود. البته اين فيلم نکته جالب ديگري هم دارد و بر اساس نخستين فيلمنامه پيمان معادي ساخته شده است.
از دهه 60 تا 90
او در دهه 60 تهيهکننده فيلمهاي اکشن است، از دهه 80 سراغ ساخت فيلمهاي تينايجر ميرود و از اواسط اين دهه هم تهيهکنندگي فيلمهاي کمدي ـ رمانتيک را در دستور کار خود قرار ميدهد. او طيف خاصي از مخاطب را انتخاب کرده، بخوبي براي همان طيف برنامهريزي ميکند و ميداند بايد چه فيلمي روي پرده برود تا آنها دست به جيب شوند و به سينما بروند.
طي چهار دهه گذشته همواره سينما مسير خودش را رفته و فرحبخش هم مسير خودش را. از 23 سالگياش که وارد عرصه تهيهکنندگي شده بقيه آن طرف جو بودهاند و ايشان، اين طرف جو. اما نميتوان از اين نکته گذشت که هر چند در سينما تقريبا هميشه تنها مانده و نظراتش هم مخالف ديگران بوده، اما توانسته روي پاي خودش بايستد و به مسيرش ادامه دهد. مثلا وقتي چند سال پيش سينماگران در حال تلاش براي بازگشايي سينما بودند، جناب فرحبخش خواستار تعطيل ماندن خانه سينما بود! او حالا هم مخالف سرسخت اکران فيلمهاي گروه هنر و تجربه بوده و معتقد است، در حالي که سالن سينما کم داريم، نبايد يک فيلم براي چند نفر مخاطب اکران شود.
تهيهکننده فيلمساز ميشود
گفتيم فرحبخش کارگرداني را هم تجربه کرده است. عطش، زندگي خصوصي، مستانه، آبنبات چوبي و پا تو کفش من نکن به ترتيب ساختههاي سينمايي او هستند. از ميان اين فيلمها «زندگي خصوصي» حواشي بسياري داشت و بسياري از مذهبيون از اين فيلم دل خوشي ندارند. ديگر فيلمهايش هم خواه ناخواه رنگ و بوي فيلمفارسيهاي قبل از پيروزي انقلاب را دارد و فيلم آخرش «پا تو کفش من نکن» هم به زعم برخي منتقدان مرزهاي ابتذال را جابهجا کرده است! اما واقعيت اين است که براي فرحبخش فقط فروش مهم است و همانقدر که منتقدان به او اهميت نميدهند، او هم نسبت به آنها بياهميت است و نظراتشان را دنبال نميکند.
اظهارنظرهاي جنجالي
همانطور که اول مطلب اشاره کرديم، اظهارنظر جنجالي کم نداشته و ندارد. يک روز به تهيهکننده خندوانه خرده ميگيرد و روز ديگر هم ممکن است به يک اصلاح طلب دو آتشه بند کند که فلاني را، فلان سال حراست ارشاد شلاق زده است. حالا هر قدر هم طرف انکار کند، پاسخش اين است که نگذار دهانم باز شود و بگويم! البته اين رويکرد را در بحث هايي که با رامبد جوان هم داشت، مشاهده کرديم و ديديم که منطق آقاي فرحبخش هنوز هم همان منطق «بگم بگم» است! منطقي که ظاهرا همين کاربرد را دارد و قرار نيست به مرحله بعدي برويد و اگر چيزي هم هست بيان شود!
گردآوي:
منبع: روزنامه جام جم