بزرگنمايي:
چه خبر -
يوکيا آمانو مديرکل آژانس بينالمللي انرژي هستهاي بهتازگي گفته است که نگران توافق هستهاي ميان ايران و 1+5 است. توافقي که او، آن را شکننده توصيف کرده است.16ماه پس از امضاي برجام، اينکه آمانو از شکننده بودن توافق هستهاي ميگويد، نشانه چيست؟ چيزي جز اينکه حتي غربيها نيز دريافتهاند نوع عملکرد طرف آمريکايي در اجراي تعهدات هستهاي، چشمانداز روشني پيشروي اين توافق قرار نداده است؟ در برابر اين نگراني اما چه ميتوان کرد؟
سناريوهاي محتمل در پسابرجام
از همان زمان که توافق هستهاي ميان ايران و شش کشور موسوم به 1+5 به امضا رسيد، بيم آن ميرفت که با وجود اجراي تعهدات ايران، طرف مقابل از زير بار اجراي تعهداتش شانه خالي کند. با اين همه دو نگاه به دوره پسابرجام وجود داشت. يکي منطبق با نوعي خوشبيني که استدلال ميکرد، تلاش همه طرفها براي دستيابي به توافق، اجراي آن را تضمين ميکند و ديگري حاکي از بدبيني به تجربه طرفهاي قبلي در عمل به توافقات که اکنون بهنظر ميرسد همين رويکرد دوم، تبديل به سناريوي غالب در پسابرجام شده است.
طبيعي است که مدارا با اين بدعهدي از طرف ايران اندازهاي دارد. چنانکه اخيرا مقامات کشورمان موضعگيري کردهاند، اگر آمريکا در موضوعاتي چون فروش هواپيما و لغو تحريمهاي بانکي، همچنان به تعهداتش پايبند نباشد، برخورد تهران با اين توافق، جديتر از قبل خواهد بود. شايد همين برخورد جديتر، باعث شده تا آمانو، نسبت به شکننده بودن برجام ابراز نگراني کرده و تلاش کند طرفهاي غربي را مجاب کند، ملاحظات تهران در برجام را در نظر بگيرند.
اهرمهاي قدرت ايران در قبال بدعهدي آمريکا
واشنگتن که از ابتداي مذاکرات هستهاي، ميدانست بايد ضمن جلب اعتماد تهران، اهرمهاي چانهزني کشورمان در ميز مذاکره را تضعيف کند، پيششرط اعلام روز اجراي توافق هستهاي را کاهش سطح غنيسازي اورانيوم از سوي ايران و نيز بازگشت به عقب برخي ديگر از تاسيسات هستهاي کشورمان قرار داد.
هرچند از ابتدا روشن بود که هدف از اين پيششرطگذاري، بستن دست ايران در چانهزنيهاي بعدي است، اما تهران در ادامه رويکرد اعتمادسازي خود، اين شرط را پذيرفت. با اين وجود طرف مقابل، نشان داد که همچنان بهدنبال پيگيري منافع خود بوده و تعهدي نسبت به برجام ندارد.
ايران اما همچنان از ابزارهاي بسياري براي چانهزني برخوردار است که ميتواند جلوي عهدشکني غرب را گرفته و شخصيتهاي وابسته به 1+5 همچون يوکيا آمانو را نگران کند. افزون بر مکانيسم ماشه يا بازگشتپذيري برنامه هستهاي کشورمان که در برجام پيشبيني شده، قدرت دفاعي ايران و نيز نفوذ منطقهاي انقلاب اسلامي، از ديگر ابزارهاي سخت و نرمي است که مانع از آن ميشود که واشنگتن قدرت کافي براي شکست برجام را داشته باشد. بيگمان کم نيستند سياستمداراني در ايالات متحده که به برجام به چشم توافقي براي افزايش سبد راي دموکراتها در انتخابات رياست جمهوري آمريکا نگريسته و تاکيد دارند که دولت بعدي اين کشور تعهدي نسبت به اين توافق نخواهد داشت.
با اين همه، اصل واقعگرايي در سياست خارجي باعث ميشود تا حتي ضدايرانيترين سياستمداران آمريکايي نيز نيمنگاهي به اهرمهاي قدرت تهران در صورت شکست برجام داشته باشند.
برجام 2 و 3؛ هدف، خلع سلاح کامل ايران
همين علم به قدرت برتر نظامي و نيز قدرت نرم منطقهاي ايران باعث شد تا بلافاصله پس از توافق هستهاي، واشنگتن موضوع برجامهاي ديگر در سطح منطقهاي و نظامي را نيز به بحث بگذارد. هدف از طرح اين موضوع، بستن کامل دست تهران براي رويارويي با هرگونه عهدشکني آتي بود.
واکنش تهران به اين درخواست اما قاطع بود و در اولين روز سال 1395 رهبر معظم انقلاب به غربيها يادآوري کردند که قرار نيست ايران دست خود را از برگهاي برنده در بازي چانهزني بينالمللي خالي کند. اتفاقات بعدي در منطقه، بهويژه جنگطلبي رياض نشان داد که پذيرش شروط آمريکا در قبال توانمندي هستهاي و يا عمل به برخي توصيهها براي الگو گرفتن از ژاپن و آلمان تا چه اندازه خطرناک بود.
بنابراين، وقتي که تهران مخالفت قاطع خود را با از دست دادن ابزارهاي تقابلش با بدعهدي آمريکا و متحدانش اعلام کرد، غربيها نگران شدند که مبادا شکست برجام پيامدهايي پيشبيني ناپذير داشته باشد. با اين حال آنها هنوز اميدوارند که بتوانند با ابزار تهديد تحريمهاي دوباره، چه بر سر موضوع هستهاي، چه تروريسم و چه حقوقبشر، همچنان ايران را در منگنه نگاه داشته و از شکست نهايي برجام جلوگيري کنند.
اقتصاد مقاومتي، حلقه نهايي زنجيره مقاومت ايران
اگر بپذيريم که پاشنه آشيل ايران در برابر تهديدات غرب، فقط و فقط اقتصاد است، آنگاه بايد گفت که افزون بر قدرت سخت نظامي و قدرت نرم منطقهاي، تهران بايد با اقتصاد مقاومتي، حلقه دفاعي خود را کامل کرده و براي هميشه در برابر فشار غرب رويينتن شود.
تجربه پيروزي نفتي ايران در جدالي که رياض با کاهش قيمت نفت به راه انداخته بود نشان داد که اگر ايران در همه توليدات استراتژيک اقتصادي خودکفا شده و بينياز از غرب و متحدان منطقهاياش باشد، آنگاه ميتواند با خيالي راحت و دستي پر، سر ميز مذاکره حاضر شده و حرف خود را به کرسي بنشاند.
بنابراين در موضوع برجام، حتي اگر بپذيريم که تهران به سبب عهدشکني آمريکايي، روزي مجبور شود به تعبير رهبر معظم انقلاب، برجام را به آتش بکشد، آنگاه تنها در سايه اقتصادي مقاوم است که تهديد به مکانيسم ماشه از سوي غرب و بازگشت تحريمها بي اثر خواهد بود. اين همان موضوعي است که امثال آمانو را از شکننده بودن برجام نگرانتر خواهد کرد.
وقتي غرب از پايان برجام ميهراسد
به اين ترتيب نبايد فراموش کرد که گرچه توافق ايران و 1+5 توافقي بر سر مسائل هستهاي بوده، اما تجربه بدعهدي طرف آمريکايي، آمادگي کشورمان براي هر نوع سناريو در پسابرجام را گريزناپذير ميکند. آمادگيهايي که نيازمند «توان دفاعي مضاعف»، «نفوذ معنوي بيشتر» و نيز «اقتصادي مقاوم و آسيبناپذير» است.
اگر اين مثلث دفاعي ايجاد شود، آنگاه برجام نيز در مسير درست اجرا قرار خواهد گرفت. در غير اينصورت، بايد منتظر دور تازه بدعهدي آمريکا و متحدانش بود. در اين دور تازه بعيد نيست که افزون بر آمريکا، اروپاييها نيز با دنبالهروي از واشنگتن به صف عهدشکني بپيوندند و همان کنند که يکبار در مذاکرات دهه هشتاد کرده بودند و گفتوگوهاي هستهاي را به شکست کشانيدند.
با اين همه، فعلا ابزارهاي قدرت تهران آنقدر مستحکم هست که آمانو به نمايندگي از بلوک غرب، نسبت به شکست برجام ابراز نگراني ميکند و اين نکتهاي است که بايد در لابلاي ناگفتههاي بين خطوط اظهارات آمانو متوجه بود.
منبع: ديده بان