بزرگنمايي:
چه خبر - نگاهي به گروه ولشدگان
اين که شال بيندازي دورِ گردن، لباسِ همشکل بپوشي با قيافهاي اخمو که يعني چقدر ما جدي هستيم، و با دبدبه و کبکبه قدم بگذاري روي صحنه (شايد حتا دولا شوي و دست بر زمين بکشي و انگشت ببوسي و روي پيشاني بگذاري)، سپس سنگين و رنگين بنشيني و درآمدِ اولِ نوا بزني با ريتمِ شش چهارم؛
يا اين که شلوارک بپوشي با سربندي جوانانه، بنشيني روي کاناپه، دايرهزنگي لاي انگشتِ شست بگذاري و به هيچ چيز، حتا ريتمي که مينوازي مقيد نباشي!
بهنظر من گروه «ولشدگان» با موسيقي سنتي همان کاري را ميکند که نمايش تختحوضي يا اشعارِ فکاهيِ دورهي مشروطه و موسيقيِ مطربي با محيطِ پيرامونش ميکند. بهنوعي هر دو از سنت و آييني که در پيشينه و گذشتهي ما ريشه دارد استفاده ميکنند.
کنار ميرزا عبدالله و آقاحسينقلي و درويشخان و… که در دوران مشروطه و پيشترش کار ميکردند، موسيقي مطربي و موسيقي مردميِ عاميانه هم وجود داشته است که در اعياد و جشنها استفاده ميشده. کساني مثل شيدا و عارف هم مجالس بزم ميرفتند و هم تصنيفهاي جدي و حتا سياسي ميساختند. و يا آثاري دارند که در ميانه ميايستد؛
تصانيفي که در زمرهي موسيقيِ جدي قرار ميگيرند اما بسيار مردمي هستند و از اين نظر از موسيقيِ مطربي دور نيستند مثلِ تصنيفِ «عقرب زلف کجت» اثر علياکبر شيدا. يا برخي هزليات را تصنيفسازهاي نامدار دوران مشروطه گفتهاند و ساختهاند. در دوران بعدي شعرايي همچون ابوالقاسم حالت، پرويز خطيبي و … اشعار کميک، هزل و هجو ميگفتند و کساني مثلِ اسماعيل مهرتاش براشان آهنگسازي ميکرده و ارکسترهايي بسيار خوب اجرايش ميکردند. خيلي از آن آثار بهعنوان پيشپردهخواني حواليِ دههي بيست توسط عزتالله انتظامي، نصرت کريمي، مجيد محسني و … اجرا شده است. در دهه چهل و پنجاه در کنار موسيقي جدي، موسيقي کوچهبازاري هم داشتهايم که ترانهخوانهايي مثل جواد يساري، آقاسي، داوود مقامي، سوسن، ايرج مهديان ميخواندند و موسيقيشان در فضايي بين موسيقي عربي و موسيقيِ سنتي ايراني و موسيقي مدرن روز قرار ميگرفت.
پس از انقلاب بازماندهي نگاه طناز به موسيقي در برنامههاي مردمي همچون «صبح جمعه با شما» و … ادامه پيدا کرده است. همچنين در برخي از برنامههاي طنزِ تلويزيون، شوخيهايي با موسيقي فولکلور ايران شده و مثلاً روي يک ترانهي معروف فولکلور، شعرِ «عمله دسته دسته» را گذاشتند. ارزش گروه موسيقي «ولشدگان» اين است که يک گروه موسيقي امروزي، با تکنيک درجه يکِ نوازندگي و سوادِ آکادميکِ موسيقي، که بر رديفنوازي و گوشهها و فراز و فرودهاي موسيقي ايراني مسلط هستند، با موسيقي شوخي ميکنند و در همان کارهاي شوخشان، مودلاسيون يا مودگرديهايي دارند که بسيار تکنيکال است. اين کار تنها از عهده افرادي برميآيد که بهتماممعنا موسيقي ايراني را بشناسند. ارزش «ولشدگان» در اين است که با استادي تمام موسيقي مينوازند اما بهجاي استفاده از اشعار حافظ، شعر فکاهي ميخوانند و البته آن را با جديت اجرا ميکنند.
ايکاش امکاني پيش بيايد تا اين گروه بتواند کارهايش را در اجراهاي رسمي با تماشاگر پي بگيرد و به اين ترتيب يکي از امکاناتِ موسيقيِ ايراني که بيدليل فراموش شده، همچنان به راهِ خود ادامه دهد.
منبع: 40cheragh.org