بزرگنمايي:
چه خبر - نشانه هاي هشدار دهنده آزار جنسي در کودکمتأسفانه اغلب پدر و مادرها فکر ميکنند کودک آنها گزينه قرباني تجاوز جنسي نيست. از اين رو بهتر است پيش از آنکه وارد مداخلات درماني شويم بگوييد چرا متجاوز موفق ميشود کودکان را مورد آزار جنسي قرار دهد؟
سازمان بهداشت جهاني يکي از هر 5 دختر و يکي از هر 13 پسر مورد آزار جنسي قرار ميگيرند. به هر حال اين عدد در ايران هم تکان دهنده است. اين خيلي فاجعه بزرگي است و هيچ کس نميخواهد اتفاق بيفتد اما چرا متجاوز موفق ميشود که يکي از هر 5 دختر بچه را مورد آزار قرار دهد؟ انجمنهاي حقوقي در تمام جوامع معتقدند؛ دليل اصلي موفقيت متجاوز، سکوت است. يعني بخاطر تابوها در موردش حرف نميزنيم. کسي به ما آموزش نداده ما هم به بچه مان آموزش نميدهيم. دومين علت، سکوت فردي است که مورد تجاوز قرار گرفته يعني متجاوز هميشه به بچه ميگويد اين راز است و به دلايل متفاوتي بيشتر بچهها آن راز را نگه ميدارند چون متجاوز، بچه را ميترساند و ميگويد اگر اين راز را به کسي بگويي ميکشمت بنابراين بچه آزار جنسي ديده و ترسيده، سکوت ميکند. دليل بعدي اين است که ميگويند اگر پدر و مادرت بفهمند؛ تو را ميکشند، بيرونت مياندازند، دوستت ندارند، تو ديگر آلودهاي، همه بفهمند مسخرهات ميکنند، تو گناه کردي، خدا ديگر تو را دوست ندارد در نتيجه بچه بهطور غريزي و حسي ميگويد اين کار اشتباه است. همه اينها باعث ميشود بچه در موردش سکوت کند. نکته بعدي که خيلي مهم است توجه کنيم؛ گاهي بچهها دوست دارند راز داشته باشند مثلاً متجاوز به آنها القا ميکند؛ تو دوست مني يا ميخواهم بعداً باهات ازدواج کنم. اين احساس خوبي است از اينکه راز داشته باشد يعني دلايل خوبي دارد که بچه در موردش صحبت نميکند.
پدر و مادر بايد چگونه متوجه سکوت مرموز فرزندشان شوند؟ يعني مواردي اتفاق ميافتد که کودک تمام سالهاي کودکياش مورد آزار قرار ميگيرد اما کسي هم نميداند؟
واقعيت اين است که نه نميشود. اما يکسري نشانههايي وجود دارد که مثل نقشه راهنما به پدر و مادرها کمک کند و خيلي مهماند. درصد زيادي از مواردي که در همه جاي دنيا گزارش ميشود، معلم گزارش ميدهد. چون دانشآموز را هر روز ميبيند و او را با بقيه و با خودش مقايسه ميکند.
دسته اول؛ نشانههاي غير قابل انکار است يعني اگر اين نشانهها ديده شد قطعاً بچه آزار جنسي ميبيند. مثل بيماريهاي آميزشي مخصوصا اگر بچه اچ اي وي مثبت شود و از مادر مبتلا بهدنيا نيامده باشد.
نشانه دوم، اگر بچه سيفليس و ويروس هرپس بگيرد قطعاً تجربه جنسي داشته است يا حاملگيهاي ناخواسته در دختران بسيار کوچک که ازدواج نکردهاند و رابطهاي نداشتهاند و يکدفعه خانواده متوجه حاملگي فرزندش ميشود.
نشانه سوم؛ سوزش و کبودي در نواحي تناسلي است يعني بهطور طبيعي آناتومي بدن انسان طوري است که اندامهاي خصوصي مثل زير بغل به جايي نميخورد هر چقدر هم بچه شيطنت کند کبودي ديده نميشود مگر اينکه نشانه آزار فرد متجاوز باشد البته در لباس زير بچه هم ميتواند نشانهاي باشد که البته گاهي دلايل پزشکي هم دارد.
نشانههاي شايع کدامند که بگوييم اگر اينها را در کودک ديديم حتماً بايد نگران آزار جنسي در کودکمان باشيم؟
اولين و شايعترين نشانهاي که در بچهها وجود دارد، تغيير خلق و خو، گريه خيلي زياد و بدقلقي است. يعني بچه به زبان بيزباني فرياد ميزند من کمک لازم دارم و به من توجه کنيد. مثلاً پيش ميآيد يک نفر از در وارد ميشود و بچه به ناگهان گريه ميکند يا بچه جايي ميرود و برآشفته ميشود. البته اين را بايد در نظر داشت که اگر الزاماً يک نفر از در وارد ميشود معنياش اين نيست آن يک نفر حتماً متجاوز است. ممکن است شباهت ظاهري داشته باشد مثلاً ممکن است متجاوز سبيل داشته باشد يا به بچه در زير زمين تجاوز کردهاند بچه تا پله ميبيند گريه ميکند. نشانه خيلي واضح ديگر کم اشتهايي است و تقريباً شايعترين نشانه در بچهها است. کماشتهايي در کودکان دلايل مختلفي دارد يکي از دلايلش استرس است و دليل ديگرش فرياد خاموش است اينجوري پيغام ميدهد من احتياج به کمک دارم. اين بچهها معمولاً اعتصاب غذا ميکنند در واقع بچه در سن کم هم اتفاق حيات و خوردن را درک ميکند و فکر ميکند اگر نخورد ميميرد و تمام ميشود. بچههايي که تجاوز مقعدي دارند و دفع مدفوعشان دردناک است، ميفهمند هر چه کمتر غذا بخورند با فاصله بيشتري نياز به دفع پيدا ميکنند. بچههايي که مورد تجاوز جنسي دهاني قرار ميگيرند به محض اينکه شيء خارجي در دهانشان احساس کنند بصورت تنش و غذا نخوردن نشان ميدهند.
والدين بايد بدانند اگر کودکي درباره رابطه جنسي حرف ميزند، جدي گرفتن حرف بچه مهم است. بچهها درباره روابط جنسي تخيل ندارند اگر بچه درباره رابطه جنسي حرف زد به احتمال خيلي زياد اتفاقي برايش افتاده است. خيلي وقتها بزرگترها فکر ميکنند بچه ميخواهد اينگونه جلب توجه کند. آمارها نشان ميدهد بيشتر آدمها نميخواهند کسي تجاوز را ببيند، تجاوز موضوع جالب توجهي نيست پس اگر بچهاي چيزي گفت خيلي مهم است جدي بگيريم.اشتباه ديگر که پدر و مادر ميکنند سريع به پزشک مراجعه نميکنند. اکثر بيماريهاي عفوني از فرد متجاوز به بچه منتقل ميشود مثل اچ اي وي، ويروس هرپس تناسلي و.... نخستين کاري که پدر و مادر بايد بکنند اين آزمايشها را انجام بدهند بيشتر بيماريهاي آميزشي قابل درمان و کنترلند بخصوص کنترل اچ اي وي دو ساعت اول خيلي مهم است. مراجعه به پزشک متخصص اطفال يا عمومي در بيمارستان و مطبها ضروري است. پس نخستين کاري که پدر و مادر بايد بکنند مراجعه به پزشک و گزارش به پليس است. براي جمع کردن شواهد و مراجعه به پزشکي قانوني حدود دو هفته وقت دارند. و بعد هم کمکهاي روان درماني و روانشناسي است البته هر دو کودک و پدر و مادر بايد روان درماني شوند.
يکي از بزرگترين مشکلاتي که ما داريم؛ شايد از بيش از 60 نفر در مورد تجاوز در کلاسها پرسيدم به پليس مراجعه کرديد يا خير؟ ميگفتند نه. مثلاً خانمي تعريف ميکرد ناپدريام از 12 سالگي به من تجاوز ميکرد و من چند هفته پيش ديدم به دختر 9 سالهام تجاوز ميکند. گفتم چرا به پليس زنگ نميزني؟ نخستين واکنشش اين بود «خب بابام است». يعني وقتي ما متجاوز را به پليس معرفي نميکنيم خطر هنوز براي بچه ما و همه بچهها هست يعني اگر بدانيم کسي متجاوز است ولي معرفي نکنيم در جرم شريک هستيم. اشتباه ديگري که خيلي وقتها پدر و مادر نميکنند حذف دائم متجاوز است.
پدر و مادر در مواجهه با کودکي که مورد آزاد جنسي قرار گرفته مثلاً به او بگويند تو تنها کسي نيستي که براي تو اين اتفاق افتاده. اين خيلي اتفاق بدي بوده و تقصير من بوده من بايد از تو مراقبت ميکردم ولي آخر دنيا نيست تو در امان هستي ديگر اجازه نميدهم اين اتفاق تکرار شود تو در مورد احساست با من صحبت کن. با روانشناس در اين مورد حرف بزن و اين پايان دنيا نيست. هر چقدر براي مادر سخت باشد بايد به بچه بگويد که من تو را درک ميکنم، خيلي بچههاي ديگر مثل تو بودند اما الان زندگي ميکنند و خوشبختند و ما دوباره زندگي را ميسازيم وگرنه بچه احساس ميکند براي آنها مهم نيست و انگار حقش بوده و متجاوز راست ميگفت که او پليد است. در هر حال بايد توجه داشت، تجاوز جنسي بحث پيچيده و روانکاوي است و احتياج به کار روان درماني دارد هر چقدر هم معلم و پدر و مادر به بچه عشق و محبت بدهند کافي نيست و بچه احتياج به پروسه درمان دارد. يک کار گروهي بايد بين خانواده و روانکاو اتفاق بيفتد.
نشانه ديگر باز هم رايج، مشکل در خوابيدن و کابوسهاي شبانه است. حتي بزرگترهايي که در کودکي قرباني بودند خيلي وقتها دچار بيخوابياند. بيخوابي دلايل مختلفي دارد، استرس و ترس روي بيخوابي تأثير دارد خيلي وقتها بچه براي اينکه بخوابد به آرامش احتياج دارد. تاريک شدن هوا ترسها را زياد ميکند بچههايي که آزار جنسي ديدهاند دچار ترسهاي بنيادي شده و بيقرارتر ميشوند. بخصوص بچههايي که در خواب به آنها تجاوز ميشود فکر ميکنند اگر بيدار بمانند ميتوانند از خودشان دفاع کنند، بچه وانمود ميکند که خواب است اما به محض اينکه پدر و مادر از اتاق بيرون رفتند چشمهايش را باز ميکند و تا جايي که بتواند چشمهايش را باز نگه ميدارد. معمولاً اينجوري نيست که پدر و مادر بفهمند بچه در طول روز خواب آلودگي داشته بايد معلم متوجه آن شود و با پدر و مادر چک کند که آيا بچه ساعات خوبي ميخوابد؟ البته اگر بچه مشکل کم خوني و بيماري خاصي نداشته باشد مشکوک به اين است که او مشکلي دارد حتي بچههايي که ميخوابند خوابشان سطحي است و همهاش نگرانند و مدام از خواب ميپرند. بچهها ترس از کابوس دارند خيلي وقتها صحنه تجاوز را به صورت سمبليک يا واقعي در خواب ميبينند و از ترس اينکه دوباره آن خواب را ببينند نميخوابند.
چهارمين نشانه شايع شب ادراري است بازهم تکرار ميکنم هر بچهاي که شب ادراري دارد، آزار جنسي نديده است. نشانهها سه تا قانون دارند بچهاي که مورد آزار قرار ميگيرد بخاطر ترس دچار شب ادراري ميشود البته يکي از دلايل عفونتهاي آميزشي در متجاوز است که تکرر ادرار از نشانههاي شايع عفونتهاي آميزشي ميتواند باشد ولي مهمترين دليلش ايجاد انزجار است خيلي وقتها کودک قرباني، خودش را به عمد خيس ميکند که خودش را منفور کند خيلي وقتها کودک در راه مدرسه و در خيابان ادرار و مدفوع ميکند تا اينگونه حالت انزجار نشان دهد.
شناخت اين نشانهها نياز به پيش نياز دارد يعني اول ارتباط صميمانه معلم با دانشآموز است که در مدرسه شکل ميگيرد که البته آنجا هم معلمان در تشخيص نشانههاي کودکي که مورد آزار جنسي ديده به مشکل بر ميخورند معلمها چگونه ميتوانند اين خلأ را پر کنند؟
يکي از مواردي که ميتواند به تشخيص نشانهها کمک کند افت تحصيلي شديد و ناگهاني است. بچهاي که مورد آزار جنسي قرار گرفته دائماً ذهنش به صحنه تجاوز برميگردد و حسش برايش سخت است مثل اين ميماند ما به نوزادي که بهدنيا ميآيد آب کله پاچه بدهيم، هضم نميشود. مغز بچه قبل از اينکه هورمون جنسي ترشح شود وقتي تجاوز را تجربه ميکند انگار منجمد ميشود و مدام فلش بک ميزند. مثلاً سر کلاس فريز ميشود و نميتواند درس گوش کند يا قلمش يک جايي ميماند اين با رؤياي روزانه فرق ميکند رؤياي روزانه شيرين است و آوردن بچه به لحظه حال کار آساني است ولي بچهاي که به اصطلاح دچار «پيا پيتيشن» مي شود خيلي سخت است او را به لحظه حال بياوريم. اين «پيا پيتيشن» باعث ميشود معمولاً درس نخوانند، خيلي وقتها ساعات مدرسه را تحمل نميکنند و حتي در مواردي سطح هوشي ممکن است پايين بيايد و معلم در فهميدن اين نشانه خيلي نقش دارد. خيلي جالب است بدانيد که کاملاً افراط و تفريط در رفتار اين بچهها اتفاق ميافتد. يعني بعضي وقتها بشدت بچهها از آدم بزرگها ميترسند و گوشه گير ميشوند ولي از طرفي کسي به آنها محبت کند بشدت جذبش ميشود. کودکي که در خانه آزار جنسي ميشود و پدر و مادر آگاه نيستند معلم مثل آهنربا ميتواند بچهها را جذب کند حتي اگر حس عاطفي بين معلم و بچه نباشد بازهم يکسري اصولي وجود دارد که به معلم کمک کند.
مثلاً بچهاي که نفر اول به مدرسه ميآيد و نفر آخر از مدرسه ميرود احتمالاً چيزي در خانه ديده که دلش ميخواهد حداکثر زمان را در مدرسه بگذراند. يکي از چيزهايي که هم به پدر و مادر و هم به معلم کمک ميکند يکسري هديههايي است که بچه با خودش به مدرسه يا خانه ميبرد که والدين نميدانند از کجا آورده است. معلم يا والدين اگر پول زياد در کيف مدرسه کودک ببينند بدانند اينها رشوه است. رشوه يکي از نشانههايي است که متجاوز به کار ميبرد. تغيير خلق و خو، حساسيت و واکنش زياد به لمس بدن، علاقه زياد به دوستي با سنين بالاتر نيز نشانههاي آشکاري است. يا اگر معلم ببيند مثلاً يک پسر دبيرستاني دنبال بچه اي ميآيد که نه برادر و نه خواهرش است بايد حساس شود. اين بچهها بهداشت ظاهري مناسبي ندارند هفتهها حمام نميروند و لباسهايشان را نميشويند. اينها از دوست خيالي زياد حرف ميزنند. از بچههاي ديگر فاصله ميگيرند از طرفي خيلي وقتها اتفاقهايي که افتاده را بصورت خياليتر تعريف ميکنند مثلاً من يک دوستي دارم ما باهم فلان بازي را ميکنيم اينها ميتواند نشانه باشد. اين بچهها زياد دستشويي ميروند چون تنها هستند و احساس امنيت نميکنند و اينکه از محيط بيروني ميترسند.
گاهي ميبينيم بعضي از بچهها در سن زير 5 سال درباره اندامهاي جنسي حرف ميزنند. طبيعتاً بچه در آن سن تفاوت اندام جنسي را با ساير اعضاي بدنش نميداند چرا بايد يک بچه حرفهايي بزند که در دايره لغات پدر و مادرش هم نيست؟
به اين موردي که اشاره کردم دست زدن مداوم به اندام تناسلي را هم اضافه کنيد. ببينيد، بهطور طبيعي بين سن 3 تا 7 سالگي کنجکاوي و سؤال دارند ولي وقتي از حد بگذرد و به ناگهان زياد شود و بچه کلمات جنسي بهکار ببرد که در خانواده دربارهاش حرفي زده نميشود يا در نقاشيهايش اندام جنسي نقاشي کند و در مورد اين موضوع صحبت کند احتمال زياد چيزي ديده يا اتفاقي برايش افتاده است يا اينکه سعي ميکند سؤالهايش را بيشتر جواب بگيرد. مثلاً خانمي در کارگاه «کنترل اس» گفت نوه من که دختر يک ساله و نيم است تنها کلمهاي که زبان باز کرده و ميگويد؛ اندام تناسلي است و مدام به اندام تناسلياش دست ميزند. اين بچه ميخواهد بگويد اين اتفاق براي من افتاده است. نکته ديگري که وجود دارد، اين بچهها معمولاً با بدنشان مشکل دارند و بدنشان را انکار ميکنند و اين خودش را بصورت افراط و تفريط نشان ميدهد.
طبيعتاً بچهاي که مورد آزار جنسي قرار ميگيرد حس بدي نسبت به خودش دارد اما نميتوان گفت هر کودکي که به عبارتي اعتماد به نفس پايين دارد حتماً مورد آزار جنسي قرار گرفته است تفکيک اينها کمي کار را براي پدر و مادر سخت ميکند؟
اعتماد به نفس پايين در اين بچهها احساس گناهي است که فرد متجاوز به آنها ميدهد. براي مثال بچهاي که در کارهاي گروهي شرکت نميکند، ميخواهد کمرنگ باشد و حاضر نيست بخاطر مقايسه شدن در مسابقهاي شرکت نکند بهطور ناگهاني خيلي اعتماد به نفسش کم شود اينها ميتواند نشانه باشد و اين ربطي به درون گرايي و برون گرايي ندارد براي همين پايين آمدن ناگهاني اعتماد به نفس ميتواند يک نشانه باشد. نشانه خيلي مشخص در بچهها حيوان آزاري است يعني اگر ديديم بچهاي قورباغه له ميکند، سر گربه را جدا ميکند يا گربه را اذيت ميکند در واقع اداي متجاوز را در ميآورد. يعني خشم خود را نشان ميدهد. يا به پدر و مادر ميگويد اتفاقي شبيه به اين براي من افتاده يا چون نميتواند از متجاوز انتقام بگيرد با موجود ضعيفتري عين همان بازي را تکرار ميکند. اگر ديديد بچهاي، بچههاي ديگر را اذيت ميکند و اذيتش دعواي خواهر و برادري نيست مثلاً لباسهاي عروسک را پاره ميکند يا روي بچه کوچکتر از خودشان ميخوابند اينها به احتمال زياد اداي متجاوز را در ميآورند.
اين پيشفرض که پسرها مورد تجاوز قرار نميگيرند يا فقط پسرهاي «ضعيف» مورد تجاوز قرار ميگيرند مثالهايي از فرهنگ جامعه ما است، عوارض آزار جنسي در پسرها چگونه نمود بيروني پيدا ميکند؟
متاسفانه بچههايي که تجربه تجاوز مقعدي دارند در نشستن مشکل دارند و در راه رفتنشان تغييراتي ديده ميشود. بخصوص در پسر بچهها تغيير حرکات، نشستن و راه رفتن کمک ميکند به موضوع پي ببريم. وقتي بچهها وارد سالهاي بلوغ ميشوند تشخيص نشانهها سختتر ميشود.
ميتوان گفت که اين بچهها در سنين کودکي وارد فاز افسردگي ميشوند؟
اصولاً نشانهها در بچهها حتي وقتي که سکوت ميکنند پر صدا و پرهياهو است که به آن هياهوي خاموش ميگويند. يعني يک جوري بچه ميگويد اتفاقي براي من افتاده است. سن بچه که از 4 سال ميگذرد کم کم بچه متوجه ميشود، کسي در موردش حرف نميزند يا جلويش را نميگيرد يا اينکه با خودش ميگويد، پدر و مادرم ميدانند و کاري نميکنند و در واقع از فاز پر هياهو و پر تنش وارد دوران افسردگي ميشود افسردگي در اين بچهها و حتي بزرگسالان شايع است. معمولاً با شروع بلوغ خودش را در بچهها نشان ميدهد.
کم نيستند افرادي که قرباني تجاوز جنسي را سرزنش ميکنند، چرا اين کار خطرناک است؟
يکي از موارد خيلي شايع در بچههايي که مورد نگاه ملامت بار ديگران قرار ميگيرند، اعتياد به الکل و مواد مخدر است. بچهاي که همه عمرش از يک موضوعي رنج ميبرد نخستين باري که تجربه الکل و مواد را دارد ميفهمد که از اين درد و رنج رها شده و بشدت وابستگي پيدا ميکند. اصولاً چون اين همزمان با تغييرات بلوغ رخ ميدهد و از طرفي خطرهايي در جامعه جوانان را تهديد ميکند تجربه تجاوز جنسي در اين افراد ناديده گرفته ميشود يعني کمتر پدر و مادري است که اگر بچهشان معتاد شد ارزيابي ميکنند که او تجربه تجاوز جنسي داشته است معمولاً نگاهها متفاوت است. جالب است تمايل اعتياد به الکل در اين افراد بيشتر از مواد مخدر و در پسرها بيشتر از دختران است. پسرهايي که مورد آزار جنسي قرار ميگيرند بسيار شکنندهترند و درمان بسيار سختي دارند.
حالا اين نشانهها را ديديم و متوجه شديم کودکمان بارها مورد آزار جنسي قرار گرفته است. چطور ميتوانيم يک واکنش منطقي از خودمان نشان دهيم؟
واقعيت اين است بيشتر پدر و مادرها اشتباههايي را در مواجهه با اين مسأله دارند. نخستين اشتباهي که ميکنيم انکار است. خيلي طبيعي است وقتي به بچه تجاوز ميشود خيلي سنگين است و ذهن پدر و مادر به اين سمت ميرود که امکان ندارد. مثلاً خانمي ميگفت پسر خواهرم 9سالش بود پسر خاله 19 سالهاش در استخر به او تجاوز کرده بود. خواهرم ميگفت که پسرم چيزهايي را عنوان ميکرد که من فکر ميکردم اشتباه است مادرم چيزهايي را گفت که بازهم گفتم اشتباه است تا اينکه خودم ديدم. اشتباه ديگري که پدر و مادر ميکنند بروز خشم است و اين خيلي طبيعي است. ولي يادمان باشد بچه تمام مدت ميترسيده و او نميداند پدر و مادر از متجاوز عصبانياند نه از خود بچه. موارد زيادي از خودکشي بچهاي که گزارش شده يا کودک فرار کرده آن شبي است که والدين متوجه شدهاند. مثلاً خانمي تعريف ميکرد پسر عمويش به او تجاوز کرد و در 12 سالگي خودش را در اتاق دار زد. اين خانم ميگفت مقصر ديگران بودند چون همه بچهها مسخرهاش ميکردند. همه جاي دنيا همينطور است. بنابراين هر چه هم سخت باشد نبايد والدين خشم را جلوي بچه بروز دهند.
در شرايطي که در 90 درصد موارد متجاوز از افراد فاميل و اعضاي خانواده است پس از اين حادثه نخستين اقدامي که فرد قرباني يا اطرافيانش بايد انجام دهند، چيست؟ چطور بايد اين مسأله را مديريت کنند؟
در اغلب موارد اگر متجاوز از خانوادههاي طرفين باشد به جاي اينکه پدر و مادر به همديگر کمک کنند همديگر را تحقير ميکنند اينکه تو برادرت را راه دادي و خيلي وقتها پدر و مادر در اين جريان طلاق ميگيرند چون نميتوانند يکديگر را ببخشند. بار تجاوز متفاوت است و خيلي مهم است پدر و مادر اين را بدانند که بچه احتياج به کمک دارد. پدر و مادر بايد به اعصاب و روانشان مسلط باشند. مادرهايي که همسرشان به فرزندشان تجاوز ميکند، مادر اين احساس را دارد اگر پاسخگوي نياز جنسي همسرش بود اين اتفاق نميافتاد در صورتي که اين گناه کاملاً نادرستي است براي اينکه اصلاً ربطي به نياز جنسي ندارد. به هر حال آن همسر به بچهها تمايل جنسي دارد. خيلي وقتها پدر يا ناپدري به بچه بزرگ خانواده تجاوز ميکند خواهر يا برادر بزرگ فکر ميکند اگر تن بدهند و سکوت کنند از کوچک ترها دفاع ميکنند و اگر مقاومت کنند متجاوز سراغ فرد بعدي ميرود. در صورتي که آمارها نشان ميدهد خيلي وقتها براي همه بچهها اتفاق ميافتد و بندرت پيش ميآيد ناپدري يا پدر تنها يک بچه را مورد آزار قرار دهد.
منبع : روزنامه ايران