بزرگنمايي:
چه خبر - زير پوست شهرمان چه ميگذرد؟
اکرم. «ع» زن 37 سالهاي است که به تازگي کودک خود را به دنيا آورده است اما به دليل اعتياد و معاملهاي که براي فروش نوزاد خود قبل از بارداري انجام داده اکنون بدون کودک خود و با وضع آشفته روحي و جسمي در کمپ ترک اعتياد بستري شده است.
خانم موسوي، مددکار اجتماعي مؤسسه مهرآفرين که از نزديک پيگير ماجراي اکرم شده داستان خريد و فروش نوزادش را روايت مي کند ماجرايي که بنا به گفته خودش چنان درگيرش کرده که در جريان بررسي آن ظرف يک ماه گذشته با بيش از 8 مورد از فروش نوزاد مواجه شده است.
به گفته اين مددکار اجتماعي، اکرم کمتر از يکسال است که در مؤسسه با معرفي يکي از مددجويان پذيرش شده و زماني که به مؤسسه مراجعه کرده 5 ماهه باردار بوده است اما از همان ابتدا مطلع شديم که به قصد فروش نوزاد خود، باردار شده است. اکرم اعتياد شديدي داشته و در خانهاي زندگي ميکرده که علاوه بر اينکه متعلق به خواهرش بوده پاتوق و باندي براي فروش نوزاد بوده است.
خواهر اکرم «ايرانخانم» زني 50 ساله است که در کار خريد و فروش نوزاد دست دارد و بابت هر فروش پول ميگيرد و يک اتاق را به همين منظور اجاره مي دهد و اجارهبهاي آن بر عهده خريدار نوزاد بوده است. اين خانه در يکي از محلات جنوب تهران و سمت شوش است و متأسفانه اکرم چون اعتياد به شيشه داشته و جايي براي زندگي نداشته مجبور شده در اين اتاق زندگي کند. اين باند خريد و فروش نوزاد هم دست آخر متعلق به زني است که کارش خريد و فروش نوزاد است، بچه پيدا ميکند و در اين خانه خريد و فروش ميکند.
به گفته اکرم، «ايرانخانم» خواهر او نيز سالها پيش قرباني بچهفروشي شده اما پولي دستش نيامده است و به او هم رحم نکردهاند.
موسوي مي افزايد: متأسفانه در اين خريد و فروشها پس از زايمان و ترخيص نه از پول خبري است و نه از بچه. اکرم نيز به همين سرنوشت دچار شده و اکنون پس از اينکه نوزاد خود را فروخته پولي دستش را نگرفته و به کمپ ترک اعتياد رفته است تا به قول خودش پس از ترک براي انتقام از خواهر و سرکرده باند برگردد.
معمولاً نرخ فروش نوزاد 7 ميليون تومان است و در بهترين حالت 2 ميليون تومان را به مادر ميدهند که البته معمولا همين پول هم نصيبشان نميشود.
اکرم صاحب دو فرزند است بچه اول او 14 ساله است اما اطلاعي از آن نداريم چون ميگويد بين اقوام زندگي ميکند که اغلب اين گفته ها دروغ است چون اين زن کسي را به جزء خواهرش ندارد. همسر اکرم نيز مشخص نيست کجاست و به گفته خودش در زندان است.
متأسفانه زناني که براي فروش نوزادان خود اقدام ميکنند قبل از اينکه دچار درد زايمان شوند توسط واسطهها داروي غيرقانوني به خوردشان داده ميشود تا درد زودهنگام بگيرند و کارهايشان سريعتر انجام شود. بيمارستان نيز متوجه اين قضيه نميشود چون که مادر در ماه نهم بارداري به بيمارستان مراجعه ميکند و زماني که دارو مصرف ميشود نيم تا يک ساعت بعد بايد سريع به بيمارستان برده شوند و فوراً هم سزارين ميشوند و بچه در همان ساعت ابتدايي تحويل خريدار ميشود.
مادر هم چون اعتياد دارد اجازه شير دادن ندارد در نتيجه سريعا مدارک جعلي را درست ميکنند و کارهاي ترخيص را انجام ميدهند. هزينه بيمارستان، زايمان و ترخيص نيز بر عهده کسي است که ميخواهد بچه را بخرد. مادر اين نوزادان حالشان در چنين شرايطي خوب نيست و متوجه وضعيت خود نميشوند و معمولا با مقدار پول کمي که به آنها داده ميشود راضي شده و به آنها وعده داده ميشود که مابقي پول را وقتي از بيمارستان بيرون آمد بگيرند در حالي که هيچ پولي نصيبشان نميشود.
موسوي در مورد وضعيت اکنون اين زن قرباني ميگويد: حال روحي خرابي دارد و در کمپ با شرايط بدي روزگار ميگذراند. اغلب اين زنان تحت فشار مالي هستند. جايي براي زندگي ندارند و در خانههاي موقت فقط به دليل اينکه باردار شوند، زندگي ميکنند. در نتيجه ميدانند که بايد بچهاي بياورند و بفروشند تا بتوانند سرپناه خود را نگه دارند.
وي ادامه مي دهد: اکرم اکنون دستش به هيچ کجا بند نيست و خيلي از زنان مشابه او يا به فکر انتقام ميافتند يا به کمپ ترک اعتياد ميروند يا در شهر آواره ميشوند. در ماه گذشته دو مورد از زنان فريبخورده نيز وجود داشته که پولشان را ندادهاند و به مؤسسه ما آمده و افراد واسطه و دلال خريد و فروش نوزاد را لو دادهاند.
اين نوزادان زماني که به دنيا ميآيند چون مادرشان اعتياد دارد قطعاً معتاد به دنيا ميآيند و بايد خون آنها آزمايش شود در حالي که متأسفانه بيمارستانها اين کودکان را معرفي نميکنند و اجازه ترخيص ميدهند در حالي که بايد بستري شده و سمزدايي شوند و با غربالگري نوزادي، اعتيادشان مشخص شود.
زنان معتاد اراده و کنترلي بر روي رفتار خود ندارند به همين دليل ما به دنبال اين هستيم با تزريق آمپول ضد بارداري و خدمات مشابه بارداري اين افراد را کنترل کنيم اما چون اعتياد دارند کنترل نميشود و چون نميتوانند کودک خود را حفظ کنند مجبور ميشوند آن را بفروشند.
پدران اين نوزادان نيز افرادي هستند که در اکثر مواقع نه نسبت شرعي و نه نسبت قانوني با همسران خود دارند و زماني که زن باردار ميشود ديگر خبري از آنها نيست چون مسئوليتي ندارند.
به گفته اين مددکار اجتماعي، در يک ماه گذشته زماني که پرونده اکرم را پيگيري ميکرده با موارد جديد خريد و فروش نوزاد مواجه شده که به او معرفي شدهاند اما چون اين موضوع به يک «تابو» تبديل شده آمار دقيقي از آن در دست نيست و در همين مدت با اينکه خيليها به او اعتماد نميکردند 8 مورد از خريد و فروش نوزاد به او گزارش شده است.
بر پايه اين گزارش، متأسفانه از اين نوزادان خريد و فروش شده اطلاعي در دست نيست و نميدانيم کجا ميروند و سرنوشتشان چه ميشود؟
اين مددکار ميافزايد: در بررسي که انجام دادهام اين باند خريد و فروش نوزاد با يک پزشک مسن همکاري دارد که سمت محله خزانه مطب دارد و امور سونوگرافي اين زنان باردار را انجام ميدهد و بيماران ديگري به جزء اين زنان را ويزيت نميکند و فقط زناني ميتوانند به اين مطب مراجعه کنند که از طريق باند خريد و فروش نوزاد معرفي شده باشند چون حتي زماني که به عنوان يک بيمار معمولي به اين مطب رفتم به من اجازه ورود ندادند و تمام زنان بارداري که در اين مطب بودند با معرفي نامه آمده بودند.
موسوي ميگويد: در موارد مشابه پرونده اکرم، معمولاً اين زنان تجربه دو بار ازدواج و بيشتر را دارند که اغلب در ازدواج اول با شکست مواجه شده يا همسرشان معتاد است يا رهايشان ميکند و مجبورند براي اينکه سرپناهي داشته باشند با ديگر مردان همخانه شوند در نتيجه با افراد معتاد آشنا ميشوند و به مرور مصرف مواد مخدر را شروع کرده و در جريان اعتياد و همخانه شدن، باردار ميشوند و بعد دوباره رها ميشوند و مجبورند يا سقط جنين کنند يا نوزاد خود را بفروشند.
وي ميافزايد: اکرم نيز بعد از ازدواج اولش جدا شده و با يک شخص ديگري همخانه شده و معتاد مي شود و در مدت هم خانه شدن از وي باردار مي شود اما اينکه اين شخص کجاست اطلاعي در دست نيست.
منبع:فارس