سرنوشت گودال خالي چهارراه استانبول
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - ديوارها چسب زخماند و ويرانهها تاولي چرککرده در چهارراه استانبولاز زير خاکستر پلاسکو هنوز پيکر آتشنشانان را بيرون ميکشيدند که رئيس بنياد مستضعفان اعلام کرد؛ تا دوسال ديگر ساختماني به جاي آن خواهد ساخت تا کسبه خسارتديده بازگردند اما کمي پس از آن موجي به راه افتاد که نبايد از اين خاکستر، برج ديگري سربرآورد. براي مردم، پلاسکو که تا ٩روز از زير آوار و آتشاش پيکر آتشنشانان و کسبه پيدا ميشد، ديگر يک ساختمان از دسترفته معمولي نيست. بحث درباره برج ١٧ طبقهاي که «از ابتدا خود را به بافت تاريخي تحميل کرده بود» و «ظرفيت اين همه رفتوآمد و کالاي انبارشده را نداشت»، حالا به پيشنهاداتي براي پرکردن جاي خالي برج ٥٤ساله رسيده: موزه، بناي يادبود، فضاي سبز و ساختمان تجاري يا پلاسکويي ديگر. گودال خالي خيابان جمهوري که حالا دور تا دورش بلوکهاي سيماني است و ساختمانهاي اطرافش زير گونيهاي آبي قايم شده، دير يا زود پر خواهد شد. يک هفته پس از سقوط پلاسکو رئيس کميته عمران شوراي شهرتهران دربازديد از روند آواربرداري، پيشنهاد داد که درمکان ويرانه، به ياد ١٦ شهيد آتشنشان، ايستگاه فرماندهي آتشنشاني ساخته شود، اما گفت که دراين مورد «زمين پلاسکو بايد با بنياد مستضعفان تهاتر شود.» او از درخواست ديگري هم خبر داد: «تغيير نام چهارراه استانبول به نام شهداي آتشنشان» که قرار است درشوراي شهر بررسي شود و البته هنوز نشده. روزهاي پيش، رجبعلي خسروآبادي، مديرکل ميراث فرهنگي استان تهران هم «ساخت موزه آتشنشاني» را به شهرداري پيشنهاد داد و براي انجام حمايتهاي فني و اداري اعلام آمادگي کرد. او از زنده نگهداشتن خاطره جمعي مردم کشور ازحادثه پلاسکو صحبت کرد و اينکه «هويت، روح شهري است که جامعه بدون آن حيات نخواهد داشت و فداکاري آتشنشانان درحادثه پلاسکو بخشي از هويت تهران بود.» او گفت: دراين موزهاي ميشود لوگوي فلزي ساختمان که تاريخ ١٩٦٢ روي آن حک شده و سالم از زير آوار درآمد، لباسها و تجهيزات آتشنشانان، گاوصندوقهاي سوخته و بخشي از شبکه فلزي پنجرههاي پلاسکو را نمايش داد. اينها همه معماران و شهرسازان را هم به تکاپو انداخت. آنها ميگويند، تهران پلاسکوي ديگري نميخواهد، گودال خالي بعد از اين بايد نمادي از نبود پلاسکو را درخود داشته باشد و از آتشنشانان فداکاري که در آتش و آوار جان دادند، حرفي بزند اما با حفظ حقوق کسبه پلاسکو. آنها درکنار جمعي از هنرمندان، نويسندگان درحال نوشتن نامهاي به شوراي شهر هستند تا اگر قرار است بناي يادبودي ساخته شود، مردم فراموش نشوند. تهران، پلاسکوي ديگري نميخواهد قرار است براي ساماندادن پلاسکوييها که چکهايشان برگشت خورده و لباسهايشان آتش گرفته، پاساژي درنظر گرفته شود اما ازميان نسخههايي که براي التيام زخم خيابان جمهوري پيچيده شد، تصميم رئيس بنياد مستضعفان که روز سوم حادثه از بازسازي پلاسکو سخن گفت، چندان خريدار نداشت. او گفت: «با کيفيتي بسيارخوب» و «ظرف مدت دوسال» ساختمان را ميسازد و «طبق شرايط و ضوابطي مشخص» به ذينفعان پلاسکو واگذار خواهد کرد. سعيد ساداتنيا، از معماران پيشکسوت به «شهروند» ميگويد: «زميني كه جزو اموال عمومي است، چرا بايد توسط يك بنياد ساختماني جايش ساخته شود؟ تصميم درباره اين ساختمان موضوعي جدي است و نبايد برايش عجله کرد.» او که عضو هيأتمديره انجمن مهندسان مشاور معمار و شهرساز هم هست، معتقد است؛ منطقه ١٢ بيش ازهمه چيز به فضاي عمومي احتياج دارد و «اگر بناست بنايي جاي پلاسکو را بگيرد، بايد به فکر خدمات عمومي هم بود.» ازطرف ديگر «علاوه بر کار نمادين، کسبه خسارتديده هم نبايد فراموش شوند، چنانکه درکنار بناي يادبود برجهاي دوقلوي حادثه تروريستي ١١ سپتامبر هم ساختمان بلندي براي جبران خسارت ساختهاند.» گيتي اعتماد، معمار و پژوهشگر امور شهري و شهرسازي هم به «شهروند» ميگويد: «پلاسکو هم خودش را به خيابان و منطقه تحميل کرده بود. آنجا ديگر جاي ساختمان بلندمرتبه نيست.» پيشنهاد او هم ساختن بنايي با کاربري نمادين است: «مثلا پارکي که مجسمه نماديني از آتشنشانها درآن نصب شود و يادبودي براي از دسترفتگان باشد، چون اين منطقه از لحاظ خدمات عمومي کمبود زيادي دارد.» اعتماد خبر ميدهد که حالا گروههاي مختلف پويشهايي به راه انداختهاند تا براي ساخت محوطهاي به ياد آتشنشانان تلاش شود، چون «پلاسکو ديگر يک جاي معمولي نيست.» اين يک خواست جمعي است پلاسکوي ١٧ طبقه پس از چند ساعت تحمل آتش فرو ريخت و جان بيشتر از ٢٠نفر را گرفت، انگار که کوه آتشفشان شده بود، از زير آوار آتش زبانه ميزد و ٩شب و ٩روز طول کشيد تا آتشنشانان پيکر همکاران و کسبه را يکييکي پيدا کردند و مصيبت هنوز تمام نشده است. حالا همه ميپرسند چه چيز ميتواند جاي خالي اين ساختمان را بگيرد که به درست يا غلط، سوختن و فروريختنش از روز اول با برجهاي مرکز تجارت جهاني شهر نيويورک مقايسه شد؛ آنجا بناي يادبود «بازتاب فقدان» جاي خالي برجهاي دوقلو را پر کرده و نام نزديک به سههزار شهروند جانباخته درحادثه دور حفرهها را پوشانده است. «اين فضا بايد به شهر و مردمانش برگردد.» کيميا نوشيرواني، معمار و عضو هيأتمديره موسسه تهران اينطور ميگويد. او به «شهروند» خبر ميدهد که در روزهاي پس ازحادثه، عدهاي از معماران و شهرسازان، فعالان حقوق شهري، روزنامهنگاران، نويسندگان و هنرمندان، خودجوش و همزمان گفتهاند که ديگر نبايد ساختمان بلندمرتبهاي به جاي ويرانه ساخت: «در روح جمعي همه ما اين اجماع وجود داشت که بايد يادبودي براي آتشنشانان درنظر گرفت. همزباني و همدلي درباره اين خواست حتي ازسوي خانواده آتشنشاناني که قرباني اين فاجعه شدند، هم وجود داشت. آنها هم ميگفتند نبايد دوباره به قبل برگشت.» نوشيرواني ميگويد: «پلاسکو نخستين ساختماني بود که به بافت شهري تهران تجاوز کرد، اينکه صددرصد سطح را اشغال کرد با قوانين شهري آن زمان هم سازگاري نداشت. حالا وقت آن رسيده که احترام از دسترفته به بافت شهري بازگردد.» درعين حال ساخت پلاسکو دربافت تاريخي هم مسأله ديگري است: «اين ساختمان درمجاورت چند ساختمان بسيار با ارزش ساخته شد؛ مدرسه و کليساي ژاندارک، خانه پيرنيا و اثر بازمانده مارکوف معمار. اين حجم بر اين فضاها سايه انداخته بود.» او مثل همفکرانش معتقد است که فروريختن نخستين ساختمان مدرن بلند تهران را ميتوان نماد خواست شهري کرد که ديگر تاب سنگيني ساختمان مشابهي را ندارد. «تهران پر از ساختمانهاي بلندي است که استانداردهاي ساختوساز معماري و شهرسازي درآن ناديده گرفته شده و بويي از اصول انساني و احترام به بافت شهري نبردهاند. ساختمانهاي بلند و ناايمن درخيابانها و کوچههاي باريک يا روي خطوط گسل بالا رفتهاند. اين شهر پر است از هزاران پلاسكو كه بايد چارهاي به حالشان انديشيد.» حالا گروههاي مختلفي درشبکههاي اجتماعي، اينترنتي به راه افتاده و بعضي از آنها درمرحله مذاکره با شوراي شهر هستند. اين معمار ميگويد، تعداد اين گروهها بسيار زياد است. با اين گروهها مردم هم همراه شدهاند، آنها ميخواهند براي التيام درد عمومي، يادبودي درمکان پلاسکوي ويران ساخته شود تا فاجعه را بازگو کند؛ هم غم و فداکاري آتشنشانان و هم نبود نماد تهران مدرن را. اينطور که نوشيرواني ميگويد، خواست گروههاي متخصص و مردمي اين است که اگر قرار است ساختماني تجاري يا با هرکاربر ديگري ساخته شود؛ «کمتراکم باشد و حرمت بافت شهري و ساختمانهاي تاريخي اطراف را نگه بدارد» و حتما «تنديس و يادبودي از آتشنشانان» درخود داشته باشد و البته فضاي عمومي هم درآن لحاظ شود. «ما درحال نامهنگاري با شوراي شهر هستيم و نامهاي سرگشاده هم دراينباره خواهيم نوشت.» شهرخوب، يادمانهايش را نگه ميدارد براي تصميم درباره اينکه بعد از اين چه اتفاقي بايد بيفتد، بهروز مرباغي، از پيشکسوتان معماري و شهرسازي کشور معتقد است؛ بايد چهارعامل درنظر گرفته شود، تا برآيند پيشنهادي براي جايگزيني پلاسکوي ويران باشد. او به «شهروند» ميگويد: «اول اينکه، ساختمان پلاسکو يکي از بناهاي تاريخ معماري معاصر ايران بوده و مهم نيست که اين موضوع از نظر زيباييشناسي تأييد بشود يا نه؛ چون نمادها و نشانههاي معماري مدرن را درخود دارد. دوم، اين بنا، درقسمت فروريخته و پشتي خود، مکان معيشت تعدادي کسبه بوده که البته پلاسکو براي آنها برند هم بوده است. چنانکه براي خيلي مغازهداران پسکوچههاي پامنار و مولوي اين يک آرزو بود که يک لنگه مغازه در پلاسکو ميداشتند و کارشان ميگرفت.» عضو انجمن مفاخر معماري مسأله سوم را با يک سوال طرح ميکند: «آيا در زمان ساخت پلاسکو اصول شهرسازي رعايت شد يا خير؟ آيا اينکه اين ساختمان صددرصد زيربنا را اشغال کرده قابل قبول است و با قوانين همخواني دارد؟» و چهارمين مسأله از نگاه او احتمال فراموشي فاجعه است: «ما تعدادي از هموطنانمان را به خاطر آنچه از طرف اين و آن، قصور مديريت، قضا و قدر، اتفاق يا بدشانسي خوانده ميشود، از دست دادهايم. بايد درنظر داشت که يک شهر خوب هميشه بايد يادمانهايش را درخود داشته باشد.» مرباغي با درنظر گرفتن همه اين موارد معتقد است که به راحتي نميتوان اين زمين را صاف کرد و يک المان يادبود جايش گذاشت، اما درنهايت هرآنچه قرار است جايگزين پلاسکو شود، بايد ترکيبي ازهمين چهار مسأله باشد، علاوه بر اينکه، لازم است اين موارد هم درآن لحاظ شود: «رعايت تمام اصول شهرسازي مدرن، تجهيزات و سيستم ايمني استاندارد و داشتن فضاي شهري براي تعامل اجتماعي که لزوما نبايد سرپوشيده باشد.» به گفته او، درحالي که خود بناي پلاسکو، ساختمان شاخص شهر بود که ٥٤سال پيش براساس تکنولوژي روز آن زمان ساخته شد، پس بناي جايگزينش هرچه هست، بايد عاليترين تکنولوژي و مباني نظري روز را درخود داشته باشد. نبايد عجله کرد «ما مصيبتهاي زيادي را از سر گذراندهايم و حالا خوب است که تمرين کنيم و از دل اين مصيبت فرصتي فراهم کنيم تا از آن درس بگيريم.» مرباغي اين را ميگويد و دوران شهرسازي پس از زلزله بم را مثال ميزند که اگرچه فرصتي براي کمکگرفتن از معماران شهرسازي بود، اما اين اتفاق نيفتاد. «پلاسکو پلاک کوچکي است اما مهم. آرزو ميکنم براي تصميمگيري درباره ويرانههاي پلاسکو، فراخواني محدود داده شود و از معماران مرجع، صاحب سبک و امضادار پيشنهاد گرفته شود تا از دل پيشنهادات در روندي دموکراتيک، سرنوشت شهر روشن شود و تصويري از خردجمعي معماران شهرسازي باشد.» اين عضو انجمن مفاخر معماري کشور معتقد است که اکنون نبايد شتاب کرد و دکان ديگري ساخت و ساختمان ديگري روي ويرانهها بالا برد. چون «اين تکه کوچکي از تهران است.» و پيش از اين درتهران فرصتهاي مهمي از دست رفته است که ميتوانست آينه همبستگي اجتماعي باشد: «شايد اين تعصبي صنفي باشد اما من به خرد معماران اعتقاد دارم و آرزويم اين است که اگر تصميمي به جايگزيني بنايي به جاي پلاسکو هست؛ از مشاوره معماران شهرساز استفاده شود؛ چراکه اين چهره شهر است و قرار است حرفي بزند.»
منبع: شهروند
-
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵:۱۲ AM
-
۳۵۷ بازدید
-
-
چه خبر