بزرگنمايي:

چه خبر - ازدواج با مرد متاهل، درست يا غلطسوال کاربر :

دختري 27 ساله هستم. در حال حاضر خواستگاري دارم که 47 ساله و داراي همسر است. دليل ازدواج مجدد خواستگارم، علاقه به داشتن فرزند پسر است چون همه فرزندانش دختر هستند و پسري ندارد. همچنين شرايط خواستگارم از نظر مالي عالي است. طي اين چند سال با اين که تحصيلات کارشناسي دارم، خواستگار مناسبي نداشتم. براي من وضع مالي همسر آينده ام مهم است و در حال حاضرخودم شاغلم ولي سطح مالي و اقتصادي خواستگاراني که داشتم خيلي از خودم پايين تر بوده است. ضمنا خودم هم خيلي دوست دارم تشکيل خانواده بدهم چون خيلي بچه دوست دارم و از طرفي چون خودم به دليل شغلم در يک شهر ديگر و دور از خانواده زندگي مي کنم، تحمل تنهايي و مسئوليت زندگي برايم خيلي سخت شده است و تصميم گرفتم با اين مرد 47 ساله ازدواج کنم.

مخاطب گرامي! وضعيتي را که در سوال تان مطرح کرده ايد به طور خلاصه در 3 بخش توضيح مي دهم.

تجربه نشان داده است ازدواج هايي که براي فرار از مشکلات خانوادگي و تنهايي انجام گرفته است، معمولا دوام چنداني ندارد زيرا اين افراد در شرايط عادي تصميم به ازدواج نگرفته اند و طبيعي است چنين تصميمي بيشتر تحت تاثير سختي ها و فشارهاي عصبي باشد تا تحث تاثير مسائل اصولي؛ بنابراين منطق و عقل در اين گونه ازدواج ها تاثير چنداني ندارند و همين مسئله باعث مي شود احتمال بروز اختلافات در زندگي مشترک بيشتر شود. شما نيز با توجه به اين که هدف خود را براي پذيرش ازدواج با فردي که 20 سال از شما بزرگ تر است رها شدن از تنهايي قرار داده ايد و احساس شما براي بچه دار شدن نيز در اين تصميم دخالت دارد و از طرفي انگيزه ديگر شما هم ماديات و شرايط خوب اقتصادي مطرح شده است، عملا امکان دخالت عقل و منطق را در تصميم گيري از خود سلب کرده ايد؛ لازم است بدانيد هيچ يک از اهداف و انگيزه هاي شما براي ازدواج عقلاني نيست و ضامن دوام و بقاي زندگي مشترک شما نخواهد بود چون انسان ها و مخصوصا خانم ها به لحاظ ساختار عاطفي شان نيازهاي عاطفي و احساسي نيز دارند که با پول و ماديات قابل جبران نيست. با اين حال بايد توجه کنيد در زندگي مشترک همه چيز پول و ثروت نيست. افرادي هستند که از لحاظ مادي در شرايط ايده آلي قرار دارند ولي هيچ گاه از زندگي مشترک خود راضي نيستند و از آن لذت نمي برند. نکته ديگر اين که معيارهاي شما براي انتخاب همسر جاي بحث دارد و اگر اصولي مانند همکفو بودن، تناسب سني و ظاهري، اختلاف فرهنگي، طبقاتي و... را ناديده بگيريد به طور قطع و يقين بايد منتظر بروز تنش و اختلاف در زندگي خود باشيد.

تنها دليلي که خواستگار شما براي ازدواج مطرح کرده، اين است که از همسر قبلي خود فرزند پسر ندارد حال از شما سوال مي کنيم چه تضميني وجود دارد که شما حتما فرزند پسر به دنيا آوريد؟ آيا اگر اين گونه نشد او باز هم به سراغ دختر ديگري براي ازدواج خواهد رفت؟ مسئله ديگري که شما از آن غافل شده ايد اين است که همسر دوم شدن و ازدواج با فردي که زن و فرزند دارد مشکلات خاص خودش را دارد و لازم است بدانيد که قطعا ازدواج شما با اين مرد تاثيرات منفي و مخرب زيادي روي زندگي اول وي خواهد داشت. اگر زماني فشارها و درگيري هاي اين مسئله زياد شود و براي شما قابل تحمل نباشد چه برنامه اي در پيش خواهيد گرفت؟ در هر صورت لازم است بدانيد با اين ازدواج يک زندگي آرام و بي دغدغه را شروع نخواهيد کرد و بايد خود را براي روبه رو شدن با سختي ها و گرفتاري هاي زيادي آماده کنيد.

بدون شک همه انسان ها در زندگي به مرحله اي مي رسند که نيازهاي عاطفي و احساسي شان پر رنگ تر از نيازهاي مادي آن ها مي شود و به عبارت ديگر وجود آرامش در زندگي مشترک يکي از اهداف ازدواج به شمار مي رود و اگر اين آرامش وجود نداشته باشد ثروت و ماديات هم جذابيت خود را از دست خواهد داد؛ البته اين واقعيت وجود دارد که در حال حاضر شرايط مناسب براي ازدواج همه جوانان مهيا نيست و جوانان زيادي مانند شما درگير اين مسئله هستند ولي به اين دليل نبايد به ازدواج هاي غير معقول تن بدهيد. بنابراين به شما توصيه مي کنم ضمن صبوري، قناعت پيشه کنيد و گرفتاري ها و دغدغه هاي ذهني خود را با ازدواج نامناسب چندبرابر نکنيد. همين که خودتان به نامناسب بودن اين تصميم اشاره کرده ايد نشان مي دهد به نوعي خودتان را مجبور به پذيرش مي دانيد در صورتي که اگر کمي مثبت انديشي داشته باشيد متوجه مي شويد که واقعا مجبور نيستيد برخلاف عقل و ميل باطني خود چنين اقدامي بکنيد. در پايان بايد اشاره کنم 27 سال سن زيادي نيست و شما بايد همچنان اميدوار باشيد تا با توکل بر خداوند، موقعيت هاي بهتري براي ازدواج پيش روي تان قرار گيرد.

منبع : khorasannews.com