بزرگنمايي:
چه خبر - وقتي فحش دادن و رکيک بودن، مُد ميشود!
تيرهاي زهرآگين به سمت عابران پرتاب ميشود. هرچقدر هم تلاش کنند خودشان را کنار بکشند، فايدهاي ندارد. بالاخره مورد اصابت قرار ميگيرند. بچهها را بايد نجات داد، اما آن هم بياثر است. تيرها رها شدهاند و کاري نميشود کرد. هرجا ميتواند باشد؛ خانه، خيابان، اتوبوس، مترو، مدرسه، دانشگاه و حتي شبکههاي اجتماعي.
شما هيچ کجا از تيررس ناسزا در امان نيستيد. رگباري از فحش که خيلي وقتها معني بعضيهايشان را درست نميدانيد. حتماً لازم نيست دعوايي سر بگيرد تا مجبور شويد گوشهايتان را بگيريد يا خودتان را به نشنيدن بزنيد. در هر موقعيتي ممکن است تيرها به سمتتان پرتاب شود. انصافاً ضارب يا همان پرتابکننده تير، گاهي شگفتزدهتان ميکند. شايد به نظرتان دور از ذهن نباشد اگر فحشدهنده، يک آدم عامي و بدون تحصيلات و داراي شأن اجتماعي پايين باشد، اما شنيدن رکيکترين جملات از زبان يک جوان تحصيلکرده و امروزي که به شکل و شمايلش هيچجوره نميخورد کوچکترين حرف بدي بزند، ديگر نوبر است. حالا حسابش را بکنيد اين بددهاني و رکيک بودن مُد بشود. بله؛ مد!
حالا در بعضي جمعها اگر در هر جملهتان يکي دو اصطلاح ناجور به کار نبريد، حتماً آدم لوس و کسلکنندهاي به نظر ميرسيد. در ضمن بايد يادتان باشد در مقابل بددهاني ديگران تا ميتوانيد عکسالعمل مثبت نشان دهيد و از خنده رودهبُر شويد تا گوينده خوشش بيايد و باور کند شما هم مثل خودش آدم باحالي هستيد. در شبکههاي اجتماعي هم وضع به همين منوال است. هرچه بددهانتر، مقبولتر. البته نه اينکه همه همينطور باشند اما تعداد کساني که اين سبک رفتار را نشانه باحال بودن ميدانند، کم نيست. به همين خاطر هم هست که در شبکههاي اجتماعي تا ميتوانند اصطلاحات ناجور به کار ميبرند و هر جمله عادي را با چاشني دو سه تا فحش آبدار، به خيال خودشان مزهدار ميکنند تا مخاطب بيشتري جذب کنند. گاهي اسمهاي پروفايلشان هم واقعي نيست. اينجور وقتها کارشان سادهتر است. اصلاً نميتوانيد تصور کنيد رکيکترين حرفها از زبان يک دختر جوان و با قيافهاي آرام و حق به جانب خارج ميشود که خودش را پشت يک اکانت قلابي پنهان کرده است.
راستي از کي اينقدر بد دهان شدهايم؟! پدر به فرزند فحش ميدهد، پسر به همکلاسي مدرسه، همکار به همکار، مسافر به راننده تاکسي و... قشر جوان تحصيلکرده چرا رکيک بودن را بهعنوان يک ارزش پذيرفته است؟!
دکتر محمدباقر تاجالدين، جامعهشناس و استاد دانشگاه به رمزگشايي درباره اين پديده ناهنجار و رو به گسترش ميپردازد: «دلايل مختلفي براي رواج فحاشي در جامعه وجود دارد. يکي از مهمترين اين دلايل آن است که در حال حاضر فرآيند هويتيابي در جامعه به دلايل گوناگون دچار اختلال شده است؛ يا خانواده مسئوليت خود را بدرستي انجام نميدهد يا نظام آموزشي درست کار نميکند. امروزه مسأله هويت نسبت به گذشته، امري چندجانبه و چند لايه شده است. در گذشته، منبع و مرجع هويتيابي فقط خانواده بود اما حالا منابع مختلفي از جمله نظام آموزشي و شبکههاي اجتماعي وجود دارد و گروههاي مرجع از منابع گوناگون به هويتسازي ميپردازند. در اين ميان فرد نميداند کدام منبع بايد هويت او را شکل دهد. بنابراين ضعف در هويت يابي، مشکلاتي پيش ميآورد که فرد را پرخاشگر ميکند و اين پرخاشگري گاهي به صورت فحاشي نمود پيدا ميکند. استفاده از فحشهاي رکيک، در واقع نوعي هويتيابي گروهي هم هست. فرد دوست دارد خود را از اين طريق در گروه حفظ کند. مثل لاتهاي قديم که هويت گروهيشان را به هر شکل ميخواستند حفظ کنند.»
تاجالدين ادامه ميدهد: «مسأله بعدي، شکاف طبقاتي و نابرابري اجتماعي است که متأسفانه در سالهاي اخير گسترش يافته است. طبقه مرفه و برخوردار با ظهور شبکههاي اجتماعي، به نمايش داراييهاي خود همچون اتومبيل و ساعت گرانقيمت رو آوردهاند و اين خودنمايي براحتي مقابل چشم طبقه پايين قرار ميگيرد و باعث ايجاد حس سرخوردگي در آنها ميشود. اينجاست که اعتراض به اين وضع، به صورت فحش دادن نشان داده ميشود چون جوان طبقه پايين امکان ديگري براي خود نميبيند. نه توان دارد حرف خود را به گوش مسئولان برساند و نه مقالهاي در باب خواستههايش بنويسد. در نتيجه اعتراضاش و ظلمي را که فکر ميکند به او شده، به اين شکل نشان ميدهد. در واقع وجود اين نابرابري اجتماعي از دلايل مهم ايجاد پرخاشگري است.»
اين جامعهشناس، نبود فضاي گفتوگو در جامعه را عامل ديگري براي بروز پرخاشگري و خشونت طلبي عنوان ميکند و ميگويد: «کسي که فحشهاي رکيک ميدهد، در واقع ميخواهد گفتوگو کند و حرف خودش را به گوش بقيه برساند. اگر فضاي کافي براي گفتمان در جامعه فراهم باشد، او ميتواند خودش را با حرف زدن تخليه کند اما وقتي اين فضا را نمييابد، دست به فحاشي ميزند که در ميان تمام اقشار هم رايج است و گاهي افراد داراي تحصيلات بالا را ميبينيم که در مواجهه با مسائل براحتي فحاشي ميکنند. حتي ميشود گفت اين شکل فحاشي، يک جنبش اجتماعي پنهان است. نکته ديگر اين است که فرد با فحاشي در صدد است توجه ديگران را جلب کند. تصور کنيد جواني که پول ندارد و از جايگاه اجتماعي خاصي هم برخوردار نيست، ميخواهد به اين طريق توجه ديگران را به خودش جلب کند و بگويد من هم در اين جامعه هستم؛ حواستان به من باشد. درحالي که اگر اين جوان آموزش ميديد، راه عقلاني براي اين کار پيدا ميکرد. همچنين گاهي فرد از راه فحاشي، قدرت نمايي ميکند تا ضعفهاي خود را پنهان کند و اگر ثروت و قدرتي ندارد، با ناسزاگويي آن را جبران کند و قدرت کاذبي را که ايجاد ميکند، به رخ بکشد. او ترسها و ناامنيهاي خود را اين گونه پنهان و اضطراباش را تخليه ميکند.»
طبيعي است که ايجاد چنين فضايي، تبعات ناخوشايندي به همراه دارد. به گفته تاج الدين، رواج اين پديده، جامعه را ناامن ميکند و يک نوع ترس به وجود ميآورد. بياعتمادي به فضاهاي عمومي و همچنين شبکههاي اجتماعي ايجاد ميشود و باب مشارکت اجتماعي و گفتوگوي عقلاني را ميبندد. خيلي خطرناک و آسيبزاست اگر همه فکر کنند با فحاشي ميتوانند کار خودشان را پيش ببرند. بايد تا ميتوانيم فضاي گفتمان را در جامعه باز کنيم و از اينکه امري ناهنجار به هنجار تبديل شود، جلوگيري به عمل آوريم. از اينها که بگذريم روي ديگر سکه به هجو کشيدن خود «فحاشي» است. جايي که فحش و بددهني از معناي خود تهي ميشود و مثل يک تعارف مرسوم در يک شبکه اجتماعي يا يک ميهماني رد و بدل ميشود؛ عادي شدن بددهني و تغيير معناي فحش به امري فان و خوشمزه که ميتوان آن را خطرناکترين شکل بروز اين ناهنجاري دانست.
شما ممکن است در هر مکان و موقعيتي مورد اصابت يکي از تيرهاي زهرآگين قرار بگيريد. اگر بازيگر يا فرد سرشناسي باشيد، هدف بهتري براي گروه فحش دهندگان هستيد. ممکن است حتي براي نقل خبري در موردتان، يکي دو تا فحش آبدار هم نثارتان کنند. افرادي که به رکيک بودن عادت کردهاند، حتي براي ابراز محبت به دوستانشان، رگباري از عبارات ناجور را به کار ميبرند. آنها معتقدند با اين کار، خيلي جذاب جلوه ميکنند و طرفدارانشان هم بيشتر ميشود. ميتوانند ترسهايشان را پشت پردهاي از ناسزا پنهان کنند و باحال بودنشان را به رخ بکشند!
منبع : روزنامه ايران
-
سه شنبه ۱۴ دي ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۵:۴۲ PM
-
۳۹۹ بازدید
-
-
چه خبر