بزرگنمايي:

چه خبر - درسهايي که بايد از شکست عشقي تان ياد بگيريد

اتمام يک رابطه عاطفي يکي از سخت ترين تجربه هاي زندگي ما انسان ها است. زماني که در يک رابطه عاشقانه به سر مي بريم، چشم هايمان را به روي نکات منفي و کمبودهاي آن مي بنديم اما زماني که رابطه خاتمه مي يابد، ناگهان تمام افکار منفي ذهن مان را تسخير مي کنند طوري که مبهوت مي مانيم که چه اتفاقي بين مان افتاده است؟ چگونه مي توان يک رابطه عاطفي بهتري ساخت؟ چه اشتباه هايي را مرتکب شده ايم يا از يک رابطه شکست خورده چه درس هايي را مي توان آموخت؟
طبيعي است که فکر کردن در اين شرايط سخت است و نمي توان تصميم درست را گرفت اما اين را بدانيد که هر رابطه فرصتي را برايتان فراهم مي کند تا خودتان را بيشتر بشناسيد و براي بهبود شخصيت تان تلاش کنيد. در اينجا 7 درسي که مي توان از يک رابطه شکست خورده گرفت را برايتان آورده ايم تا اگر شما هم در اين شرايط به سر مي بريد، از آن نهايت استفاده را بکنيد.

اگر مدت زيادي را با فرد ديگري گذرانده ايد، سخت است فکر کنيد که دليل شادي زندگي، خودتان هستيد نه شريک زندگي تان. شما خاطرات زيادي را با او گذرانده ايد و روزهاي خوشي را پشت سر گذاشته ايد اما ديگر او نيست که براي شادي شما تلاش کند. تمام اينها درست، اما اين بدين معني نيست که شما خودتان را از يک زندگي شاد محروم کنيد. در واقع، اگر شما ندانيد که چگونه لبخند بر لبان تان نقش مي بندد، هيچ فرد ديگري نمي تواند اين کار را براي شما انجام دهد.

طبيعي است که پس از اتمام يک رابطه احساس تنهايي کنيد اما اين تنهايي فرصتي را برايتان فراهم مي کند تا بيشتر به خود و لحظه هاي با ارزش زندگي تان بيانديشيد. چه آرزوهايي در سر داريد، چه چيزي الهام بخش زندگي شماست؟ چه سرگرمي هايي را مي پسنديد و چه چيزي در زندگي خوشحالتان مي کند؟ اگر خوب به اين موارد بيانديشيد، خواهيد دانست که وقت تان با ارزش تر از آن است که آن را صرف غصه خوردن کنيد.

اگر مي خواهيد مردم يا حتي جهان اطراف خود را تغيير دهيد، اول از همه بايد بر خود و احساسات تان کنترل داشته باشيد. اگر نتوانيد خودتان را کنترل کنيد، به هيچ وجه نمي توانيد در اطراف تان تغييري ايجاد کنيد. شما نمي توانيد به ديگران بگوييد که چه چيزي درست و چه چيزي غلط است، نمي توانيد به جاي آنها تصميم بگيريد مگر اين که کنترل زندگي خود را به دست بگيريد و خودتان را از وابستگي اطرافيان، حتي شريک زندگي تان، نيز رها کنيد.

شما براي تاييد خود احتياج به ديگران نداريد. شما خود بايد براي تصميماتي که مي گيريد و حتي عادات و علاقمندي هاي شخص تان ارزش قائل شويد. باور کنيد که شما يک فرد کامل و فوق العاده هستيد و جهان به حضور فردي چون شما احتياج دارد.

هر کسي در زندگي اشتباهاتي را مرتکب شده است. شما نبايد تنها يک نفر را براي اتمام رابطه عاطفي خود مقصر بدانيد. جدا شدن از شريک زندگي تان، نه اشتباه شما و نه تنها اشتباه او بوده است بلکه هر دوي شما در اين تصميم گيري نقش داشته ايد. پس بخشش را چه در مورد خودتان و چه در مورد ديگران بياموزيد زيرا که هر انساني جايز الخاطاست.

اکثر ما زماني که وارد يک رابطه عاطفي مي شويم، احساس مي کنيم که مالک طرف مقابل مان شده ايم و به همين دليل هر چيزي که ما مي گوييم بايد تمام و کمال عملي شود. در صورتي که اين طرز فکر کاملا اشتباه است. شما مالک زندگي هيچ کسي، جز خودتان، نيستيد و هر کسي حق اين را دارد که براي زندگي خود تصميم بگيرد. اگر مي خواهيد بر اطرافيان تان تاثيرگذار باشيد، ارتباط سالم خود را با آنها بيشتر کنيد، به آنها اعتماد کنيد و به نظرات شان احترام بگذاريد تا آنها نيز به خواسته خود براي حرف هاي شما ارزش قائل شوند.

ما نمي توانيم تمام روابط عاطفي مان را تا ابد حفظ کنيم و مطمئنا بسياري از آنها کمرنگ مي شوند و به جايشان افراد ديگري به زندگي مان راه پيدا مي کنند. اگر چه تمام کردن روابط سخت و سخت تر از آن بخشيدن طرف مقابل است اما اين طبيعت زندگي است. ما بايد ياد بگيريم که پس از هر رابطه از خودمان فردي قوي تر، سالم تر و بهتر از قبل بسازيم. ياد بگيريم که زندگي در زمان حال است و گذشته دردي از دردهاي ما را دوا نمي کند و تنها تجربه اي است براي بهبود زندگي آينده مان. بنابراين، در زمان حال زندگي کنيد و قدر لحظه لحظه آن را بدانيد.

منبع : زندگي ايده آل