بزرگنمايي:
چه خبر -
فيليپ نايت با دارايياي به ارزش خالص 11 ميليارد دلار توسط مجله فوربز به عنوان بيست و سومين مرد ثروتمند آمريکا معرفي شد. اگر با اين نام آشنا نيستيد، نميدانيد که وي چطور به اين ثروت رسيده است. او اين ثروت را به ارث نبرده، هيچ تکنولوژي اينترنتي ايجاد نکرده و از طريق معامله ابزار مشتقه نيز به آن نرسيده است.
او اين ثروت را از طريق کارآفريني بدست آورده است. براي بيشتر مردم کلمه کارآفرين يادآور مفاهيمي نظير ريسک پذيري و مرز شکني است. فردي متفاوت از آنها. دليل اين تفکر اين است که رسانهها مدت مديدي کارآفرين را به عنوان روياپردازي شجاع نشان ميدادند که حاضر است تقريباً همه چيز را براي رسيدن به هدفش قرباني کند. چه داستان مربوط به افراد عصر صنعت باشد نظير کارنگي، راکي فلر و يا ملون و يا نمونهاي امروزي باشد مثل ري کراک و يا ويکتور کرام، به هر حال اين داستانها مورد توجه و استقبال مردم هستند.
شواهدي نيز اين مدعا را تاييد ميکند. ري کراک مؤسس مک دونالد گفته معروفي دارد که «اگر ريسک پذير نيستيد بايد خود را از کسب و کار کنار بکشيد.»
ويکتور کيام رييس و مدير اجرايي محصولات رمينگتون اين مطلب را طور ديگري بيان ميکند «کارآفرينان ريسک پذيرند. آنها حاضر هستند در جايي که اعتبار و يا سرمايهشان در معرض خطر است براي حمايت از يک ايده و يا سازمان ريسک کنند.»
ولي رويکرد همه کارآفرينان به کسب و کار چنين بيپروا نيست. برخي از آنان راههاي محافظهکارانهتري را انتخاب ميکنند. اين گفته من را به داستان فيليپ نايت برميگرداند.
داستان موفقيت برند نايک داستان فيليپ نايپ
در اواخر دهه 1950 فيل عضو تيم دوي دانشگاه ارگان بود. در آن زمان کفشهاي دو در آمريکا از مواد بازيافتي کمپانيهاي پلاستيک سازي ساخته ميشد. قيمت يک جفت کفش جديد تنها 5 دلار بود، ولي اين کفشها بيشتر از يک مسابقه دوي پنج مايلي دوام نميآوردند. فيل کيفيت کفشهاي خود را تا جايي که ميتوانست بهبود داد و تا اندازهاي توانست به دوام بهتري دست پيدا کند. بعدها هنگامي که دانشجوي تحصيلات تکميلي دانشگاه استنفورد شد، واحدي درسي درباره گسترش تجارتهاي کوچک اخذ کرد. موضوع يکي از تکاليف ايجاد يک تجارت کوچک بود.
با توجه به تجربه دوران دانشجويياش به عنوان يک ورزشکار، فيل توليد و فروش کفشهاي ورزشي با کيفيت بهتر را به عنوان موضوع انتخاب کرد. به منظور کاهش هزينهها کشور ژاپن را براي توليد در نظر گرفت.(در آن زمان توليد در ژاپن به مراتب کم هزينه تر از آمريکا بود.) و پس از توليد، بازاريابي در آمريکا در رقابت با کانورس٫ کدس و ديگر نامهاي معروف تجاري آمريکايي انجام ميشد.
از اين که چه نمره اي به آن تکليف داده شد اطلاعي ندارم، ولي حدس ميزنم نمره خوبي بوده باشد.
فيل بعد از پايان تحصيلات تکميلي به شرق دور سفر کرد. در ژاپن به دنبال کفشهايي که در فروشگاه هاي دپارتمان ديده بود رفت. او به خصوص تحت تأثير مارک تايگر قرار گرفته بود. به سرعت با رييس شرکت تماس گرفت و با او درباره تجربه تلخش در رابطه با کفشهاي آمريکايي صحبت کرد. آنها به منظور بررسي امکان داد و ستد تجاري با هم ملاقات کردند. و بلافاصله بعد از آن فيل امتياز پخش کفشهاي تايگر در غرب آمريکا را بدست آورد.
فيل در مدتي که منتظر رسيدن نمونهها بود، به عنوان حسابدار مشغول کار شد. همچنين در دانشگاه ايالت پورتلند به تدريس پرداخت. با وجود تجربه اي که از پروژه دوران تحصيل خود بدست آورده بود، فيل به اين نتيجه رسيد که هنوز درباره کفشهاي ورزشي چيزي نميداند. به همين دليل، اوقات فراغت خود را صرف شناخت هر چه بيشتر اين تجارت کرد.
يک سال بعد، زماني که نمونهها دريافت شد، او طرح تجاري خود را آماده کرده بود و توانسته بود با رابطهاي مهمي در آمريکا آشنا شود. يکي از اين رابطها بيل بومن بود، مربي افسانه اي تيم دوي دانشگاه اورگن. فيل اميدوار گرفتن يک تاييد از جانب بورمن بود. ولي بورمن کار بهتري براي او انجام داد. او موافقت کرد که شريک فيل شود.
اين دو در 25 ژانويه سال 1964 طي يک توافق غير رسمي شرکت ورزشهاي روبان آبي را تشکيل دادند و هر کدام از آنها به مبلغ 500 دلار سرمايه گذاري کردند.
طي 5 سال بعد، بيل مشغول ارتقا طراحي کفشهاي خودشان شد و فيل نمونه هاي وارداتي ژاپني را در پشت وانت مدل پلي موث واليانت خود به مسابقات دو ميداني، در پسفيک نورتوست ميبرد و ميفروخت. در اين فاصله هر دو نفر کار روزانه خود را حفظ کردند. هيچ کدام از آنها پس انداز و يا حقوقش را در معرض ريسک قرار نداد. آنها کم کم شروع ناچيز خود را به يک تجارت کوچک، با 45 نفر کارمند و فروشي نزديک به 1 ميليون کفش در سال تبديل کردند.
همين موقع بود که نام شرکت را تغيير دادند. ايده اوليه فيل-ـ بعد ششم ـ رد شد. سپس يکي از دوستانشان به نام جف جانسون نامي را پيشنهاد کرد که دريک خواب به او الهام شده بود. نام خداي يوناني پيروزي، خدايي بالدار: نايک
آنچه از اين داستان ميآموزيم
موفقيت نايک افسانهاي است. و گاهي مواقع هنگام بيان اين داستان، نويسندگان کسب و کار فيل نايت و بيل بورمن را به عنوان نمونه کارآفرينان ريسک پذير معرفي ميکنند. همانطور که ميدانيد اين گفته از واقعيت فاصله دارد. آنها بيشتر افرادي محتاط و حتي در برخي مواقع ترسو بودهاند.
من دهها تجارت کارآفرين موفق را يا به تنهايي و يا با مشارکت ديگران شروع کرده و يا براي ايجاد آن مشاوره دادهام. دو مورد از اين تجارتها شرکتهايي بودند که دهها شرکت کوچکتر از آنها منشعب شده است. بر اساس تجربه شخصي من، مطمئنترين و بيخطرترين راه براي ايجاد يک تجارت موفق اين نيست که ايده جديدي را پرورش داده و تمام سرمايه خود را صرف آن کنيد. بلکه بايد مانند فيل نايت به آهستگي شروع کنيد. ابتدا منابع، رابطها و طرح تجاري خود را مشخص کنيد و شغل فعليتان را تا زماني که درآمد حاصل از تجارتتان به حدي برسد که ديگر نيازي به حقوق روزانه نداشته باشيد حفظ کنيد.
منبع : سايت مدير سبز