بزرگنمايي:

چه خبر - بدترين وابستگي هاي عاطفي قبل از ازدواج

زندگي پيچيده امروز شناخت افراد را به ويژه براي ازدواج و آغاز زندگي مشترک بسيار دشوار کرده است. اگر چه با مطالعه و مشورت گرفتن از افراد متخصص و با تجربه و با همراهي و حمايت خانواده ها تا حدي مي توان اين فرايند را به خوبي طي کرد، اما همواره مسائل مهمي در شخصيت افراد وجود دارد که ناشناخته مي ماند. در اين بين وقتي جوانان در حال گذراندن دوره آشنايي با طرف مقابل هستند، ممکن است اين رابطه آشنايي به وابستگي آن ها منجر شود و اجازه ندهد بتوانند با چشماني باز و هوشيارانه به شناخت طرف مقابل و انتخاب درست نهايي اقدام کنند.

مي خواهيم که با معرفي نشانه ها و مسائلي به جوانان کمک مي کند بدانند چه زماني وقت آن است که يک وابستگي عاطفي را تمام کنند. چون سرانجامي در چارچوب ازدواج موفق ندارد. اين جور وقت‌ها شکست عاطفي خوردن، بسيار بهتر از ماندن در يک رابطه با يک تلخي مزمن است.

کسي که با عناوين زشت يا تمسخرآميز از اعضاي خانواده و دوستان شما ياد مي‌کند، احتمال دارد روزي تحقير را درباره خود شما هم به کار ببرد.

وقتي که طرف مقابلتان براي مدت زيادي شما را ناديده مي‌گيرد، در قرار‌هايش ديگران را معطل مي‌کند، توجه متقابل، زير سوال مي‌رود.

در هيچ رابطه‌ عاطفي شما و طرف مقابلتان حق نداريد به ديگري دستور دهيد که چگونه بپوشد يا رفتار کند. شما فقط مي‌توانيد پيشنهاددهنده باشيد.

اگر مي‌بينيد طرف مقابلتان يک روز شما را به عرش اعلي مي‌برد و روز ديگر شما را سرکوب مي‌کند، در رابطه با او تجديد نظر کنيد.

کسي که هميشه از دست کسي يا چيزي عصباني است، در واقع مسئوليت رفتارهاي خودش را نمي‌پذيرد. او يک روز هم از دست شما بي ‌خود و بي‌ دليل عصباني خواهد شد.

وقتي که طرف مقابلمان بدون خبر قبلي چند روز سر و کله ‌اش پيدا نمي‌شود يا بدون دليل موجه سر وعده‌ها نمي‌آيد يک جاي کارش مي‌لنگد.

کسي که دست روي اعضاي خانواده بلند مي‌کند، روزي روي شما هم دست بلند خواهد کرد.

اگر طرف مقابلتان در مشکل ‌ها و بحث ‌ها هميشه شما را مقصر بداند و سرزنشتان کند، جايي از رابطه مشکل دارد.

اگر طرف مقابل شما همزمان با شما با يک يا چند نفر ديگر، در رابطه عاطفي باشد بهتر است رابطه را قطع کنيد.

اگر طرف مقابلتان به خواسته‌هاي شما توجه نمي‌کند و هميشه اوضاع بر وفق مراد او مي‌چرخد رابطه برابر نيست.

اگر طرف مقابل هميشه به جان شما نق بزند، براي اينکه به خواسته نامعقولش يا خارج از ارزش ‌هاي شما جواب مثبت نداده‌ايد، اين علامت خطر را جدي بگيريد.

دروغ گفتن به خصوص درباره مسائل مهم، مشکلي نيست که بتوان به سادگي از آن گذشت؛ البته به جز جاهايي که واقعا استدلال قانع‌ کننده‌اي پشت دروغ باشد يا مسئله پنهان شده، فضاي شخصي طرف مقابلمان باشد.

اگر طرف مقابلتان سعي دارد شما را منزوي کند يا رفت وآمدتان را محدود کند، نشانه خوبي نيست. اين محدوديت پايان ندارد و مي‌تواند شما را به زنداني هميشگي طرف مقابل تان تبديل کند.

گاهي طرف مقابل از شما سوء استفاده مالي مي‌کند يا از امتيازهايي که داريد، استفاده نامناسب مي‌کند. يادتان باشد، هيچ رابطه سالمي شما را به اجازه دادن براي اين سوء استفاده ‌ها ملزم نمي‌کند.

اگر طرف مقابل مدام شما را به رابطه با افراد ديگري از جنس مخالفتان متهم مي‌کند، يادتان باشد با يک شخصيت شکاک ارتباط داريد و بخش عمده‌اي از رابطه آينده‌تان به جواب دادن به اين شک‌هاي بي‌اساس خواهد گذشت.

اگر طرف مقابلتان با شما هرگونه پرخاش فيزيکي داشته باشد، لازم است نگاه دوباره ‌اي به وابستگي‌تان بيندازيد (مثلا شما را هل دهد، شما را بکشد، چيزي به طرفتان پرتاب کند يا دستتان را به شدت ب‍پيچاند).

يادتان باشد کسي که قانون را رعايت نمي‌کند يا با ديگران با خشونت رفتار مي‌کند، روزي حقوق شما را هم زير پا مي‌گذارد و احتمال دارد در اوج عصبانيت با شما هم پرخاشگري کند.

اگر طرف مقابلتان به شما بگويد که در صورت ترک از سوي شما، خودش را مي‌کشد يا نمي‌تواند بدون شما زندگي کند، اين را به حساب دوست داشتن نگذاريد. اين دوست داشتن بيمارگونه است و به شما و خودش ضربه مي‌زند.

کسي که کاري نمي‌کند، براي رابطه مناسب نيست. اين کار مي‌تواند تحصيل، شغل يا – براي پسرها- سربازي باشد. کسي که شغل يا تحصيلات ندارد و براي آن تلاش نمي‌کند، مثلا کنکوري نيست يا به دنبال کاري هم نمي‌گردد، زندگي بي‌هدف و نا‌متعادلي دارد و مي‌خواهد همه معناي زندگي اش را از رابطه بگيرد. اين براي او و شما خطرناک است.

کسي که در حد اعتياد اين مواد را مصرف مي‌کند، گزينه مناسبي نيست. ممکن است اين افراد در اوج مصرف با شما خوب و احساسي رفتار کنند، اما به اصطلاح وقت خماري، شما روي ديگر سکه را خواهيد ديد. به اين فکر هم نباشيد که رابطه مي‌تواند آن ‌ها را نجات دهد. تجربه روان‌شناسان و روانپزشکان مي‌گويد اين باور درست نيست.

منبع : سپيده دانايي