حياتيترين سالهاي زناشويي را دريابيد
روابط عاطفي
بزرگنمايي:
چه خبر - مجله زندگي ايده آل: موضوع فيلم «شيفت شب» آخرين ساخته نيکي کريمي تعارفات زناشويي است. مشکلاتي که ممکن است براي هر زوجي پيش بيايد. مشكلاتي كه قبلا و در دوران آشنايي و عقد وجود نداشته ناگهان سر باز ميكنند و اگر به موقع حل نشوند، ميتوانند روزهاي ابتدايي يا حتي چند سال بعد از ازدواج را با چالشي تازه روبهرو سازند و همين مسائل به ظاهر ساده گاهي باعث اختلافهايي بزرگ در زندگي ميشود. دكتر نويد نوري، دكتراي تخصصي مشاوره روانشناسي، مدرس دانشگاه و عضور انجمن خانواده و ازدواج به بررسي اين موضوع ميپردازد. او ميگويد تحقيقات نشان ميدهد كه سال اول، دوم و پنجم زندگي مهمترين سالهاي زندگي همه زوجهاست.
حياتيترين سالهاي زناشويي
در دوران بعد از ازدواج سه خط قرمز كلي داريم: سال اول، دوم و پنجم كه حياتيترين سالهاي زندگي يك زن و شوهر به لحاظ ايجاد تعارض يا حل نشدن آنهاست كه متاسفانه منجر به جدايي ميشود. گاهي زوجها در 5 سال اوليه زندگي مشكلاتشان به حدي جدي است كه از هم جدا ميشوندِ؛ بنابراين در عين اينكه اين سالها ميتواند بهترين دوره براي زوجها باشد (چون شالوده زندگيشان را ميسازند) از جنبه ديگر بدترين دوره هم است چون اگر تعارضهاي ايجاد شده در اين دوران حل نشود منجر به مشكلات بزرگي در آينده ميشود.
بر اساس آمار بعد از سال پنجم درصد جداييها نسبت به سالهاي اول بسيار كاهش پيدا ميكند چون ارزشهاي يكساني كه بين زوجها شكل گرفته و تناسبها و تفاهمهايي كه وجود داشته بيشتر ميشود. مهمترين مساله در روابط زن و شوهر كه بعد از ازدواج ايجاد مشكل ميكند، مفهوم تعارض است. تعارض از چه چيزي به وجود ميآيد؟ از نيازهاي حل نشده در روابط.
معقولانه در كنار هم بجنگيد!
زوجها در طول زندگي رفتارهاي متفاوتي در پيش ميگيرند. يک گروه زوجهايي هستند كه هم ميتوانند كنار هم زندگي كنند هم ميتوانند بجنگند. اين زوجها ميدانند كه چطور معقولانه در كنار جنگيدن، مشكلاتشان را حل كنند. دسته ديگر زوجهايي هستند كه نميتوانند براي حل مشكلاتشان بجنگند. زوجهايي با اين رفتار، به لحاظ هيجاني و عاطفي كمكم از هم فاصله ميگيرند. پس زوجهايي موفق هستند كه در كنار جنگيدن به تناسب و تعادل هم برسند.
خرسند هستيد يا ناخرسند؟!
دو دسته زوج داريم: زوجهاي خرسند و زوجهاي ناخرسند. زوجهاي خرسند هم مسلما با هم مشكلاتي دارند اما نحوه اين را كه چطور معقولانه كنار هم بجنگند، زندگي كنند و مسائل شان را صريح مطرح كنند بلدند. پس مشكلاتشان را به زمان بعد موكول نميكنند. متاسفانه تفكرات عموم مردم اين است كه اين زوجها با هم مشكلي ندارند.
تعارضها چطور به وجود ميآيند؟
*اولين عامل به وجود آورنده تعارض، مبادله وقايع روزمره و اخبار و مسائلي است كه در طول روز براي هر زن و شوهري اتفاق ميافتد. اين مساله شايد از نظر خيلي افراد به عنوان يك عامل كنترل كننده و منفي به نظر برسد اما اهميت گفتوگوي روزمره زماني مشخص ميشود كه بعضي از اطلاعات بسيار مهم را در طول روز به همسرمان ندادهايم و او بعد از مدت زماني كه متوجه مسالهاي ميشود احساس عدم ارزشمندي ميكند چون در جريان برخي مسائل روزمره قرار نگرفته و مدام ذهناش را تحليل ميكند. زماني اين گفتوگو اهميت پيدا ميكند كه رابطه رو به سردي ميرود يا زماني كه به دليل مشغله زياد يا ناراحتي كه به وجود آمده نتوانند مسائلشان را بيان كنند.
*دومين عاملي كه ايجاد تعارض ميكند بيان احساسات است. عموما حتي در شرايط مختلف زندگي ما ياد نگرفتهايم احساسات بد و احساسات خوبمان را در موقعيتهاي تنشآور و مثبت به طرف مقابل بيان كنيم.
*سومين عامل مهم در هرم تعارضها اين است كه نميتوانيم در مورد عقايدي كه داريم نظراتمان را به طرف مقابل بگوييم.
ناهيد و فرهاد توانايي حل مشكلاتشان را ندارند؟
كساني
زوج ناخرسند هستند كه توانايي حل مشكلاتشان را ندارند اما به چه دليل؟
اولين مشكلي كه بعد از دوره عقد ممكن است به رابطه آسيب بزند نياز به
مراقبت و اهميت دادن به طرف مقابل است؛ يعني چگونگي احساس شما از ميزان
دوست داشته شدن و مهم پنداشته شدن از جانب همسر. افرادي كه اين احساس را از
طرف مقابل نميگيرند مطمئنا با مشكلاتي درگير ميشوند. پس اين عامل باعث
ميشود يكي از طرفين نيازهاي مهم هيجاني و عاطفياش از جانب طرف مقابل
برآورده نشود.
دومين مشكل بزرگ كه جزو تعارضهاي پنهان است نياز به
احساس قدرت و كنترل است. اينكه نيازهاي من در خانه به اندازه كافي برآورده
ميشود يا فقط براي همسرم؟ آيا مشاركت من مهم است و تصميمات من در خانه
مهم است يا تصميمات طرف مقابلم؟ زماني زن يا شوهر به احساس كنترل شدن در
زندگي ميرسند كه بعد از ازدواج ميخواهند بر سر قدرت در مورد كوچكترين
موضوعات زندگي كشمكش كنند؛ اين مسائل از خريدن يك لباس گرفته تا رفتن به
مهماني خودش را نشان دهد.
مورد بعد نياز به قدرشناسي و تاييد شدن
است. اكثر زن و شوهرها بعد از ازدواج نگران اين هستند كه آيا مثل روز اول
براي طرف مقابل مهم و دوست داشتني هستند يا خير. قدرشناسي و تاييد شدن
بهشدت بستگي به احساس ارزشمند بودن از جانب همسر دارد. اينكه آيا طرف
مقابل براي فعاليتهاي شما ارزش قائل است؟ آيا احساس ميكنيد كه تلاشتان
ناديده گرفته شده؟ پس سومين مشكل بزرگ اين است كه يكي از طرفين احساس
قدرشناسي را كه شامل مهم و دوست داشتني بودن هست در زندگي نداشته باشد.
عموما اين نياز پاسخ داده نميشود؛ گرچه بسيار هم ساده است.
يكي
ديگر از نيازهايي كه متاسفانه به دليل عدم مهارت ارتباطي در زندگي زناشويي
وجود دارد مفهوم تماميت است؛ يعني هر كدام از ما فكر ميكنيم طرف مقابل
احساسات ما را قضاوت و آنها را زير سوال ميبرد. اين مساله ميل به دفاع
كردن از خودمان را زياد ميكند.
امكان دارد دائم نگران اين مساله
باشيم كه طرف مقابلمان حس امنيت بلندمدت در كنار ما دارد؟ زندگي ما تا
پايان به همين شكل پيش خواهد رفت؟ تعهد يعني حس امنيت بلندمدتي كه زن و
شوهرها در ارتباطشان دارند.
پذيرش داشته باشيم؛ يعني اگر در مورد
مسائل مختلف نظر و احساسات خودم را بيان كنم طرف مقابلم در مورد ابعاد
رفتاري و ويژگيهاي جنسي و. . . تا چه اندازه من را ميپذيرد.
فرض
كنيد زن و شوهري با سبك كنارهگير و ديگري ارتباطخواه چه مشكلي برايشان به
وجود ميآيد؟ ارتباطخواه مدام ميخواهد ارتباط بگيرد و با چسبندگي مشكلش
را حل كند و كنارهگير با جدا شدن. فرد كنارهگير ميخواهد آرام باشد و در
اين شرايط احساس عدم ارزشمندي ميكند. آگاهي به اين موضوع و شناخت مهمترين
عامل براي حل اختلافاتي است كه ممكن است بين اين زوج به وجود بيايد. اما
مسلما بهترين سبك ارتباط خواه است كه در مورد مشكلات و بيان احساساتش عكس
العمل نشان ميدهد.
مسائل زندگي تان پنهان است يا آشكار؟
چند
عامل وجود دارد كه افراد ميتوانند بررسي كنند كه مشكلاتشان پنهان است يا
آشكار؛ يعني اگر در مورد مسالهاي مثل پول صحبت ميكنند اين نشانهها را
دارند يا نه؟ اگر دارند مطمئن باشند كه مشكل آشكار پول است اما در عمق اين
قضيه مشكلات پنهاني وجود دارد كه باعث ميشود آن مساله آشكار حل نشود؛ به
عنوان مثال اگر دائما در مورد يك موضوع مشخص با طرف مقابل دچار تعارض
ميشويم و ميگوييم اي بابا دوباره مساله قبلي، دوباره شروع شد و. . .
گاهي در رابطه با مسالهاي صحبت ميكنيد كه هيچ وقت جايي براي توافق با آن
نداريد و احساس نااميدي سراغ تان ميآيد. پس اولين نشانه اين است.
دومين
مورد اين است كه احساس كنيد يك مساله جزيي در زندگي تبديل به يك بحث مهم
ميشود. پس بايد شك كنيد كه اين مشكل به دليل مسائل پنهان است و نه مسائل
آشكار. چون هر چقدر تلاش ميكنيد مشكلات را كم كنيد بيشتر دچار مساله
ميشويد.
سومين نشانه اجتناب كردن است. اينكه خيلي وقتها احساس
كنيد ديگر براي صحبت در مورد مسائل مختلف حس و حال خوبي نداريد و بين
خودتان ديوار كشيده ايد و از صحبت كردن اجتناب ميكنيد.
مورد بعد
رقابت و امتيازگيري است. يعني زماني كه هر يك از زن و شوهر شروع به امتياز
گرفتن و رقابت كردن ميكنند، يعني موضوع پنهاني وجود دارد تا بعدا اين
امتيازي كه گرفتهاند را در جاي ديگري سر طرف مقابل خراب كنند.
مهارت كنترل هيجانات منفي را به دست آوريد؟
يكي از دلايل اصلي كه باعث ميشود اين تعارضها حل نشوند عدم شناخت نسبت به اين تعارضهاست. دوم اينكه بيشتر ما اصلا مهارت ارتباط زناشويي را نياموختهايم. سومين عاملي كه باعث عدم حل اين مساله ميشود اين است كه ما هيچ مهارتي براي كنترل و حل و فصل هيجانات منفي كه با تعارض ميآيند نداريم. پس اولين گام پيدا كردن آگاهي در رابطه با مشكل است و در مرحله بعد بايد مهارت ارتباطهاي زناشويي را در خودمان به وجود بياوريم.
سبكهاي مقابله با هيجاناتي كه به همراه مشكل به وجود ميآيد:
سبك اول، ارتباطخواه: بعضي از آدمها سبكشان ارتباطخواه است؛ يعني تمايل بسيار زياد به صحبت كردن در مورد احساسات و مشكلاتشان دارند و اگر طرف مقابل هم به اين صورت باشد صحبت كردن گاهي وقتها باعث حل مشكلاتشان ميشود.
سبك دوم، كنارهگير: اين افراد وقتي دچار مشكلي ميشوند تمايل به عدم درگيري دارند. كساني كه فشار رابطهشان زياد ميشود عموما تنهايي را بيشتر دوست دارند و در لحظه نميتوانند كمك كنند.
مسائل پنهان زندگي را جدي بگيريد
زن و شوهر دو دسته تعارض دارند: تعارض آشكار و پنهان. بعضي زمانها حوادثي كه به دليل مسائل بيروني اتفاق ميافتد، قابل تشخيص و شفاف است و هر كسي ميتواند آن را تشخيص دهد؛ مثل مشكلاتي كه با خويشاوندان همسر پيدا ميكنيم.
چه در مورد كار خانه، كار بيرون يا. . . اما مهمترين اختلاف زن و شوهرها كه رابطه را به افت شديد و سردي عاطفي ميكشاند مسائل آشكار نيستند چون اگر مسائل آشكار باشند آنقدر واضح هستند كه با يك توانمندي محدود ميتوان آنها را حل و فصل كرد اما چند نشانه وجود دارد كه ميتوانيد تشخيص دهيد كه اگر بهطور مثال با خانواده همسر مشكل داريد، آشكار است يا اين مشكل نشان از يك مساله پنهاني است كه چون در درونتان وجود دارد به اين شكل بروز كرده. حالا چطور ميتوان فهميد چنين مشكلي وجود دارد؟ مسائل پنهان را که خود افراد از آن بي اطلاع هستند يا به صورت آشكار در مورد آن صحبت نميكنند.
-
پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۹:۵۳ AM
-
۲۴۶ بازدید
-
-
چه خبر