بزرگنمايي:

چه خبر - مجله موفقيت:

«تصور کنيد اگر کنترلي بر روي عواطف خود نداشته باشيم، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟»

چقدر عواطف خود را درک مي کنيد؟ گرچه هيچ چيز در دنيا به ما نزديکتر از عواطف و احساسات مان نيست، با اين وجود خوب درک شان نمي کنيم. مطلب زير فهرستي از برخي برداشت ها و تعابير اشتباهي است که در مورد احساسات به کار برده مي شوند.



1- نمي توانم جلوي احساساتم را بگيرم

تجربه هاي عاطفي يک فرد، نتيجه برداشت ذهني و ارزيابي هاي او از يک اتفاق است. اگرچه ممکن است اين ارزيابي ها واقع بينانه نباشند اما افراد مختلف مي توانند از يک اتفاق يکسان، برداشت هاي مختلفي داشته باشند. مثلا وقتي ما در غم مرگ کسي اندوهگين مي شويم، مي توان اينطور استنباط کرد که او براي ما مهم بوده است؛ در حالي که اگر هيچ پيشنه ذهني وجود نداشته باشد، احساسي هم وجود نخواهد داشت.

پيشينه ذهني مانند جعبه سياه هواپيمايي است که گرفتار سانحه هوايي شده و تمام اطلاعات پرواز قبل از وقوع اين اتفاق در آن ثبت شده است؛ يعني بدون بررسي برداشت هاي شخصي يک فرد از اتفاقات پيش آمده، به نتيجه اي نخواهيم رسيد.

2- احساسات نمي توانند در غالب کلمات ابراز شوند

درست است که زبان گفتار توان بيان واقعي احساسات را ندارد اما اين به معناي آن نيست که احساسات قابل توصيف نيستند. والدين و معلمان هنگامي که در فرزندان و با شاگردان شان نگراني را مي بينند. از آنها مي خواهند که احساسات و دليل نگراني شان را با آنها در ميان بگذارند.

بر اساس تحقيقات، فرد با توصيف احساساتي چون اضطراب و ترس خود، مي تواند دوباره کنترلش را به دست بياورد. بيان ساده احساسات از طريق کلمات، سيستم کنترل مغز را فعال مي کند و موجب کاهش واکنش هاي کنترل نشده احساسي مي شود.



3- من دقيقا مي دانم تو چه کاري کردي که باعث ناراحتي من شد

مردم غالبا احساسات خود را بد تعبير مي کنند و بر روي آنها نام هاي اشتباهي مي گذارند و البته به همين شکل هم از احساسات ديگران برداشت هاي غلط مي کنند. مخصوصا هنگامي که درک آنها از احساسات ديگران تحت تاثير پيش داوري ها و سلايق شخصي قرار گيرد؛ مثلا به حالات پيچيده عاطفي طلاق نگاه کنيد.

احساسي همچون خشم بر اکثر مردان مسلط مي شود و آنها را به اين باور مي رساند که با اين احساس جايگاه قدرتمندتري خواهند داشت. يکي از راه هاي درمان چنين مواردي اين است که به آنها کمک کنيم تا خود را بيشتر بشناسند و به اين باور برسد که گاهي ممکن است اين تندخويي ها ناشي از ناراحتي، ترس يا جريحه دار شدن احساسات باشد. احساساتي اندوه بار که خود آنها يا همسرانشان به نوعي مانع بروز آن بوده اند.

4- احساسات، احمقانه هستند

احساس و منطق با هم در تضاد نيستند، بلکه مکمل يکديگرند و بر روي يکديگر تاثير متقابل دارند. احساس، بخشي از مکانيسم انديشيدن است و نبود آن در تصميم گيري تاثيرات زبان بازي خواهد داشت؛ مثلا ناتواني ابراز احساس در کودکاني که دچار اوتيسم هستند، منجر مي شود بتوانند احساسات و عواطف ديگر افراد را درک کنند.

افراد براي گرفتن تصميمات درست تا حدي به احساسات شان تکيه مي کنند. واکنش هاي عاطفي به نوعي چکيده اي از پيش زمينه هاي ذهني ما هستند و استفاده از همين پيش زمينه ها مي تواند به ما در اتخاذ تصميم هاي صحيح کمک کند. منطق باعث مي شود که ما کارها را به بهترين شکل انجام بدهيم.

5- احساسات مختلف براي همه ما اتفاق مي افتند

در اکثر مواقع بسياري از احساسات خارج از کنترل ما نيستند؛ مثلا گاهي ديده مي شود که خشم، روشي موثر براي ترساندن افراد است و افراد به خودشان اجازه مي دهند که با جزيي ترين تحريک ها عصبي شوند و از خشم خود به عنوان اهرم فشار استفاده کنيد.

برخي ديگر تمايل دارند که هميشه غمگين باشد. شايد اين احساس آنها که ديگر به عادت تبديل شده، به اين دليل است که آنها از اين طريق اطرافيانشان را وادار به همدردي مي کنند و اين احساس، برايشان خوشايند است.

6- احساسات من تغيير نخواهد کرد

احساسات معمولا زودگذر هستند. احساسي که يکباره به وجود مي آيد. يکباره هم از بين مي رود. همانگونه که سقراط گفته است: «گرم ترين عشق ها، سردترين پايان ها را دارند.» يک پاسخ احساسي عادي، تنها چند دقيقه به طول مي انجامد و به همان نسبت به سرعت از بين مي رود؛ مثلا احساس معمولا چند دقيقه بيشتر طول نمي کشد به ندرت پيش مي آيد که فردي ساعت ها خشمگين باشد.

يکي از دلايلي که نوجوانان اقدام به خودکشي مي کنند"، اين است که به خاطر بي تجربگي نمي دانند اين احساس زودگذر است و بعد از مدتي شرايط تغيير خواهد کرد و به شرايط عادي تبديل خواهد شد.



7- برگرداندن حس و حال من سخت است

بر طبق مطالعات، عکس العمل هاي ايجاد شده در چهره افراد مطابق با احساسات عاطفي است که به فرد دست مي دهد.

هنگامي که ما در وضعيت بدي نشسته ايم يا با صدايي آرام صحبت مي کنيم، ناراحتي به سراغمان مي آيد. يک ياز روانشناسان درباره کنترل خشم چنين مي گويد: «هنگامي که خشمگين مي شويد، بايد خودتان را مجبور کنيد چهره تان آرام و لحن گفتارتان ملايم باشد. به اين شکل حال دروني شما به سرعت مانند حال ظاهري شان آرام مي شود و خشم تان از بين مي رود.»

اُسکار دلارنتا، يکي از طراحان مشهور لباس، مي گويد: «توجه داشتن به ظاهري آراسته و زيبا مي تواند به بالا رفتن زيبايي دروني کمک کند.»

با توجه به آنچه که گفته شد، مي توان نتيجه گرفت که اگر ما با اين طرز تفکر پيش برويم که کنترل احساسات از توانايي ما خارج است. اين باور در ما به وجود مي آيد که به راحتي رفتارهاي بد را بپذيريم و از کنترل آنها سر باز بزنيم و با پذيرفتن اين مسئله طولي نمي کشد که خود را يک قرباني احساسات مي دانيم.