انتقاد تند کيهان نسبت به مجري نازپروده صدا و سيما و زلف پويول
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - کيهان: 2018 غرب زده است و عادل هم نازپروده
در شرايطي که بحرانهاي متعدد اقتصادي نظير رکود، تورم و بيکاريگريبانگير کشور است و اوضاع معيشتي مردم را با مشکل مواجه کرده است، اين روزها مجددا روزنامههاي زنجيرهاي اصلاحطلب و همسو با دولت رسالت واقعي خود در پرداختن به مشکلات و معضلات اقتصادي و فرهنگي مردم را به فراموشي سپرده و با پرداختن به سياسي کاري و سياسي بازي از جمله سوژه حضور زنان در ورزشگاه و ماجراي عدم حضور يک بازيکن خارجي در صدا و سيما، بدنبال تامين منافع باندي و جناحي خود هستند.
«تابوشکني دلپذير»، «آزادي براي زنان»،«بازگشايي ورزشگاه آزادي به روي خانوادهها»، «آزادي در آزادي»، «90 دقيقه برابري در آزادي»، «سلفي با آزادي» و «آيا آزادي در آزادي ميماند؟» از جمله عناويني است که روزنامههاي اصلاحطلب در شرايطي که برجام وضعيت خوبي ندارد، فشار گراني وبيکاري کمر مردم را خم کرده و کمترين ارادهاي نيز از سوي دولت براي حل مشکلات مردم نيز به چشم نميخورد به عنوان تيتر صفحه اصلي خود انتخاب کردهاند.
بزرگنمايي حضور زنان در ورزشگاه ، موضوعي حاشيهاي که اين روزها و به بهانه برگزاري مسابقات جام جهاني فوتبال باز هم در رسانههاي اصلاحطلب بسيار درباره آنها ميخوانيم و صفحات فراواني به آنها اختصاص داده ميشود اما راز پرداختن به چنين موضوعات حاشيهاي چيست؟
سؤالي که دريافت پاسخش خيلي سخت نيست، تنها لازم است به موضوعات اصلي اين روزهاي کشور و مطالبات اصلي مردم و مباحث پيرامون تورم افسارگسيخته ، مشکلات معيشتي، عدم موفقيت برجام ، عملکرد دولت و فراکسون اميد و امثالهم که اين جريان کارنامه قابل دفاعي ندارد ، در اين روزنامهها بنگريد. در اين شرايط اين دسته از مطبوعات راهي جز پرداختن به موضوعات حاشيهاي ندارند.
از مشکلات واقعي مردم
تا دغدغه سازيهاي کاذب
نگاهي به افزايش 32 درصدي قيمت خانه در تهران طي يکسال اخير، افزايش سرسامآور اجارهبها و افزوده شدن به اجارهنشينها، افزايش تا 30 ميليوني برخي خودروها طي چند هفته گذشته، افزايش 87 درصدي قيمت دلار در ماههاي اخير ، افزايش 100 درصدي قيمت سکه و... نشان ميدهد حال و روز اقتصادي کشور مساعد نيست.
از سوي ديگر براساس آمار اخير بانک مرکزي، که حاصل بررسي قيمت کالاهاي اساسي در هفته منتهي به 18 خرداد امسال است، از 11 گروه کالاهاي اساسي، هشت گروه با افزايش قيمت مواجه شدند که برخي از آنها گراني سرسامآوري را تجربه کردهاند.
همچنين، معضل بيکاري در کشور همچنان تداوم يافته و برخي کارشناسان آمار بيکاري را توضيح دهنده کاملي براي وضعيتاشتغال کشور نميدانند چراکه بسياري از مردم و خصوصا جوانان با معضل بيکاري ناقص و يا شغلهايي که با رشته تحصيلي و تخصصشان نامرتبط است، درگيرند.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ايران، در سال 1396، نرخ بيکاري 1/12 درصد و سهماشتغال ناقص ازاشتغال کشور 4/10 درصد بوده است. در حالي مرکز آمار شمار رسمي بيکاران را 2/3 ميليون نفر اعلام ميکند که با احتساب کساني کهاشتغال ناقص دارند، جمعيت واقعي بيکاران به مرز شش ميليون نفر ميرسد.متاسفانه رکود اقتصادي در کشور منجر به بيکاري بيش از پيش شده و هرچند روز يکبار شاهد تعطيلي يک کارخانه يا کار کردن آن با ظرفيت پايين هستيم.
از سوي ديگر تعطيلي کارخانههاي توليدي با سابقهاي نظير ارج، آزمايش، داروگر، پارس خزر، قند ورامين، روغن نباتي قو، پارس الکتريک، فولاد سهند، 17کارخانه کاشي و سراميک و چندين کارخانه ديگر طي چهارسال اخير فقط نمونههايي از نتايج عملکرد دولت تدبير و اميد است که به بيکاري پنهان دامن زده است و موجبات تلخي کام هزاران خانواده را فراهم کرده است.
اولويتها در حاشيه، حاشيهها در اولويت
در چنين شرايطي انبوه روزنامهها و سايتها و کانالهاي همسو با دولت، چند روز پشت سر هم تبليغ و تهييج کردند تا مردم براي تماشاي مسابقه فوتبال ايران با اسپانيا، خانه خود را ترک کنند و به استاديوم آزادي بروند! بازي البته در روسيه انجام ميشد و معلوم نبود چرا دولت و رسانههاي همسو اصرار دارند مردم به جاي تماشاي بازي در خانه، به ورزشگاه آزادي بروند؟!
اما پس از چند روز هياهو در تهران 10 ميليون نفري، تنها 3 تا 5 هزار صندلي ورزشگاه 100 هزار نفري آزادي پرشد که بخشي از آنها نيز اعضاي شبکه سياسي خاص و سياهي لشکر افراطيون بودند. بماند که بيش از جلوه خانوادهها، برخي زنان و دختران بد پوشش در اين جمعيت محدود خودنمايي
ميکردند.
دولت و رسانههاي همسو پس از چند سال هياهو درباره حضور زنان در ورزشگاهها توانست 3 تا 5 درصد صندليهاي ورزشگاه آزادي را پر کند؛ در واقع در تهران 10 ميليون نفري، به اولويت کساني که 3 ده هزارم مردم هستند، بها داد.
اين را مقايسه کنيد با جمعيت 3 تا 7 ميليون نفري بيکاران يا جمعيت 25 -20 ميليون نفري خانوادههاي مستاجر و فاقد مسکن که اولويتهاي مشخصي دارند اما مطلقا مورد بياعتنايي دولت قرار گرفتهاند. همين طور است جمعيت انبوه جوانان نيازمند ازدواج که دولت هرگز گوشه چشمي هم به آنان نداشته است.
در چنين شرايطي سؤال مهمي که به اذهان متبادر ميشود آن است که چرا اولويتها در دولت به هم خورده و برخي مديران دولتي، اصرار دارند حاشيهها را مسئله اصلي کشور کنند؟! درست در روزهايي که افکار عمومي و صاحب نظران و رسانهها و مسئولان بايد در مقابل بدعهدي دشمن و دور جديد فشارهاي او اهتمام و تدبير کنند، از عبرتهاي اعتماد يکطرفه به شيطان بزرگ درس بگيرند و از دولت توضيح بخواهند، چرا بايد کساني بکوشند موضوع رفتن زنان به ورزشگاه خالي از بازي و بازيکن و تيم و مسابقه را به مسئله اصلي تبديل کنند؟!
رفتارهايي که بوي «هنجارشکني» ميدهد!
از سوي ديگر رخدادهاي اخيرنشان ميدهد که يک جريان سياسي خاص سعي ميکند تا اهداف و اغراض خود را ازطريق جنجال سازي،هنجارشکني و حجمه به ارزشها و قوانين دنبال کند.اين جريان به بهانه حمايت از جايگاه وحقوق زنان! به مقابله با شرع،فرهنگ وعرف خيزبرداشته تا زن را به ابزار و دستاويزي در مسير سکولاريزه کردن جامعه بدل کند.
شدت بخشيدن در پرداختن به موضوعاتي درتضاد با ارزشهاي ديني و قانوني چون ورود زنان به ورزشگاهها و نفي حجاب اجباري از جمله اقداماتي بوده که در صدربرنامهريزيهاي اين جريان قرارگرفته ودستورهاي صادره ازاتاق فکرشان توسط پياده سواران وابسته يا فريب خوردگان آنها درعرصههاي گوناگون به اجرا درمي آيد.
گرچه اين تحرکات با مواضع دلسوزان حوزه فرهنگ مواجه ودرمواردي نيز نيروي انتظامي بهعنوان ضابط قضايي واردعمل شده ،اما همسويي ياهمصدا شدن برخي مسئولين با اين تفکرات نيز قابل تامل است ، رفتاري که بيشتر رنگ و بويي سياست زده دارد و بايد آن را بخشي از برنامه کلان «به حاشيه راندن مطالبات جدي مردم ازکابينه دوازدهم وجايگزيني آنان با موضوعات فرعي وغير واقعي»
دانست.
چراکه «بحران تراشي» براي فرارازپاسخگويي سياستي است که همواره به انحا مختلف توسط دولت اعمال ميشود و«حقوق شهروندي» هم ازجمله کليد واژههايي است که درطول اين سالها براي کمک به اين امرمورد بهرهبرداري قرارگرفته است.
قهرمانسازيهاي پوشالي
از ظريف تا رحماني فضلي!
همچنين طي 5 ساله گذشته که وزارت امور خارجه دولت تدبير و اميد پررنگترين وزارت خانه بود و رئيسجمهور و ساير دولتمردان تمامي تلاش خود را براي قهرمان جلوه دادن محمد جواد ظريف به کار گرفته بودند ، و به عبارت ديگر بار بيعملي و بيدستاوردي دولت در حل مشکلات کشور را به دوش ظريف و وزارتخانهاش انداخته بودند، اکنون و پس از آنکه تهي بودن تمام وعدههاي برجامي دولت با بدعهديهاي شيطان بزرگ عيان شده و حناي برجام براي مردم رنگ باخته است، دولت در راستاي فرار از پاسخگويي به منتقدان برجام و صدها وعده خيالي برجامي به مردم بدنبال قهرمانسازي ديگري است که در اين راستا ظاهرا وزارتخانه رحماني فضلي که بستر مناسبي براي طرح دغدغههاي کاذب و مسائل حاشيهاي از جمله برگزاري کنسرتها و حضور زنان در ورزشگاههاست را مناسب ديده است، که اظهارات اخير استاندار تهران درباره حضور زنان در ورزشگاه نيز در همين راستا قابل ارزيابي است.
محمدحسين مقيمي درباره اينکه آيا صدور مجوز حضور خانوادهها و بانوان در استاديوم آزادي براي تماشاي بازي فوتبال ايران و اسپانيا فتح بابي براي حضور زنان در ورزشگاهها است، گفته است: عجله نکنيد، اجازه دهيد آهسته آهسته و پله پله جلو برويم. بگذاريد درخصوص اين اقدامي که انجام شده صحبت شود و نظرات بيان شود، بعد انشاءالله درباره حضور زنان در ورزشگاه براي تماشاي مسابقات فوتبال تصميم گرفته ميشود.
گفتني است در جريان بازي فوتبال ايران و اسپانيا، ابتدا فروش بليت براي تماشاي اين مسابقه در ورزشگاه آزادي براي «خانوادهها» صورت گرفت و تنها چند ساعت پس از شروع مسابقه اعلام شد که بدليل مشکلات زير ساختي اين برنامه لغو شده است ، موضوعي که با واکنش و اعتراض عدهاي در جلوي ورزشگاه و همچنين فضاي مجازي مواجه شد و پس از آن بود که خبري تحت عنوان باز شدن درب ورزشگاه آزادي بر روي بانوان ، با تلاش استاندار تهران ، وزير کشور و رئيسجمهور منتشر شد.
دروغ زلف پويول
نتيجه مجري محوري صدا و سيما
اما موضوع ديگري که دستمايه جنجال سازي اخير رسانههاي زنجيرهاي طي روزهاي گذشته شد، خبر حضور يکي از بازيکنان تيم فوتبال اسپانيا در ويژه برنامه تلويزيوني جام جهاني صدا و سيما و سپس عدم حضور وي در اين برنامه بود. موضوعي که به دليل وجود برخي مجريان نازپرورده که درسايه ضعف مديريتي صدا و سيما دور برداشتهاند، به دروغ سازي و هجمه عليه رسانه ملي و حتي حاکميت توسط روزنامههاي زنجيرهاي اصلاحطلب ورسانههاي ضدانقلاب تبديل شد.
فردوسيپور که پيش از اين سابقه دعوت از لوئيس فيگو و ساموئل اتوئو و... را در برنامهاش داشته به دنبال اين بود که با حضور کارلوس پويول در شب بازي ايران و اسپانيا مثلا اتفاق متفاوتي را در يک برنامه تلويزيوني رقم بزند، اما پيش از آن صداوسيما به دليل هزينههاي ميهمانان خارجي، به تهيهکننده ويژهبرنامه 2018 تصريح و تاکيد کرده بود ميهمان پرخرج خارجي به برنامه دعوت نکند که با بيتوجهي اين مجري حاشيه ساز اين دعوت صورت گرفت و البته با مخالفت صدا و سيما مواجه و زمينه را براي دروغ سازيهاي مضحک نظير «مشکل تلويزيون با زلف پويول» فراهم کرد.
البته اين نخستين باري نيست که مجري حاشيه ساز ورزشي نسبت به قواعد و ساختارهاي صداوسيما بيتوجهي ميکند.
آخرين بار مصاحبه او با وزير امور خارجه براي ويژهبرنامه شب يلدا و جنجالي که به کمک رسانههاي خارج از صداوسيما و همينطور رسانههاي ضدانقلاب عليه صداوسيما به راه انداخت، به وضوح نشان داد او هيچ اعتنايي به قواعد سازمان صداوسيما ندارد.
صدا و سيما هم ظاهرا اصلا در کارش برخورد با نازپرودههايش نيست و بر اساس اين سياست غلط «مجري محوري» و اين توهم که مثلا فلان مجري براي صدا و سيما اعتبار جمع ميکند، در بزنگاهها زير پاي خود را خالي ديده است. اين رويه را مقايسه کنيد با برخورد قاطع بيبيسي که وقتي مجري پربينندهترين برنامه تلويزيوني دنيااشتباه ميکند چطور بدون سر سوزني اغماض و مصلحتسنجي اخراجش ميکنند.
بنظر ميرسد رسانه ملي يک بار براي هميشه بايد به اين موضوع فيصله دهد و با برخورد قاطع ، از سرايت بيشتر ساختارشکني به ساير برنامههاي تلويزيوني جلوگيري کند چرا که بيشک ساختارشکني و ايجاد هرجومرج در برنامههاي زنده صداوسيما يک بيماري کشنده براي اعتبار و اقتدار سازمان صداوسيماست.
منبع: روزنامه کيهان
-
يکشنبه ۳ تير ۱۳۹۷ - ۴:۵۶:۴۹ PM
-
۲۳۷ بازدید
-
-
چه خبر