گروگانگيري شرکت هندي در کشتي ايراني در امارات
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - سکوت سنگين مسئولان درباره گروگانهاي کشتي ايراني در امارات
بدحسابي شرکت ايراني در پرداخت مطالبات پيمانکار هندي، وضعيتي رقم زده که مدتهاي مديدي است جورش را ملوانان بي پناه ميکشند؛ ملواناني که اگر يوپياس کشتي نبود، کسي از حال و روزشان باخبر نميشد.
در حالي که ماهها از نوروز گذشته و در اين فاصله، تحولات نرخ ارز و برخي مسائل ديگر، شرايط را دستخوش تغييراتي اساسي کرده است، چند ساعت آن طرفتر از مرزهاي جنوبي کشورمان، شماري از هم وطنانمان در شرايطي به سر ميبرند که اطلاعي از کشورمان ندارند.
شهرونداني آزاد که در محل کار خود حضور دارند، اما به نوعي زنداني هستند. زنداني که نه، گروگانهايي در دست شرکت هندي هستند که قرار است آزادي شان با مطالبات اين شرکت از طرف ايراني، تاخت زده شوند، اما «اي واي بر اسيري، کز ياد رفته باشد!»
دو ماه و نيم است که 14 ملوان ايراني، اوکرايني و اندونزيايي که روي کشتي ايراني مشغول به کار بودند (و هستند!)، توسط پيمانکار هندي اين کشتي گروگان گرفته شده و در بندر شارجه در امارات متحده و در دورن کشتي به دام افتادهاند. تلهاي که هدف شرکت هندي از گذاشتن آن، دريافت مطالباتش از طرف ايراني است که معوق مانده.
ماجرايي که پيش از ايام نوروز 97 آغاز شده و ادامه دارد. به دام افتادن 14 خدمه کشتي در کشتياي که سوخت ندارد و سيستم برق آن از کار افتاده، جيره غذايي ندارد و براي انجام امور بهداشتي در آن، بايد با سطل از دريا آب کشيد. تنها آب آشاميدن و بيسکوييت، آن هم به ميزان اندک در دسترس گروگان هاست.
وضعيتي وخيم که اگر يوپياس و تلفن همراه نبود، کمتر کسي از آن مطلع ميشد و احتمالا مهر سکوت ميخورد. حال و روز ناخوش ملواناني که در لنگرگاه به دام افتادهاند و منتظرند تلاش هايشان براي ارتباط گرفتن با خانواده هايشان و مسئولان و به ويژه، چند تن از نمايندگان مجلس، به ثمر بنشيند و اجازه بازگشت به کشور را به دست آورند.
ملواناني که قوت لايموت شان در حال پايان يافتن است و اگر شارژ يوپياس پايان بيابد، ارتباطشان با دنياي بيرون از کشتي را هم از دست خواهند داد. افرادي که به دنبال روزي، دل به دريا زده بودند، اما حالا رهايي از آن و رسيدن به زمين سفت را به هر چيزي ترجيح ميدهند تا جايي که حاضرند پيشنهاد اوليه پيمانکار هندي را بپذيرند و با امضاي برگههاي سفيد، از کشتي پياده شوند، اما دريغ که آن پيشنهاد ديگر وجود خارجي ندارد.
حکايتي ساده و در عين حال پيچيده که چند روزي است رسانهاي شده، اما واکنش خاصي به دنبال نداشته است. انگار نه انگار که شرايط در کشتي ايراني وخيم است و به زودي جيره اندک غذايي ملوانان نيز تمام خواهد شد. وضعيتي که موجب شده يکي از ملوانان به جامجم بگويد: «ما حتي از حقوق خود گذشتهايم و ميگوييم ما را به کشورمان برگردانيد، اما آنها ميگويند هزينه رواديد و بليت را بايد خانوادههايتان بدهند. اميدوارم صداي ما شنيده شود. در شرايط بدي به سر ميبريم.»
«اميدوارم صداي ما شنيده شود. در شرايط بدي به سر ميبريم و اگر شارژ «يو پي اس» تمام شود ديگر راههاي ارتباطي هم بسته ميشود. اميدواريم صداي ما بهگوش مسئولان سازمان بنادر و کشتيراني برسد و کاري براي بازگشتمان به ايران انجام دهند. يک ماه و نيم است که ميوه، پروتئين و لبنيات نخوردهايم. براي روشن شدن تکليف خود مجبور شديم از طريق بينالمللي شکايتهايي را مطرح کنيم تا شايد از اين راه به نتيجه برسيم و به خانه بازگرديم.»
سخناني که ظاهرا هنوز به گوش مسئولان ايراني نرسيده است. مسئولاني که ميبايست دو ماه و نيم پيش در جريان ماوقع قرار ميگرفتند و به سرعت آن را رفع و رجوع ميکردند، اما به فاصله هفتاد هشتاد روز از ماجرا و رسانهاي شدنش، هنوز تلاشي براي ورود به ماجرا نشان نميدهند.
منبع: tabnak.ir
-
شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۷:۴۶:۵۱ AM
-
۵۱ بازدید
-
-
چه خبر