بزرگنمايي:
چه خبر - آيا ما شبيه کتاب 1984 جورج اورول قرار است زندگي کنيم؟
شريفينيا در اين يادداشت آورده است:
شب، بنا به عادت هميشه تلگرام را باز کردم تا ببينم چه خبر است و دنيا دست کيست که ديدم جز پيامهاي نخواندهي قبلي چيز جديدي نيست.
بعد ديدم بالاي صفحه دايرهي کنار واژهي …connecting در حال چرخش است.
مودم را خاموش و روشن کردم، گوشي را خاموش و روشن کردم،سيم کارت را درآوردم و باز سر جايش گذاشتم يک قسمت سريال ديدم و باز چک کردم.
نخير!
انگار نه انگار.رفيق هميشگي پيامک داد که “تلگرام و اينستاگرام هم مثل توييتر فيلتر شدند و کمکم بايد با دود بهت پيام بدم!”
فيلترشکن مخصوص توييتر را روشن کردم و ديدم آن هم کار نميکند.غمگين شدم. همان شب ميخواستم کتاب “نگران نباش” نوشتهي مهسا محبعلي را معرفي کنم که عجيب به روزگارمان شبيه بود. ميگويند فرهنگ کتابخواني را ترويج کنيد. من چهارشنبهها در توييتر به عنوان يکي از عشاق کتاب، کتابخواندن ترويج ميکنم. نه چون کسي گفته!
فقط چون خودم تاثير مثبت مطالعه را در روزهاي سخت زندگيام ديدهام. و با خواندن هر کتاب زندگي را عميقتر درک کردهام و کمتر قضاوت کردهام. توانسته ام ساعتها ساکت بنشينم، حرفهاي يک نفر ديگر را بخوانم، متاثر شوم و رويم تاثير بگذارد، گاهي حتي تغيير کنم يا تغيير دهم. و مي دانم که کتاب خواندن يعني هنرِ شنيدنِ ديگران؛ چه با نظرشان موافق باشي، چه مخالف. چه روايتشان را دوست بداري چه نه. مهم شنيدن است. مهم اين است که وقتي کتاب ميخواني ياد ميگيري اجازه بدهي ديگران حرفشان را بزنند. حالا يک هفته است به هيچ چيز دسترسي ندارم و فکر ميکنم آيا پاسخ درست به اعتراض مردم دردمند، فيلتر کردن براي نشنيدن صداي آنهاست؟ امنيت با فيلتر کردن برقرار ميشود يا با رسيدگي به درخواست مردم؟آيا ما شبيه کتاب 1984 جورج اورول قرار است زندگي کنيم؟
آيا آنها که ميگويند کتاب بخوانيد و ترويج کنيد خودشان هم طاقت شنيدنِ ديگران را دارند؟ کاش داشته باشند. کاش بخوانند. يک هفته است شبيه خلافکارها دنبال فيلترشکن ميگرديم، يک هفته است براي ارتباط برقرار کردنهاي عادي دچار مشکل شدهايم. به نظر من فيلتر کردن سادهترين و اشتباهترين راه براي حل مشکلات مردم در عصر تکنولوژي و ارتباطات است.
منبع: روزنامه سازندگي