نوشته جسورانه رخشان بني اعتماد درباره عقده هاي جنسي در ايران
اخبار فرهنگي و هنري
بزرگنمايي:
چه خبر -
وامصيبتا بر جامعه اي که عصب سوخته شود!
رخشان بنياعتماد در يادداشتي که با عنوان "وا مصيبتا بر جامعهاي که «عصب سوخته» شود" به نگارش درآمده، نوشته است:
سالها پيش به عيادت زن جواني که خودسوزي کرده بود رفتم. شدت جراحتاش بسيار بالابود. شوکه شدم از صورت خندان و بينشان از هيچ دردش که تنها بخش پانسمان نشده همه بدن سوخته او بود. به راحتي حرف ميزد و انگار ميخواست به زبان بيزباني به من بفهماند که خوشحال است از اينکه تلاشاش براي خودکشي بياثر مانده و زنده است. خوش باورانه به دکتر معالجاش گفتم که چه معجزهاي! حالش که خوب است و درد ندارد. جواب دقيق تخصصي دکتر به يادم نيست ولي واژه «عصب سوخته» از لابلاي حرف هاش هرگز از يادم نرفت چون دو روز بعد زن جوان مُرد...
جامعه ما «عصب سوخته» شده، زخمي و زخم خورده از دردهايي که تا عمق استخوان و رگ و پِيهايمان را به آتش کشيده، اما انگار نبايد همچنان واقعيت را باور کنيم.
باور کنيم که جامعه نياز جدي و عاجل به آسيبشناسي اجتماعي دارد.
باور کنيم که زير نقاب دروغين اخلاق بر ظاهر جامعه، چه تعفني از اميال سرکوب شده و جواب نگرفته غليان ميکند.
باور کنيم که ناديده گرفتن نيازها و نبود امکان براي تخليه فشار غرايز طبيعي ميتواند هر انسان کم ظرفيتي را به هيولاي دريده و افسار گسيختهاي مبدل کند.
باور کنيم آموزشهاي هشدار دهنده از سنين کودکي يک ضرورت است و تا حد بسيار زيادي ميتواند اين طفل معصومان را از خطر آزار نه فقط منحرفان جنسي، حتا محارم خود محافظت کند.
باور کنيم سيستم آموزشي مطيع پرور و فرمانبردار استقلال شخصيتي و «نه» گفتن را از کودکان ما گرفته است.
باور کنيم که سرپوش گذاشتن بر واقعيتهاي هولناک هر روزه و تکرار شونده در جامعه و ماله کشيدن بر حفرههاي عميق موجود، نياز به جراحيهاي جدي براي راهکارهاي عاجل دارد.
واقعيت است که همه ما «عصب سوخته» شدهايم. از تکرار مصيبتهاي مکرر و مکرر... و نه بيقيدي و بيدردي. جواب نگرفته از چرايي يک فاجعه، مصيبتي ديگر بر سرمان هوار ميشود.
تا زماني که به مصداق اسم هوشمندانه فيلم پوران درخشنده، «هيس، دخترها فرياد نميزنند» و اثبات اين واقعيت که «هيس، پسرها هم نبايد فرياد بزنند» و «هيس، فرياد که هيچ، هيچکس حق طرح سوال، حق اعتراض، حق آموزش مراقبتهاي دفاعي لازم به بچههاي در معرض آسيب، باسونامي غرايز فرو خفته و سرکوب شده کمين گرفته در هر کوچه، پس کوچهاي را ندارد». (هيس، موضوعات کو چکي مثل «آتنا» را بزرگ نکنيد، کارهاي بزرگتر فرهنگي مثل لغو مجوز کنسرت و توقيف فيلمهاي سينمايي و پايين آوردن ديشهاي ماهواره در اولويت است).
منبع: ilna.ir
-
شنبه ۲۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۰:۰۱ AM
-
۱۰۱ بازدید
-
-
چه خبر