بزرگنمايي:
چه خبر - همه عليه مسعود فراستي
آنچه در آنتن زنده برنامه هفت در قالب نقد فيلم سايه هاي موازي گذشت، بسياري از تنشهاي پنهان و نيمه آشکار سينماي ايران را رو کرد.
«همه دنيا هم عليه من جمع شوند، باز حرف خودم را ميزنم چون حرفم درست است و حرف را هم نميزنم که طرفي از آن ببندم، ناني و آبي برسد. احتياج به اين نان و آب ندارم. نان و آب را جور ديگري درميآورم. با همين کافه کوچولو يک فنجان چاي و يک دانه قهوه درميآورم. به جايي وابسته نيستم. مال هيچ جناحي نيستم. سينما برايم جدي است. مردم برايم جديترند.»
ارديبهشت 89 بود که با پخش برنامه هفت از شبکه سوم سيما، نام مسعود فراستي بهعنوان منتقد سختگير فيلمهاي سينمايي بر زبانها افتاد. البته پيشتر از آن هم مخاطبان سينما مسعود فراستي را با نقدهاي تند و تيزش در کتابها و مجلات سينمايي ميشناختند اما با ظهور برنامه هفت، مسعود فراستي در حد و اندازههاي ستارههاي سينمايي شهرت پيدا کرد. اظهارنظرهاي صريح، بيپرده، هنجارشکنانه و جنجالي او در برخي از نقدهايش، يک وجه تيپيکال از يک منتقد سينمايي براي مردم ساخته و فراستي را نيز به مشهورترين و جنجاليترين منتقد سينما در ايران بدل کرده است.
زماني که برنامه هفت روي آنتن رفت، اين جمله مشهور که «هفت همان 90 فوتباليها است» و مقايسه اين فيلم با برنامه محبوب و جنجالي 90 که با اجراي عادل فردوسي پور روي آنتن ميرفت، انتظارها را از هفت جيراني بالا برده بود. حضور فراستي در اين برنامه بهعنوان منتقد ثابت و شکلگيري بحثهاي جنجالي درباره فيلمها و... باعث شد تا محبوبيت برنامه هفت روز به روز و هفته به هفته بيشتر شود. نقدهاي فراستي در دوره نخست اين برنامه گاهي جنبه آموزشي هم داشت و همين موضوع باعث شده بود تا دانشجويان رشتههاي مختلف سينما و تئاتر نيز پايه ثابت ديدن اين برنامه در شامگاه جمعهها باشند.
به هر حال برنامه هفت با نقدهاي جنجالي فراستي شهرتي روزافزوني پيدا کرد و به يکي از محبوبهاي کنداکتورهاي تلويزيون تبديل شد. اما حاشيههاي پيرامون اين برنامه سرانجام مديران سازمان را بر آن داشت تا تغييراتي بنيادين در برنامه هفت ايجاد کنند. تغييرات پرحاشيه و بحثبرانگيز در برنامه هفت سرانجام در دوسالگي اين برنامه اتفاق افتاد. دوره دوم برنامه هفت، مسعود فراستي را بهعنوان منتقد ثابت نداشت. در واقع نقطه اصلي جذابيت برنامه از آن حذف شده بود و طبيعي بود که روز بهروز از محبوبيت برنامهاي بيجنجال با اجراي محمود گبرلو به جاي فريدون جيراني کاسته شود. خود فراستي هم از اين دوران بهعنوان «هيچي» ياد ميکند.
افت محسوس محبوبيت برنامه کار را به جايي رساند که مسئولان سازمان را به فکر تغييرات بنيادي دوباره در برنامه هفت انداخت. اين بار معلوم بود که فراستي بايد برگردد. اجراي برنامه به بهروز افخميسپرده شد و مسعود فراستي کنارش نشست تا سينما را نقد کنند. منتها اين بار نيز حاشيهها بالا گرفت. تفاوت اين دوره با دوره جيراني آن بود که علاوه بر فراستي بهروز افخمي هم يک شخصيت جنجالي و حاشيهساز داشت. اين در حالي بود که جيراني شخصيتا حاشيهدار نبود و جنجالآفريني نميکرد.
به هر حال حاشيههاي دوره سوم برنامه هفت نيز بار ديگر حرف از تغييرات اساسي و زودهنگام را در اين باره بر سر زبانها انداخته است. سواي اين موضوع شايد بديهي به نظر برسد که مهمترين حاشيههاي کاري آقاي منتقد سختگير، در قالب برنامه هفت اتفاق افتاده است. در اين پرونده کوتاه نگاهي اجمالي به همه حاشيههاي مهم فراستي در طول چند سال گذشته خواهيم داشت.
ميم مثل مسعود، مثل منتقد
فراستي 66 سال دارد. به بيان دقيقتر 65 سال و شش ماه، که البته چهرهاش اينطور نشان نميدهد. در ايران به قول خودش در مدرسه بالاشهريها درس خوانده. در ايتاليا و فرانسه هم تحصيلاتش را ادامه داده است. اوايل انقلاب گرايشهاي چپ و کارگري داشته اما از نيمه راه برگشته و در بيش از 30سال گذشته يکسره در حوزه سينما فعال بوده است. کتاب نوشته و در مجلات به نقد فيلمها پرداخته. از کارهاي وي ميتوان به نگارش و تأليف آثار و مقالات هنري و سينمايي، تدريس در دانشکدههاي مختلف، تأليف و ترجمه کتابهاي گوناگون، مسئول بخش سينما و تلويزيون، عضو تحريريه مجلات سروش و سوره، سردبيري نقد سينما، دبير هيات تحريريه نقد سينما دوره تازه، عضو هيات داوران سينماي دفاع مقدس، عضو هيات موسس و رئيس دوره دوم انجمن منتقدان و سينماگران ايران، عضو هياترئيسه کانون منتقدان فيلم اشاره کرد. با کمي اغماض ميتوان گفت که در هر جايي نامي از سينما بوده نام فراستي هم وجود داشته است. فراستي اين روزها در مهرشهر کرج کافه باز کرده و البته از هيچ تلاشي براي معرفي کافهاش هم فروگذار نکرده است. کمتر سينماگري در ايران وجود دارد که با فراستي دمخور يا از او دلخور نباشد.
حاشيههاي منتقد سختگير
اولين جنجال بزرگ فراستي در بهمن ماه سال نخست برنامه هفت اتفاق افتاد. زماني که فراستي در نقد فيلم جرم ساخته مسعود کيميايي از دو اصطلاح هنجارشکن استفاده کرد. اين اصطلاحها چنان حاشيههايي ايجاد کرد که خود فراستي نيز به مدت چند هفته از برنامه هفت دور بود و در برنامه حاضر نشد. اين اصطلاح فراستي درباره مسعود کيميايي و فيلمش تقريبا همه سينماگران را رنجانيد و بسياري از آنها نيز عليه فراستي موضع گرفتند.
جمشيد مشايخي درباره اين اظهارات گفت: «آيا آن آقاي منتقد دارد کار هنري ميکند؟ آدم ديوانه ميشود از شنيدن اين حرفها. اگر آقاي کيميايي اثرشان از نظر آن آقاي منتقد خوب نبوده ميتوانند مودبانه آن را نقد کنند. مسعود کيميايي وزنهاي است در سينماي ايران و حرمتش بايد نگه داشته شود. من نميگويم ايشان از فيلم تعريف کنند اما اگر عيبي ميبينند مودبانه بيان کنند.»
چند اصطلاح مشهور اين منتقد همچون «فيلم در نيامده است»، «مقوا است»، «مزخرف»، «پرت و پلا»، «هيچي»، «ماقبل فيلم»، «ماقبل بد»، «سياه نمايي»، «خالي بندي»، «سرکاري» و... با عنوان ادبيات نقد فراستي در ميان مردم مشهور شده است. استفادههاي مکرر فراستي از اصطلاح «غلط کردن» در نقد فيلم «شيفت شب» ساخته نيکي کريمي نيز اين اصطلاح را به ليست اصطلاحهاي پرکاربرد فراستي اضافه کرد.
خلاصه آنکه فراستي با همين چند اصطلاح توانسته جنجاليترين لحظههاي نقد سينمايي ايران را در طول شش سال گذشته خلق کند. شايد بتوان گفت که در طول اين شش سال هرکسي دستکم يک بار خودش را در مقابل اين منتقد تصور کرده و سعي کرده به او پاسخ بدهد. اظهارات جنجالي فراستي اما همواره واکنشهاي تند و تيزي هم به همراه داشته است. در اين گزارش مهمترين حاشيههاي اين منتقد جنجالي را در يک سال گذشته مرور ميکنيم.
نقد بيسابقه از فيلم کمال تبريزي
مسعود فراستي خرداد ماه امسال در برنامه تلويزيوني هفت سخناني را درباره فيلم جديد کمال تبريزي يعني «دونده زمين» مطرح کرد و آن را به مثابه دياثت! دانست. اين سخنان موجب شد تا کمال تبريزي هم واکنش نشان داده و براي دفاع از فيلمش مقابل دوربين فريدون جيراني در برنامه «سي و پنج» بنشيند.
تبريزي در اين برنامه ضمن پاسخ به فراستي به تحليل و انتقاد از عملکرد سري جديد برنامه سينمايي هفت پرداخت و از مسئولان جديد تلويزيون خواست تا هرچه سريعتر به ايجاد تغييرات در اين برنامه بپردازند. او در واکنش به اين اظهارات فراستي گفت: «در گذشته ميديدم که چگونه با کلمات زشت فيلمها را نقد ميکند بهطوري که اگر بچهها اين کلمات را ميشنيدند برايشان بدآموزي داشت. افرادي مثل ايشان به روانکاو نياز دارند، چراکه با مراجعه به يک روانپزشک و مصرف چند قرص کوچک تمام مشکلاتشان حل ميشود.» کارگردان فيلم «امکان مينا» افزود: «آقاي فراستي در فاصلههاي دقيقهاي حرف خودش را نقض ميکند.»
کمال تبريزي گفت: «خودم برنامه اخير «هفت» را نديدم بلکه ديگران لينک اين گفتوگو را برايم فرستادند و عدهاي آنقدر عصباني بودند که مرا تشويق کردند که از ايشان شکايت کنم و گفتند چنين بيحرمتي هفتاد ضربه شلاق دارد! اما خود من به اين مسائل فکر نميکنم و معتقدم وقتي با يک فرد بيمار طرف هستيم نبايد حرفهايش را جدي بگيريم چون او تعادل روحي ندارد و هذيان ميگويد، بنابراين حرفهايش نبايد باعث ناراحتي شود.»
او افزود: «نميتوان سخنان ايشان در مورد فيلمها را بهعنوان نقد فيلم تلقي کرد، بلکه مطالب سردرگمي است که کنار يکديگر ميگذارد. بنابراين بدون اينکه قصد توهين به ايشان داشته باشم با شناختي که از گذشته و خانوادهشان دارم ميدانم که پيش از انقلاب در موقعيت خاصي قرار داشته که باعث شده امروز به اين شخصيت تبديل شود.»
وي با انتقاد از برنامه هفت افزود: «اين برنامه به بلندگويي تبديل ميشود که صدايش بايد آنقدر بلند شود تا همه به آن توجه کنند. به محض بيتوجهي به اين برنامه، آنها تلاش ميکنند با استفاده از بعضي کلمات و سخنان درباره افراد شاخص سينما، خود را مطرح کنند و اين اتفاق فقط در مورد من نيفتاده، بلکه در مورد بزرگان سينما رخ داده است. از سوي ديگر در همه دورهها افرادي هستند که براي مطرح شدن و ارتزاق،نانشان را از طريق فحاشي به دست ميآورند، آنها بايد بتوانند حرفهايي بزنند که ديگران قادر به بيان آن نيستند و همه اينها نشانگر نوعي نياز رواني آنها است.» تبريزي بار ديگر به فراستي توصيه کرد تا با مراجعه به روانکاو مشکلش را رفع کند.
دعوا بر سر «کيارستمي» است
تيرماه امسال ساعاتي بعد از درگذشت کيارستميفراستي يادداشتي نوشت و در آن از برخوردهاي معدودش با کيارستميحرف زد و سعي کرد با احترام از وي ياد کند، اما اين يادداشت تسليتگونه با واکنش پرستويي مواجه شد که در صفحه اجتماعياش فراستي را به خودنمايي متهم کرد. بعد از پرستويي هم اين يغما گلروييترانهسراي موسيقي پاپ بود که با نگارش يک يادداشت تند در شبکههاي اجتماعي و البته با لحني کاملا عصبي براي فراستي شاخ و شانه کشيد.
پرويز پرستويي نوشت: واقعا تاسفآوره. آقاي فراستي مرده زندهياد کيارستميرا هم پله کرده براي خودنمايي و تيکه انداختن.
اما يغما گلرويي که به ميدان آمد متني بلندبالا نوشت مبني بر اينکه «کوتوله»ها رسمي دارند که تاسف آور است، رسم آنها «روي مرده ايستادن» است.
يغما گلرويي،ترانهسرا نوشته است که اينها مثل آنهايي هستند که «عمري به آدم فحش ميدهند و بعد مرگ، برايش سينه دروغي ميزنند. يک منتقد هم از همان دست موجودات است که ميکوشد از برکه گلآلود مرگ براي خود و همکاري مجرياش ماهي بگيرد.»
يغما گلرويي اما کلمه خشمگين ديگري هم براي فراستي استفاده کرده است؛ کفتار. او در اينستاگرامش نوشته: «در فرهنگ لغت مقابل کلمه کفتار آمده است به موجودات زنده زخم ميزند اما توان کشتنشان را ندارد. زخمش ميزند تا ضعيفشان کند و وقتي مردند...
نقد عجيب «فراستي» از «محسن چاوشي »
مسعود فراستي اواخر مهرماه امسال در يکي از برنامههاي هفت نقد عجيبي از محسن چاوشي کرد. در ميانه بحث فراستي و افخمي، فراستي از شعر مولانا بهعنوان نمود محتوا ذکر مثال کرد و با اشاره به سخنان آيتالله جوادي آملي درباره اينکه اگر شعر حافظ يا مولانا بد خوانده شود، مشکل از اجرا است، تاکيد کرد خواندن اين شعر توسط محسن نامجو، محسن چاوشي و مدونا مصداق فرم بد است که باعث شده اين آثار درستي نداشته باشد.
هواداران محسن چاوشي با انتشار اين سخنان فراستي، وي را بهباد انتقاد گرفتند و شبکههاي اجتماعي مملو از انتقادها و اعتراضهاي هواداران اين خواننده نسبت به مسعود فراستي شد؛ «شکمش را با جسدشان سير ميکند.» او پرسيده «اين تعريف به خيلي از آدمها ميآيد. اين طور نيست؟»
فراستي براي سانسور فيلمها خطدهي ميکند!
اخيرا کارگردان فيلم سينمايي «ابد و يک روز» هنگام اکران فيلمش در يکي از دانشگاههاي کشور گفت: «اين فيلم بخشي از واقعيتهاي جامعه را بيان ميکند و تلخ نيست.» سعيد روستايي پس از اکران اين فيلم در دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرکرد در جمع دانشجويان افزود: «ايده اين فيلم سينمايي از يک مستند کوتاه خودم نشات گرفته است که روايت يک خانواده متزلزل را نشان ميدهد.»
وي در پاسخ به سوال دانشجويان که مسعود فراستي اين فيلم را بدترين فيلم جشنواره ميدانست، افزود: «مسعود فراستي در اصل درباره داستان و ساختار فيلم صحبت نکرده است بلکه او بهترين فيلم جشنواره فجر را بدترين فيلم عنوان کرده است.» به گفته وي، مسعود فراستي براي سانسور فيلمها خطدهي ميکند، اگر شمقدري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي شده بود، او نيز رئيس سازمان سينمايي ميشد. وي گفت: «شرايطي را پيش آوردند تا جلوي اکران اين فيلم را بگيرند که خوشبختانه اين فيلم اکران شد و مردم از آن استقبال کردند.
اين بخش از سخنان سعيد روستايي با استقبال و تشويق دانشجويان حاضر در نشست پرسش و پاسخ همراه شد. وي در خصوص حضور بازيگراني چون پيمان معادي در اين فيلم به ايرنا گفت: «معادي از بازيگران خوب سينماي ايران است که پس از فيلم جدايي... يکصد فيلمنامه به دستش رسيد و در بين فيلمها «ابد و يک روز» را انتخاب کرد.»
حرفهاي جنجالي اکبر عبدي درباره فراستي
روز سي مهرماه امسال ويدئويي در شبکههاي اجتماعي منتشر شد که بسياري را متعجب کرد. اکبر عبدي، بازيگر پيشکسوت سينما و تلويزيون، با حضور در برنامه «خوشا شيراز»، صحبتهايي جنجالي درباره مسعود فراستي بر زبان آورد.
اين بازيگر در ادامه درباره مسعود فراستي گفت: «من مطمئن هستم که آقاي فراستي گاهي اوقات خيلي از فيلمها را نديده نقد ميکند. در ضمن فراستي 20 سال پيش در منطقه شهرک قدس ميخواست خانه بخرد، 100هزار تومان از من گرفت و هنوز پس نداده است، شنيدهام که الان در کرج کافيشاپ هم زده است. حالا که وضع مالي خوبي دارد، صد هزار تومان من را نسبت به پول امروز پس بدهد و بعد هرچه قدر هم که خواست نقشهايي را که ما بازي ميکنيم، نقد کند.» سپس عبدي گفته فريدون جيراني مبني بر خواب ماندن و نرسيدن به صحنه فيلمبرداري را رد کرد و گفت: «اين يک دروغ خيلي بزرگ است و آقاي جيراني اگر اينها را ميگويد بايد اينکه پول من را با يک سال تاخير داد هم بگويد.»
جدال تند و تيز روي آنتن زنده
در برنامه جمعه دو هفته پيش جنجال ديگري گريبانگير برنامه هفت و شخص مسعود فراستي شد.مسعود فراستي گفت: «قصه داستايوفسکي فوقالعاده و اقتباس نعيمي فاجعه است. در قصه اصلي دو گذشته وجود دارد. فيلم را مرد روايت ميکند و مدام ما را مخاطب ميگيرد. اساسا اين قصه داستايوفسکي قابليت فيلم کردن ندارد و مديومش ادبيات است. اما با فيلميطرف هستيم که نه فيلمنامه دارد، نه کارگرداني. فيلمنامه عقيقي به حدي بيمعني است که اصلا شخصيتي ساخته نميشود. عقيقي عرضه اين را نداشته که شخصيت بسازد. اگر نعيميالان درباره شخصيتهايش توضيح نميداد من ابدا اينها را در فيلم نديده بودم. جملات شعاري فيلمنامه بايد به شخصيت و کاراکتر تبديل شود که نميشود.»
نعيميدر ادامه به تندي به نقد مسعود فراستي پرداخت و بيان کرد: «من خيلي مردد بودم که به اين برنامه بيايم. اين درست نيست که به فيلمنامه نويس بگوييم عرضه اين را نداشته است! رسانه عمومي جايي است که وقتي ما در آن صحبت ميکنيم بايد مراقب باشيم از چه ادبياتي استفاده ميکنيم.
اصلا فيلم من فيلم فارسي! فيلم فارسي شرف دارد به اينکه مثل تو بنشينم جلوي تلويزيون از يک رانت و موقعيت مسمومي استفاده کنم و بدانم هيچ کسي هم نميتواند جواب ما را بدهد.»
وي خطاب به فراستي گفت: «مسعود! تو مسيري که ميروي مسير غم انگيزي است و آدم غمانگيزي شدهاي! من دلم برايت ميسوزد. از اينکه تو لذت ميبري من را و فيلم مرا سخيف کني، من ناراحت ميشوم.»
فراستي در پاسخ به سخنان نعيميگفت: «پشت اين جملهها مخفي نشو. عرضه يعني توان! توان اين را نداشته است. تو با ادبيات خودت برداشت کن. بهجاي آنکه ناراحت شوي و استرس بگيري، به نقد فيلمت پاسخ بده.»
سکوت بعد از توفان
بعد از دامنهدار شدن حاشيههاي بيپايان برنامه هفت و ادبيات جنجالبرانگيز فراستي، هرچه با شماره تلفنهاي متعدد بهروز افخميو مسعود فراستي تماس گرفتيم نتوانستيم پاسخي بگيريم. فراستي گفت ما ممنوعالمصاحبه هستيم تا فضا آرام شود.
منبع : mosalas.ir