حمله کيهان به اصغر فرهادي بخاطر نامه به رئيس جمهور براي گورخواب ها
اخبار فرهنگي و هنري
بزرگنمايي:
چه خبر - متن انتقادي کيهان در جواب اصغر فرهادي
روزنامه کيهان با انتشار متني به نامه اصغر فرهادي درباره گورخوابها واکنش نشان داد.
روزنامه کيهان نوشت:
گزارشي از ماجراي افراد معتادي که برخي شبها را در گورستان سر ميکنند، اگرچه تکاندهنده است اما خبر تازهاي نيست. حقوقهاي نجومي و قراردادهاي خفت بار و اختلاسهاي ميلياردي و ... از يک سو و مشکلات بيش از حد مردم مانند گراني و تورم و بيکاري و اعتياد و فقر و ... از سوي ديگر، نقاط شرمآور و فاجعهباري براي دولت به شمار ميآيد که وعده داده بود اگر چرخ سانتريفيوژها نميچرخد، لااقل چرخ زندگي مردم بچرخد.
اين ها موضوعاتي است که بارها و بارها و پيش از همه از سوي رهبر معظم انقلاب و سپس دلسوزان و خيرخواهان و متعهدين انقلاب و نظام اسلامي گفته و نوشته و بيان شده و البته به همين گفتهها و نوشتهها بسنده نشده و بسياري از خيرين و نيکوکاران در غالب مساجد و هيئتهاي مذهبي آستين همت بالا زده و وراي «برجام» بازيهاي دولتي در همان بيغوله ها و خراب آباد ها و مناطق فقر زده، به تکاليف الهي و ديني خود عمل کرده و به انحاء مختلف، صدقات و خيرات و مبرات بسياري بدون کوچکترين فخرفروشي و نمايشي در شبکههاي اجتماعي داده و ميدهند تا بلکه ذرهاي از آمال اين بخش از مردم را کم کنند.
اما گويا فيلمساز جشنواره زده ما، تازه اينگونه واقعيات به گوشش خورده و به همان دليل نگاه مورچهوار شبه روشنفکري فکر ميکند چون خودش نميدانسته و نديده پس هيچ کس ديگر هم نميبيند و نميداند! غافل از آنکه وقتي ايشان در ضيافتهاي اسکاري و جشنوارهاي خود در لس آنجلس و برلين و کن و ... و سر ميزهاي شام ميهمانيهاي امثال «الرميحي» قطري (نماينده امير قطر) و الکساندر مالت گاي اروپايي (رئيس کمپاني ممنتو) لبخندهاي آنچناني ميزد و دستخوشهاي ميليون دلاري تحت عنوان حمايت و «فاند» دريافت ميکرد، در همان زمان، دهها کميته و موسسه و انجمن خيريه و امداد و صدها نفر از مومنين خير و نيکوکار، روزانه بار فقر از دوش هزاران انسان درمانده برميداشتند اما متاسفانه روح اين به اصطلاح هنرمند هم از آنها خبر نداشته و ندارد و هنوز هم به شعر و شعار دادن بسنده ميکند و تازه از مسئولين درخواست ميکند که به اين جور مکانها سر بزنند!
کافي بود اين استاد سينماي اجتماعي! يک سري از فيلمهاي جشنواره عمار را ميديد يا فقط بعضي شبها، همين اخبار 20/30 را از تلويزيون تماشا ميکرد تا به بخشي از نابسامانيهاي اجتماعي(!) ميدان ونک به پايين آشنا شده و اين گونه متوهم نباشد که همه معضلات اين جامعه در دو سه گروه مرفه بيدرد پيرامون ايشان و مسائلي از قبيل خيانت و مهاجرت و عشقهاي ضربدري و مثلثي و مربعي و ذوزنقهاي و بخشش متجاوز به زن و خانه و زندگي و ... خلاصه شده و ميشود!
کسي نيست از اين جناب به اصطلاح اسکاري بپرسد، خود شما با اين همه ادعاهاي پر طمطراق يک فيلمساز به اصطلاح اجتماعي، تاکنون چقدر به مستضعفين و محرومين و پابرهنهها در قاب دوربين تان پرداختهايد؟!! آيا به جز «خيانت يک مرد به زنش»، «سرخوشيهاي چند زوج شکم سير در کنار دريا و گم شدن دختري در اين ميان»، «تلاشزني مرفه براي خارج کردن خود و دخترش از کشور»، «بازگشت مرد مهاجرت کرده پشيماني به فرانسه براي طلاق زني که نمي داند به چه علت از وي جدا شده» و «سر و کله زدن يک زوج تئاتري با يک مرد مسن دربه داغان مافنگي که از قضا به ناموس و خانه و زندگي آنها تعرض کرده» و ... موضوع ديگري را به عنوان نابسامانيهاي اجتماعي در فيلمهايتان قالب کردهايد؟ در کدام نما يا صحنه فيلمهايتان، اشارهاي به دشواريهاي معيشتي و زندگي اين مردم وجود دارد؟! راستي ماجراي فيلم جديدتان در اسپانيا چه بود؟!
آن روي سکه گورخوابهاي شهريار زندگي اشرافي شما و همکاران و دولتمردان متبوعتان است؛ همانها که به يک اشارهشان کمپين «هيچ توافقي بدتر از عدم توافق نيست» راه انداختيد و چوب حراج به منافع ملي زديد. يک بار هم شد نسبت به اين زندگيهاي اشرافي اعتراض کنيد و بغض و شرم وجودتان را فرا بگيرد؟ به همکارانتان که با اختلاس ميلياردي از صندوق ذخيره فرهنگيان سريال ساختند و به بازيگراني که از همين پول دستمزدهاي ميلياردي گرفتند اعتراض کرديد؟ آن هنگام بغض و شرم در کدام قسمت وجود شما بود؟ دوستان شما با سرمايهگذاري مفسد اقتصادي چون بابک زنجاني فيلم ساختند و جايزه همان فيلم را به آقاي روحاني تقديم کردند؛ آن زمان کجا بوديد؟ وجدانتان آزرده نميشد؟
شرم وجودتان را فرا نميگرفت تا نسبت به حيف و ميل بيتالمال از جانب هم صنفيهايتان اعتراض کنيد و آن را يکي از عوامل تبعيض و بيعدالتي و اختلاف طبقاتي بدانيد! به نظر ميرسد به صورت گزينشي بغض و شرم سراسر وجود شما را فرا ميگيرد و اين نامهنگاريها هم از سر ديده شدن و جلب توجه است وگرنه اگر قرار باشد گورخوابهاي شهريار سر و سامان بگيرند اول از همه بايد يقه زندگي اشرافي برخي دولتمردان و کساني مثل شما و برخي همکارانتان را گرفت که به فرموده اميرالمؤمنين(ع): نعمت فراواني نديدم، مگر اين كه در كنارش حقي ضايع شده باشد.
جناب آقاي اسکاري! شما بهتر است سري به خودتان بزنيد! و از «دروغ» و «بي رحمي» و «از ياد بردن هموطنان» و ... هم دم نزنيد! ادعاي «سراسر وجودم شرم است» (اگر واقعا صادقانه باشد) تنها بخش ناچيزي از عدم توجه به اين مردم و سرزمين خود و مشغوليت با بازيهاي اسکاري است که متاسفانه آن هم نيمه کاره و با فرافکني و متهم کردن ديگراني همراه شده که (عليرغم همه معضلات موجود) در بحبوحه غفلتها و خودباختگي ها و بازيهاي شبه روشنفکراني مانند شما، در حد وسع خود و امکانات موجود، به وظايفشان عمل کردهاند.
شما را به ايران و ايراني چه کار!؟ به همان بنيادهاي قطري و جشنوارههاي غربي رسيدگي کنيد!
گروه فرهنگ و هنر
منبع : روزنامه کيهان
-
جمعه ۱۰ دي ۱۳۹۵ - ۳:۴۸:۴۷ AM
-
۶۳۰ بازدید
-

-
چه خبر