بزرگنمايي:
چه خبر - چگونه اعتيادمان به کار را درمان کنيم؟
نميدانم واژه اعتياد به کار به گوشتان خورده يا نه؟ اين اعتياد نياز به توجه دارد زيرا اين نوع اعتياد به سختي توسط افراد، بهعنوان يک مشکل پذيرفته ميشود. به همين علت اين پديده کمتر از حد واقعي تخمين زده ميشود. حتي اين اختلال از طرف فرد مبتلا، بهعنوان يک شوخي تلقي ميشود، اما همسران اين افراد از آن بهعنوان يک مشکل اجتماعي ياد ميکنند. بچهها و اعضاي خانواده اين افراد آسيب ميبينند و جدي نگرفتن اختلال ميتواند آثار منفي بر کار و زندگي فرد بگذارد. به همين دليل با دکتر ميترا حکيمشوشتري، فوقتخصص روانپزشکي کودکان و نوجوانان عضو هياتعلمي دانشگاه علوم پزشکي ايران در اين مورد صحبت کرديم.
همين هفته گذشته بود که جدي نگرفتن اين نوع اعتياد، توانست ريشه خانوادهاي را بخشکاند و طلاقي ديگر رقم خورد. داستانش تلخ اما شنيدني است. در کلينيک، خانوادهاي را ديدم که بهطور توافقي تصميم به طلاق گرفته بودند و ميخواستند مشاوره بگيرند تا به قول خودمان بچه آسيبي نبيند. بگذريم از اينکه اين نگرش سادهلوحانه است که فکر کنيد کودک بعد از طلاق آسيب نخواهد ديد، زيرا شما بدون جدال از هم جدا شدهايد.
من از آنها پرسيدم فکر نميکنيد کودکتان با اين اتفاق بدون سروصدا دچار گيجي و ابهام شود؟ او قطعا نميتواند آن را هضم کند. مادر کودک گفت: اين بچه پدرش را نميشناسه چون ايشان با کارشون ازدواج کردن و هيچ وقتي براي ما نميگذارند. پسرم هميشه ميگه کاش به جاي اين همه اسباببازي بابايي داشتم که بهم اهميت ميداد. وقتي بچهها با لذت از بازي با پدرشون حرف ميزنن و از من ميپرسن که باباي تو طرفدار چه تيمي است، روم نميشه که بگم من بابا رو نميبينم که بخوام با اون بازي کنم يا اصلا در مورد فوتبال صحبت کنم.
وقتي با خود کودک صحبت کردم، احساس ناامني و ترس شديدي از از دست دادن پدر داشت و فکر ميکرد خونه نموندن پدر به اين خاطره که اون بچه بد و زيادهخواهيه. اون گفت: يک بار اتفاقي شنيدم که مامانم پاي تلفن ميگفت، حداقل 2 شب در هفته زودتر بيا خونه تا کيان تو رو ببينه و به تو خو بگيره و بابام در جواب گفت اگر زياد اذيتم کني، شبها هم ميمونم شرکت.
اما پدر در مورد نياز زياد به کار کردن شبانهروزي اينطوري توضيح داد که: وقتي سرکار نيستم، احساس ميکنم که دارم وقت و زندگيمون رو هدر ميدم. من در کارم فرد موفقي هستم و فکر ميکنم من مرد کارم نه زندگي. حاضرم اضافهکاري به جاي همه بمانم، اما خونه نرم و گرفتار رفت و آمدهاي دست و پاگير و پوچ و وقتکشيهاي احمقانه نشم. صحبتهاي اين پدر شايد مصداق نهچندان اندکي در جامعه داشته باشد، اما خانوادههايي که آسايش را فداي آرامش ميکنند و با ضربالمثل دوري و دوستي، حضوري سايهوار در خانه دارند، وجود دارند.
اگرچه مثال ما در مورد پدري بود، اما اعتياد به کار خاص مردان نيست. در اين فرصت بيشتر به بررسي اين معضل نهچندان غيرشايع ميپردازيم. بد نيست خود را محک بزنيد. البته افراط در کار و اعتياد به آن با پرکار بودن، کاملا متفاوت است. شما پرکار هستيد يا معتاد به کار
تفاوتهاي پرکاري و اعتياد به کار
1. افراد پرکار از انجام کار لذت ميبرند و در عين حال در دسترس خانواده خود نيز هستند، اما افراد معتاد به کار، در حقيقت با کار زياد خود را از احساسات و روابط ناخوشايند دور ميکنند و پرداختن به کار را از هر نوع ارتباطي مهمتر ميدانند.
2. افراد پرکار ميتوانند در مواقع ضروري کار را به تعويق بيندازند و به موقعيت پيش رو توجه کنند، اما براي افراد معتاد به کار اين اقدام غيرممکن است.
3. افراد معتاد به کار از جلسات کاري غيرمترقبه استقبال ميکنند و با هيجان از آن لذت ميبرند، اما افراد پرکار اولويتبندي دارند.
4. افراد معتاد به کار علاقهاي به اوقات فراغت ندارند و اين اوقات را نيز با کار (به اشکال مختلف) پر ميکنند. آنها روابط انساني در محيط کار را به ارتباطات بين فردي در ساير محيطها ترجيح ميدهند. آنها در مرزگذاري بين کار و زندگي دچار مشکل هستند و غالبا از خستگي مزمن و اضطراب زياد رنج ميبرند، در حالي که افراد پرکار در محيطهاي ديگر کفايت و کارايي لازم را دارند و نقش خود را فقط در شغلشان خلاصه نميکنند.
نتايج يک بررسي در نروژ نشان ميدهد، 3/8درصد افراد اعتياد به کار دارند. اعتياد به کار به جنسيت، سطح تحصيلات و وضعيت تاهل ارتباطي ندارد. براي افراد معتاد به کار روز استراحت معنا ندارد. زندگي اين افراد از حالت تعادل خارج ميشود. آنها در حال استراحت نيز به موضوعي در مورد کار فکر ميکنند.
چرا و چگونه از اين اعتياد رها شويم؟
اعتياد به کار ميتواند خطرناک باشد. اگرچه شما کار خود را به اتمام ميرسانيد، اما در خطر تخريب روابط با همسر و فرزندان، ابتلا به فرسودگي و مرگ زودرس هستيد. اگر مايليد زندگي لذتبخشتر و معنيدارتري را تجربه کنيد به نکات زير توجه کنيد:
1. ارزشهاي خود را تغيير دهيد تا کار مهمترين رکن زندگي شما نباشد. شما قادر نخواهيد بود به کار اضافي نه بگوييد، مگر اينکه اولويتهاي خود را تغيير دهيد. در بسياري از موارد شما منتظر روزي هستيد که با دسترنج کار فراوان کنار خانواده از زندگي لذت ببريد، اما ممکن است آن روز هرگز فرا نرسد. آيا به احتمال بروز بيماريهاي مختلفي که با استرس شغلي در رابطهاند، فکر ميکنيد؟ شما با کار فراوان خود را از لذتهاي ساده زندگي محروم ميکنيد. اگرچه افراد مبتلا به اعتياد به کار غالبا ادعا دارند که از کار خود بسيار لذت ميبرند، اما با کار زياده از حد از آرامش ذهني دور ميشوند.
2. آيا تا به حال فکر کردهايد ارزش ثروتي که فرصت استفاده از آن را نداريد، چه ميزان است؟ و اين ثروت را با چه بهايي به دست ميآوريد؟
3. از خود در مورد تاثير انجام کارتان سوال کنيد، مثلا چند نفر منتظر اتمام فوري اين کار هستند و چند نفر از انجام سريع اين کار سود ميبرند؟
4. براي تعداد کارهايي که ميپذيريد، سقف و محدوديت تعيين کنيد. قبل از شروع کار جديد کار قبلي را به پايان برسانيد.
5. براي ميزان ساعات کاري محدوديت تعريف کنيد. اگر با رايانه کار ميکنيد در روزهاي تعطيل سراغ آن نرويد.
6. در مورد تاريخ تحويل کار انعطافپذير باشيد.
خوب است بدانيد در زيربناي اين اختلال، تحريفات شناختي وجود دارد که به درمان رفتاري نياز دارد. بهطور مثال فردي مبتلا ميگفت: من تنها فردي در بخش کاري خودم هستم که ميتوانم اين کار را درست انجام بدهم. يعني سپردن کارها به يک نفر ديگر براي اين افراد بسيار دشوار و گاهي غيرممکن است. فرد ديگري ميگفت: اگر من اين کار را به موقع انجام ندهم، فاجعه و آبروريزي بزرگ خواهد بود.
از کجا بفهميم به کار معتاد شدهايم يا نه؟
براي بررسي اينکه اين اختلال در شما وجود دارد يا نه، به سوالات زير توجه کنيد. اگر حداقل 4 علامت از علائم زير را داريد (يعني به 4 سوال از 7 سوال زير پاسخ اغلب يا هميشه ميدهيد)، بهتر است به مداخلهاي براي تغيير اين زمينه فکر کنيد. اين پرسشها به عنوان مقياس اعتياد به کار برگن شناخته ميشوند:
✓ مدام فکر ميکنيد چگونه ميتوانيد زمان بيشتري را براي کار اختصاص بدهيد.
✓ بيشتر از آنچه که با خود قرار گذاشتهايد، کار ميکنيد.
✓ براي کاهش احساس گناه، اضطراب، درماندگي يا افسردگي کار ميکنيد.
✓ ديگران از شما ميخواهند کار را کنار بگذاريد اما شما توجه نميکنيد.
✓ اگر از کار منع شويد، دچار استرس ميشويد.
✓ شما سرگرمي، فعاليت اوقات فراغت يا ورزش را به خاطر کار به تعويق مياندازيد.
✓ شما آنقدر کار ميکنيد که آثار منفي بر سلامتتان گذاشته است.
توصيههاي تکميلي براي ترک اعتياد به کار
١. درمانگران شناختي به اين افراد آموزش ميدهند تا افکار نادرست خود را به چالش بکشند. اين افراد بايد بيامورند به جاي کلمه بايد از سعي ميکنم، استفاده کنند.
٢. به کار بردن خودگوييهاي منطقيتر و واقعبينانهتر به اين افراد کمک ميکند تا در عمل براي خود محدوديتهايي قائل شوند و خودآگاهي را در آنها افزايش ميدهد.
٣. شرکت در گروهدرماني نيز ميتواند به تعديل شيوه زندگي اين افراد کمک کند. مصاحبه انگيزشي از جمله کارهايي است که آمادگي فرد را براي تغيير ميسنجد و به او در آگاهي از مشکل کمک ميکند.
4. تاکيد ميکنم مانند هر اعتيادي، اين نوع اعتياد هم به سختي توسط افراد مبتلا بهعنوان يک مشکل پذيرفته ميشود. به همين علت به اين پديده کمتر از حد واقعي بها داده ميشود. جدي نگرفتن و درمان نکردن اين اختلال ميتواند آثار منفي بر کار و زندگي فرد بگذارد.
منبع:salamat.ir