بزرگنمايي:

چه خبر - واکنش رضا رشيدپور به دستگيري مائده هژبري

اين روزها بحث بازار دلار و مشکل آب و هواي خوزستان و تنگي معيشت مردم و مشکلات فرهنگي و هنري در ميان مردم بسيار داغ است و ايرانيانپي گيرانه منتظرند تا مسئولان, حرکت موثري در راستاي رفع مشکلات شان انجام دهند. يکي از اقدامات مسئولان که اين روزها بسيار جنجال برانگيز شده است, مطرح شدن احتمال فيلترينگ اينستاگرام و دستگيري چند شاخ مجازي ست. چند روز پيش, مصاحبه اي با چند شاخ دستگير شده اينستاگرام از تلويزيون پخش گرديد که با جار و جنجال هاي فراوان در فضاي مجازي همراه شد. يکي از کساني که دستگير شده بود, دختري به نام مائده هژبري بود که به دليل انجام حرکات موزون صفحه اش در افراد زيادي وي را در اينستاگرام دنبال مي نمودند. او در اين مصاحبه گفته بود: رقصيده ام, تاوانش را هم مي دهم!!!
بلافاصله بعد از اين مصاحبه بحث هاي بسياري بين مردم به راه افتاد. يکي از عناوين مهم اين بحث ها که به وضوح مي شد ردش را در توئيتر و اينستاگرام و حتي تلگرام يافت, اين بود که: چرا رقصيدن و شادي براي جوانان در ايران جرم است ولي فساد اقتصادي و ... پي گيري نميشود؟!

رضا رشيدپور در برنامه حالا خورشيد گفت:
ما يک شاخ داريم در فضاي مجازي, و يک شاخ هم در فضاي حقيقي, يعني طرف شاخ است. البته اين که سهل است در برخي موارد طرف سر شاخه است.
ما در سال 2010 يک سرشاخه داشتيم به نام جمشيد بسم الله, مي گفت داداش دلار بايد بشود 2900 بلافاصله اين اتفاق مي افتاد. الآن از 2010 تا 2018 رسيده ايم به جمشيد استغفرلله؛ اين فرد همان کارها و فعاليت ها را با ادبياتي متفاوت انجام مي دهد.الآن مي نويسد با سلام و احترام سهم ما را بدهيد.
جمشيد استغفرلله فردي ست که با ارز دولتي که قرار است صرف بهبود معيشت مردم شود, موز وارد کشور مي نمايد. حالا باز هم اين جمشيد چيزي را وارد مي کند که ميتوانيم بخوريم.
ما اکنون جمشيد نعوذبالله را داريم که براي خودش در ماداگسکار شرکت ثبت ميکند. از شرکت خودش در تهران سفارش واردات مي دهد به شرکتش در ماداگاسکار, ارز را از دولت مي گيرد, موز که سهل است, قمپز را هم وارد کشور نمي نمايد؛يعني ديگر هيچ چيز نميتوانيم بخوريم.
ما در فضاي حقيقي هم شاخ داريم و هم سر شاخه؛ همانطور که حواسمان به شاخ هاي فضاي مجازي بوده است, حواسمان به سر شاخه هاي فضاي حقيقي هم باشد. اميدوارم حواستان باشد که مردم خيلي خوب رصد مي کنند و خيلي خوب مي فهمند.

نويسنده: پگاه ماسوري

منبع: سيمرغ