بزرگنمايي:
چه خبر - اظهارات صريح واعظي درباره فيلتر تلگرام
از فرداي حضور محمود واعظي در دفتر رئيس جمهوري، شايعات، بحثها و حواشي بابت انتصاب او به عنوان رئيس دفتر رئيس جمهوري آغاز شد؛ شايعاتي که هنوز ادله روشن و مابهازاي دقيق براي آن ارائه نشده است. به نظر ميرسد نگرانيهاي ابرازشده پيش از آنکه ناشي از عملکرد رئيس دفتر رئيس جمهوري باشد، معطوف به جهتگيريهاي سياسي اوست.
محمود واعظي در گفتوگويي صريح تأکيد کرد نه تنها جهتگيريهاي سياسي خود را در مديريت دفتر دخالت نميدهد، بلکه آغوش او براي همه طيفهاي سياسي کشور، اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالي باز است. او همچنين وجود هرگونه اختلاف يا دوگانه واعظي - جهانگيري در دولت را رد و گفته منتقدان خود را تأييد ميکند که ساز و کار و زمان دسترسي وزرا به رئيس جمهوري بهينه شده و افزايش يافته است.
او در پاسخ به سؤالي انتخاباتي از جايگاه حزبي خود، بحث درباره دو انتخابات آينده را زودهنگام ميداند اما تأکيد دارد دولت علاقهمند است جناح معتدل کشور، اعم از اصولگرايان ميانه، اصلاحطلبان و اعتدالگرايان با هم انسجام و ائتلاف داشته باشند. واعظي همچنين سياست دولت در فضاي مجازي را رقابتپذيري و نه فيلترينگ ميداند.
اين گفتوگو در دو مرحله انجام شد که گزيدهاي از مرحله نخست اين گفتوگو در روزهاي پاياني سال منتشر شد. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
- براي پاسخ دادن به بحثهايي که در مدت حضور شما در مسئوليت جديد مطرح شده است، در ابتدا بفرماييد وظايف رئيس دفتر رئيس جمهوري چيست؟
دفتر رئيس جمهوري در همه کشورها يک مسئوليت بسيار خطير است. اين دفتر يک شرح وظايف پيچيده و متنوع درباره مسائل اداري، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، روابط عمومي، سياست داخلي و خارجي تا ارتباط با شخصيتها، نهادها و عموم مردم را دارد. تنظيم ارتباطات رئيس جمهوري با همه اين حوزهها با دفتر رئيس جمهوري است. از اينرو انتظار ميرود دفتر رئيس جمهوري براي همه اين موارد برنامهريزي و طراحي داشته باشد و براي اجراي بهينه امور نيز از بهترين نيروها و صاحبنظران بهره بگيرد؛ يعني چه افرادي که در داخل دفتر و نهاد، همکار رئيس دفتر رئيس جمهوري هستند و چه نيروهاي خوشفکري که بيرون از مجموعه نهاد فعال هستند. از اين منظر، دفتر رئيس جمهوري جايي است که بايد کمتر اشتباه کند. وظيفه ما در تيم دولت اين است که اگر جاي ديگري سهوا مرتکب خطايي شد، ما مانع شويم و اصلاح کنيم و طبعا اگر خودمان خطا کرديم، کار بسيار مشکل ميشود. علاوه بر اين، مأموريت ديگري متوجه دفتر رئيس جمهوري هست که اتفاقاً نوشتهشده نيست. منظور، وظايف رئيس جمهوري و مأموريتهاي ايشان براساس قانون اساسي است که هماهنگي و زمينهسازي براي انجام اين امور برعهده دفتر رئيس جمهوري است. همچنين دفتر وظيفه دارد زمينه تحقق قولها و وعدههاي رئيس جمهوري به مردم را فراهم کند و براي هرچه بهتر اجرايي شدن ايدهها، طرحها و پروژههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي فرهنگي ايشان و آنچه ايشان اساساً براي آن برنامه دارند، تلاش کند.
- نه فقط رسانههاي منتقد دولت، بلکه گاه ديده ميشود رسانهها و جريانهاي حامي دولت هم انتقادهايي را درباره فعاليتهاي دفتر رئيس جمهوري مطرح ميکنند. تحليل شما از علت طرح اين مسائل چيست؟
اولاً اين طور نيست که هرکسي از جانب خود بتواند ادعا کند که من، گروه يا روزنامه من، از نظر فکري، دولتي يا نزديک به دولت است. گو اينکه ممکن است کسي در مقطع دولت يازدهم سياستي داشته و به دولت نزديک بوده باشد اما اکنون براي انتخابات مجلس در سال 1398 يا انتخابات رياست جمهوري در سال 1400، اهداف، برنامهها و رويکردهاي ديگري داشته باشد. سياست است و رقابت، در اصل خود ايرادي ندارد. در اين صورت چه بسا براي دستيابي به آن اهداف، از هماکنون اقدامات و برنامههاي خود را آغاز کند و بخواهد جور ديگري عمل کند. لذا نميتوانيم به صورت صفر و صدي به مسائل و مواضع سياسي نگاه کنيم. به اين هم اشاره کنم که بعضا ميبينيم برخي حرفها را خودشان هم ميزنند، مثلاً اينکه ميگويند بايد به گونهاي عمل کنيم تا بتوانيم پاسخگو باشيم، معني اين حرف آنان اين است که از مزاياي دولت استفاده کنيم اما زير بار مسئوليت بقيه مطالب دولت نرويم. البته مردم ما هميشه فهيم بوده و بخوبي همه چيز را تشخيص ميدهند. مثلا در مورد استيضاح 3 وزير در اواخر سال گذشته مواردي به دفتر رئيس جمهوري نسبت داده شد که مطلقا درست نبود.
- گاهي بحثهاي ديگري هم مطرح ميشود مبني بر اينکه شما دفتر رئيس جمهوري را «سرسختانه» اداره ميکنيد، «گزينشي» رفتار ميکنيد و ارتباطات بخشي از گروههاي سياسي مرجع با رئيس جمهوري محدود شده است. برخي ادعا ميکنند حتي ارتباط وزرا با رئيس جمهوري هم کمتر شده و بعضي ديگر هم دوگانه واعظي - جهانگيري در دولت را برجسته ميکنند.
ببينيد، براي يک بار هم که شده بايد اين مسأله باز شود. آقاي رئيس جمهوري همواره يک استراتژي را در ذهن خود داشته و دنبال ميکردند. ايشان معتقد است بايد از همه نيروهاي شايسته، چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه مستقل و معتدل تا جايي که تندروي نداشته باشند، در دولت و کابينه استفاده کرد. اساساً رئيس جمهوري برپايه همين ايده در سال 92 به مردم قول دادند که کابينه من کابينهاي از يک جريان خاص نخواهد بود و از همه جريانهايي که به من رأي ميدهند و نيز جريانهايي که اصول اين فکر را قبول دارند، در کابينه و دولت استفاده ميکنم. پيش از انتخابات 92، شخصيتها و گروههاي مختلفي به دليل سوابق و تجربيات بالاي ايشان از حضور دکتر روحاني استقبال کردند، اما به طور مشخص يک حزب - شايد با دامنه کمتري - به نام اعتدال و توسعه بود که از روز اول تا روز آخر از آقاي رئيس جمهوري حمايت کرد. در هفته آخر هم که آقاي دکتر عارف از رقابت کنارهگيري کرد، برخي اصلاحطلبان ديگر نيز وارد کار شدند. آن زمان خيلي از اين چهرههاي اصولگرا يا اصلاحطلب، طبيعي بود که چندان انتظار نداشتند که حضورشان در دولت خيلي پررنگ باشد، اما آقاي رئيس جمهوري اصلاً به اين مسائل توجه نکرد و با استراتژي که به آن اشاره کردم، کابينه خود را متشکل از افراد کارآمد دو جناح اصلي تشکيل داد و اين تصميم و استراتژي شخص ايشان بوده و هست.
- يعني حتي اصلاحطلبان هم به دليل حضور پررنگشان در حمايت از آقاي روحاني، انتظار زيادي براي تصدي مسئوليتها نداشتند؟
اين مسأله طبيعي بود. به اين معني که تفکر اصلاحطلبي به آقاي روحاني رأي داد، زيرا در آن زمان ميان نامزدهاي موجود، ايشان را به خود نزديکتر ميديدند. اگر چه جريان حزبي و تشکيلاتي اصلاحطلب، از ابتدا نامزد خود را داشتند. براين اساس عملاً آقاي دکتر روحاني در کابينه اول خود با يک چارچوب و توازني، هم از دوستان حزب اعتدال و توسعه که هميشه همراه او بودند و مرتب با هم نزديک بودند، استفاده کردند و هم از دوستان اصلاحطلب معتدل و هم از اصولگرايان معتدل. براي کابينه دوم هم، ايشان اصلاً شعار خود را عوض نکردند. به همين دليل معتقدم برخلاف تمام انتظاراتي که برخي جريانهاي سياسي براي خودشان به وجود آورده بودند، اين انتظارات يکطرفه بود. دکتر روحاني حتي با يک نفر گفتوگو نکرده بود که بعداً تصميم بگيرد کابينه خود را براساس نظر اين يا آن حزب بچيند و نه اساساً چنين بحثي مطرح شده بود.
-قبل از انتخابات هيچ بحثي درباره سهم و ميزان حضور جريانها در کابينه مطرح نبود؟
اصلاً، نه قبل از انتخابات و نه بعد از انتخابات، هيچ گاه چنين بحثي نبود. در 92 و در 96 خود آقاي رئيس جمهور کابينه را براساس چارچوبي که داشتند، انتخاب کردند. هر کس مدعي شود که من در تشکيل کابينه سهم و نقش داشتم يا قراري گذاشتيم يا با هم تفاهم کرده بوديم، قطعاً حرف درستي نزده است. حتي کساني که درباره من گفتند فلاني در انتخاب کابينه نقش داشت، آنان هم حرف درستي نزدند. زيرا شخص آقاي رئيس جمهوري با استقلال نظر کابينه خود را انتخاب کردند. البته ممکن است ايشان براي انتخاب يک وزير با يک فرد رايزني کرده يا از او خواسته باشند که درباره آن شخيصت تحقيق کنند؛ اما چه اين کار را کرده باشند يا با هر کس ديگري مشورت کرده باشند، در نهايت خودشان تصميم گرفتند کابينه را چطور تشکيل دهند. به همين دليل است که ميبينيم از نظر سياسي کابينه دوم تفاوتي با کابينه اول ايشان ندارد، ولو چهرهها عوض شده باشند، اما وزنها چندان تفاوتي نکرده است.
- اما عدهاي از منتقدان سياسي درباره ميزان نقشها و جايگاه افراد در کابينه بحثهايي مطرح ميکنند و ميگويند از برخي نقشها کاسته و به نقشهاي ديگر افزوده شده است.
ما همواره کابينه را يک خانواده و يک مجموعه منسجم ميدانيم و ميبينيم. به همين دليل بود که آقاي رئيس جمهوري اصلاً به اين فکر نکردند که چه کساني استيضاح شدهاند و سه وزير استيضاح شده از چه جريان و خطي هستند، بلکه همه ما بسيج شديم و با تمام وجود تلاش کرديم تا آقايان ربيعي، آخوندي و حجتي، از فرصت پاسخگويي براي دفاع قاطع از عملکرد دولت در بخش خودشان استفاده کنند و رأي بياورند. با وجود اين نگاه در رئيس جمهوري مبني بر تشکيل کابينهاي منسجم، بعد از انتخابات انتظار ديگري به وجود آمد و به اين انتظار دامن زده شد. به اين معني که برخي فکر کردند کابينه بايد تفکر خاصي داشته باشد، وقتي هم که اين طور نشد، ابتدا يعني پيش از آنکه من رئيس دفتر شوم، به آقاي رئيس جمهوري انتقاد ميکردند؛ اما وقتي ديدند ايشان تصميمي دارد و براساس تصميم خود عمل ميکند، پس از حضور من در دفتر رئيس جمهوري، استراتژي آنان عوض شد و به جاي ايشان، بنده را هدف گرفتند.
اين حملات درحالي بود که اساساً وقتي که اين حرفها زده شد، ما اصلاً کار خود را در دفتر رئيس جمهوري آغاز نکرده بوديم. در هفتههاي دوم و سوم حضور ما در دفتر اين بحثها شروع شد، پيش از آنکه اساساً معلوم شده باشد با چه کسي و چگونه ارتباط خواهيم داشت. بعد از آن، ادعاهاي ديگري را درباره اختلاف بين دکتر جهانگيري و بنده مطرح کردند. با قاطعيت به شما بگويم که هيچ کدام اين حرفها درست نيست. رابطه من با آقاي جهانگيري از ابتدايي که با هم کار کرديم، در چهار سالي که من وزير ارتباطات بودم و در اين ماهها که رئيس دفتر رئيس جمهوري هستم، غير از صميميت و همکاري نزديک چيز ديگري ميان ما نبوده است. اساساً در اين مدت ميان من و ايشان کوچکترين مطلبي به وجود نيامده و چه بسا رابطه ما از دوران وزارت هم صميمي و نزديکتر است.
-هيچ وزنکشي هم نبوده است؟
به هيچ وجه وزنکشياي نبوده است. هيچ مطلب اختلافي نبوده و هر وقت هم با هم کاري داريم، بهسرعت بهتفاهم ميرسيم، سريع کارها را دنبال کنيم و بيشتر به هدف فکر ميکنيم تا چيزهاي ديگر و غير از اين، مطلب ديگري نبوده است. درباره وزيران هم، خود وزيران ميگويند که اکنون سرعت عمل در برخي فعاليتها بيشتر شده است. در اين مدت کوتاه علاوه بر جلسات متعددي که آقاي رئيس جمهوري با وزيران دارند، هر کدام از وزيران مرتب با آقاي رئيس جمهوري تلفني يا حضوري در تماس هستند. به نظر من اين جفا در حق آقاي رئيس جمهوري است. زماني که وزير ارتباطات بودم با عينک يک وزير به مسائل دفتر رئيس جمهوري و ارتباطات ايشان نگاه ميکردم، اما امروز ميبينم که مسائل و ارتباطات ايشان به گونه ديگري است. اکنون ملاقاتهاي ايشان بسيار گسترده است يا مکاتبات وزيران به روز شده، ارتباطشان بموقع است و دستورات خود را سريع دريافت ميکنند. بنابراين، اين حرفهايي که زده ميشود، به هيچ عنوان درست نيست. بنابراين، اينکه در دفتر چه ميگذرد، يک بحث است، اما اينکه کساني که اصلاً از فرايندهاي دفتر مطلع نيستند و حرفهايي ميزنند، بحث ديگري است. هيچ دوگانگي در ميان من و هيچ کس ديگري از اعضاي دولت وجود ندارد.
- تحليل شما از علت انتشار اين مطالب از سوي افراد مختلف چيست؟
من نميتوانم نيتخواني کنم، در درجه اول هيچ مسألهاي نسبت به چهار سال نخست دولت رياست جمهوري آقاي روحاني تغيير نکرده است. نکته ديگر اينکه هيچ کدام از کساني که اين مطالب را طرح ميکنند، با من صحبت نکردند. به اين معني که هيچ کدام نيامدند بگويند که اين حرفها چيست و بخواهند صحت و سقم آن را از من بپرسند. بنابراين، وقتي چيزي با گذشته تغيير نکرده است، بهعنوان يک تحليل، ميتوانم بگويم تنها مسأله موجود ميتواند اين باشد که مشکل در ذهنيت کساني است که اينها را مطرح ميکنند و اين ذهنيت باعث طرح چنين مطالبي شده است.
- ذهنيت از قبل بايد بوده باشد. حتماً بهانهاي بوده است.
قائلان به اين بحثها دو سه گونه حرف ميزنند. يکي اينکه ميگويند مأموريتهايي که به عهده دفتر رئيس جمهوري گذاشته ميشود، بهسرعت انجام ميشود. اينکه اتفاق بسيار خوبي است! برخي هم ميگويند که فلاني، يعني من، فردي سياسي است، در پاسخ بايد گفت اگر کسي سياسي نباشد نميتواند بخوبي از عهده انجام اين امور بربيايد. اما اگر آنان انتظار دارند من مأموريتهاي خود را انجام ندهم، ديگر جايي براي بحث نميماند. برخي هم ميگويند ارتباطات دفتر قطع شده است. بايد مشخصاً گفته شود ارتباط چه کسي و با چه کسي؟ صرفاً بحثها کلي و بدون مصداق طرح ميشود. نه فقط شواهد، که حتي آمار برنامهها هم تأييد ميکنند ارتباط من با اصلاحطلبان، اصولگرايان و شخصيتهاي مختلف بهصورت روزانه در جريان است.
- با توجه به نقش شما در شکلگيري ائتلاف سه گانه اصولگرايان، اصلاحطلبان و اعتداليها در سال 94، بويژه تأثير شما در حضور اصولگرايان ميانه در اين ائتلاف، برخي ميگويند حضور شما در دفتر رئيس جمهوري باعث افزايش وزن اين جريان يعني اصولگرايان معتدل در دفتر رئيس جمهوري شده است.
در 39 سال کار سياسي و اجرايي خود، همواره تلاش کردهام کار سياسي و کار اجرايي را از هم جدا کنم و در دفتر رئيس جمهوري نيز قطعاً اين رويکرد خود را حفظ خواهم کرد. بنابراين، اينکه جهتگيري سياسي من چيست، به بيرون از دفتر رئيس جمهوري مربوط است و اين جهتگيري هيچ تأثيري در اداره دفتر رئيس جمهوري نخواهد داشت. اما در نحوه اداره دفتر رئيس جمهوري قطعاً بههمانصورت عمل خواهم کرد که وزارت ارتباطات را اداره کردم يا همانطور که سالهاي طولاني در وزارت خارجه بودم؛ يعني رويکرد سياسي خود را دخالت نميدادم. اساساً اعتقادم اين است که شغل ما حزبي نيست. به اين معني که در دفتر رئيس جمهوري حق ندارم کار حزبي بکنم يا بخواهم براساس تفکر حزبي خود دفتر را اداره کنم. من براساس تفکر حرفهاي خود دفتر را اداره ميکنم و براي اين کار از تجربيات گذشته استفاده خواهم کرد تا دفتر به بهترين نحو اداره شود، اما امکان ندارد تفکر سياسي من باعث شود به برخي نزديکتر و از برخي دورتر شوم؛ نه تنها امکان ندارد، بلکه هيچ گاه اين طور نبوده است.
- اقتضاي رويکرد حزبي شما، در خارج از دفتر رئيس جمهوري چيست؟ يعني بهعنوان عضو حزب اعتدال و توسعه، نگاه شما به جريانهاي سياسي کشور چيست؟
ما در حزب اعتدال و توسعه اساساً روحيه تضاد با هيچ جرياني نداريم، يعني اينکه ميگوييم ميتوانيم هم با اصلاحطلبان کار کنيم و هم با اصولگرايان معتدل، نه تنها امري منفي نيست، بلکه اتفاقاً مثبت هم هست. اگر ميگفتيم با يک جريان ميتوانيم کار کنيم و با جريان ديگر نميتوانيم، قطعاً يک امر منفي ميبود که پيامدهاي منفي هم براي کشور بهدنبال ميداشت. اما اکنون، همان طور که ترکيب دولت اين واقعيت را تأييد ميکند، با همه کار ميکنيم. البته، ما با افراد تند و افراطي از هر جريان و جناحي نميتوانيم کار کنيم، اما اگر آدمها معتدل باشند، قطعاً قضيه متفاوت خواهد بود. ما در اعتدال و توسعه معتقديم مرزهايي که از نظر سياسي در جامعه کشيده شده و افراد را از هم دور کرده، بيخود و بي جهت است و بايد برداشته شود.
ما اين مرزها را قبول نداريم و به رسميت نميشناسيم. با اين نگاه در دفتر رئيس جمهوري آغوش من براي شخصيتها و تفکرات مختلف باز است؛ چه کساني که ميخواهند حمايت شوند، يا کساني که براي اداره بهتر کشور ايدههايي دارند، حتماً ما استقبال ميکنيم.
- پس از حضور شما در دفتر رئيس جمهوري شاهد برگزاري ديدارهاي متفاوتي از سوي رئيس جمهوري بوديم که مشخصاً دو ديدار با فرماندهان عالي رتبه سپاه بوده و ديدار با اعضاي شوراي مرکزي جامعه روحانيت مبارز برجسته شد. دليل انجام اين ديدارها و پيامدهاي آن چه بود؟
آقاي رئيس جمهوري از صبح که وارد نهاد رياست جمهوري ميشوند تا پاسي از شب، وقتشان در ديدارها و جلسات سپري ميشود. خبر برخي از اين جلسات منتشر ميشود و برخي هم نميشود. از نظر من اهميت ديدار سهگانه رئيس جمهوري با سه فراکسيون مجلس که طولاني مدت هم بود، کمتر از ديدارهايي نيست که به آن اشاره کرديد. زيرا ديدار با سه فراکسيون، در ابتداي کار رئيس جمهوري در دولت دوازدهم صورت گرفت که هريک سه ساعت به درازا کشيد. اين ديدارها بسيار مفيد بود و تقريباً همه ديدگاههاي خود را مطرح کردند. پيامد اين جلسات، تعامل بسيار خوبي بود که ميان رئيس جمهوري و مجلس شکل گرفت و کمک کرد متوجه شويم نظرات دوستان براي دولت چيست. ديدارهاي ديگري هم بود، از جمله جلسه با همه رؤساي کميسيونهاي مجلس و نيز کميسيون تلفيق. پيش از ديدار فرماندهان سپاه با رئيس جمهوري، دريافتيم که بي دليل و بي جهت، برخي تلاش ميکنند القا کنند ميان دولت و سپاه يک جدايي وجود دارد يا اينکه اين جدايي را ايجاد کنند، درصورتي که افتخار دولت يازدهم و دوازدهم تقويت بي سابقه توان راهبردي دفاعي کشور و کار نزديک و حمايت از مأموريتهاي نيروهاي مسلح و بويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است که اين کار، همکاري و حمايت، چه در زمينه تأمين بودجه و چه در زمينههاي ديگر، مشهود است و مردم بايد متوجه اين امر ميشدند.
- درخواستها براي ديدار از سوي جامعه روحانيت و سپاه بود يا از دفتر رئيس جمهوري؟
تا آنجا که خاطرم هست، جامعه روحانيت درنظر داشت در جلسهاي انتخاب مجدد آقاي روحاني را تبريک بگويد. درباره سپاه پاسداران هم هر دو طرف به گفتوگو تمايل داشتند. ضمن اينکه نمونه همين ديدارهاي مفيد، با فرماندهان عالي ارتش هم بوده است. اما مهمتر اين است که اين ارتباطها ادامه داشته و دارد، هرچند تنها خبر همان يک جلسه منتشر شد. به عبارت ديگر جلسات متعدد ديگري با فرماندهان عاليرتبه سپاه پاسداران يا با سران قوا انجام شد و ميشود که خبر آن منتشر نميشود. اين جلسات هم مشورتي و درباره موضوعات مختلف داخلي و خارجي بود.
علاوه بر اين ديدارها، طرحي خدمت رئيس جمهوري ارائه داديم و ايشان هم پذيرفتند که در سال 97 جلسات و ديدارهاي ايشان با گروههاي اجتماعي همچون هنرمندان، اساتيد دانشگاه، اقتصاددانان، جامعه شناسان، نويسندگان و بخش خصوصي افزايش يابد تا به اين ترتيب دايره ارتباط، نظرخواهي و مشورتها با اين گروهها گستردهتر شود و اين چهرهها و شخصيتهاي غيردولتي و غيرحاکميتي بتوانند در جلسات کوچک به رئيس جمهوري خود مشورت بدهند. جلسه با صادرکنندگان نمونه کشور يکي از همين جلسات بود.
-بعد از اعتراضهاي ديماه، از سوي مراجع رسمي اعلام شد که مطابق بررسيها و نظرسنجيهاي صورت گرفته، شاخص اعتماد در کشور وضعيت مطلوبي ندارد. براي ارتقاي اعتماد مردم و تزريق اميد و نشاط عمومي چه برنامهاي داريد؟
معتقديم اگر ميخواهيم شاخص اعتماد به وضع مطلوبي برسد، اين تنها وظيفه دولت يا ارکان حاکميت نيست، بلکه همه بخشهاي جامعه که دولت هم بخشي از آن، ولو بخش بزرگي از آن است، بايد وارد ميدان شوند. به اين معني که تنها همه ما در کنار هم و با هم ميتوانيم نشاط و اميد توليد کنيم. براين اساس نميتوانيم سيگنالهاي متناقضي به مردم بفرستيم، يعني نميتوانيم در يک رسانه حرفهاي مثبت طرح کنيم و در رسانه ديگري مدام ياس را پمپاژ کنيم. نظرسنجيها نشان ميداد که مؤلفههاي مختلفي روي هم تأثير گذاشتند تا به چنين وضعيتي رسيديم. اگر از من بپرسيد چه کسي مقصر است، ميگويم همه مقصريم. به عنوان مثال طيفي از رسانهها و حتي صدا و سيما در نوع برخي برنامهسازيها و خبررسانيها مقصر است، من و شماي فعال سياسي، مقصريم که به عنوان گروههاي سياسي با هم دعوا و مناقشه بيحاصل کرديم، برخي رسانهايها مقصرند که تلاش نکردند نيازهاي واقعي مردم را منعکس کنند و تحت تأثير گروههاي سياسي، ابزار دعواهاي آنان شدند، ديگران هم به همين ترتيب. بنابراين اگر ميخواهيم به اين سؤال پاسخ دقيقي بدهيم، ميتوانيم بگوييم همه با هم تصميم بگيريم که در عمل پيام مردم را بشنويم و ببينيم چه بايد بکنيم تا رفتار، کردار و سياستهاي ما در جهت اميدآفريني و نشاط مردم باشد.
-مشخصاً دولت صداي مردم را شنيد؟
شخص رئيس جمهوري اين را اعلام کردند و قبل از هر کسي خود وارد ميدان شدند. در اولين جلسه دولت، انتقاد و اعتراض را حق اقشار مختلف مردم دانستند و البته صراحتاً با آشوب و اغتشاشي که مخل امنيت عمومي و زمينهساز دخالت بيگانگان است، مرزبندي کردند.
- ميخواهم از جايگاه حزبي شما سؤالي را مطرح کنم. باتوجه به تجربه موفق ائتلاف اصلاحطلبان، اعتدالگرايان و اصولگرايان ميانهرو در انتخابات مجلس و رياست جمهوري، به باور شما در دو انتخابات پيش رو، اين ائتلاف ميتواند گستردهتر شود يا اينکه محدود خواهد شد؟
البته اکنون صحبت کردن از انتخابات 1398 يا 1400 بسيار زودهنگام است. اما آنچه که مربوط به دولت ميشود، اين واقعيت است که اساساً «دولت» وارد مسائل يا بحثهاي انتخاباتي از اين دست نميشود و مانند گذشته، در دو انتخابات پيش رو هم تغييري در اين رويکرد دولت ايجاد نخواهد شد. اما در کنار اين بيطرفي سياسي دولت، واقعيت اين است که دولت علاقهمند است جناح معتدل کشور، اعم از اصولگرايان ميانه، اصلاحطلبان و اعتدالگرايان با هم انسجام و ائتلاف داشته باشند زيرا معتقديم اگر کشور با تفکر اعتدالي اداره شود، توفيق بيشتري حاصل خواهد شد. آقاي رئيس جمهور نيز از پيش از اين اعتقاد داشتند که يک جريان يا جناح خاص نميتواند به تنهايي کشور را اداره کند، کما اينکه تجربه ثابت کرد اين امر مشکلاتي را ايجاد ميکند. بنابراين، دولت چنين رويکردي دارد. اما اينکه عملاً در انتخابات شاهد چه فرآيندها و اتفاقاتي خواهيم بود، قطعاً به شرايط آن زمان بستگي دارد. همان طور که شما اشاره کرديد، حزب اعتدال و توسعه پيشگام شد تا در مقابل تندرويها، اعتدال برجسته شود. باوجود اين، از گروه اصولگرايان معتدل که سمبل آنان را آقايان ناطق نوري، علي لاريجاني و در مجلس مستقليني مانند آقاي کاظم جلالي ميدانيم، معتقديم فاصله چنداني با آنان نداريم، همچنين با اصلاحطلبان معتدل که در مجلس چهرههايي چون آقاي عارف حضور دارند که رفاقت شخص من با ايشان به بيش از 40 سال قبل باز ميگردد و بسيار به هم نزديک هستيم، ديدگاههاي من و آقاي عارف هم بسيار به هم نزديک است. بنابراين، معتقديم اگر هر گروهي به حق خودش قانع باشد، تماميت خواه نباشد، در اين صورت با شکلگيري يک ائتلاف قطعاً مجلس و در مرحله بعد دولت بهتري خواهيم داشت. لذا تنگ کردن دايره ائتلاف را نميپسنديم و رويکرد حذف را هم قبول نداريم، چه بسا ما بايد تلاش کنيم دايره ائتلاف گستردهتر شود. به نظر من اينکه يک فهرست باشد که همه معتدلان اصولگرا و اصلاحطلب از آن حمايت کنند و در نهايت اين فهرست رأي بياورد، بهتر است تا اينکه نيروها پراکنده شوند و هر کدام فهرست خود را ارائه کنند.
- طيفي از رسانهها به صورت هماهنگ ادعا کردند که رئيس جمهوري در ديدار نوروزي موافق فيلترينگ تلگرام بودهاند. هرچند اين ادعا رد شده است اما شفاف بفرماييد نظر دولت در مورد تلگرام و جايگزيني پيامرسان بومي چيست؟
آقاي رئيس جمهور کاملاً شفاف نظرشان را در اين باره گفتند. دولت حتماً معتقد به حمايت از پيامرسانهاي بومي است. نه الان، که از دولت يازدهم و زماني که بنده در وزارت ارتباطات مسئوليت داشتم، قوياً اين رويکرد را دنبال کرديم، الان هم در همين مسير همزمان با تأکيد بر تکميل شبکه ملي اطلاعات حرکت ميکنيم. البته همان طوري که آقاي رئيس جمهور گفتند، هدف دولت از اين حمايت فيلترينگ يا ايجاد محدوديت براي پيامرسانهاي پرمخاطب و مورد استفاده عمومي مردم نيست، هدف اين است که انحصار نرمافزارهاي خارجي از بين برود. به طور طبيعي دولت دوست ندارد اطلاعات ميليونها کاربر ايراني، صرفاً در بستر يک پيامرسان خارجي رد و بدل شود، از همين رو به جد تلاش ميکند تا با تقويت نرمافزارهاي بومي و ارائه سرويسهاي باکيفيت از سوي اين پيامرسانها، بيشترين حجم تراکم حضور مردم بتدريج به پيامرسانهاي ايراني منتقل شود. با افزايش کيفيت خدمات پيامرسانهاي ايراني حتماً مردم بتدريج سراغ اين نرمافزارها خواهند رفت. همان طوري که در يکي دو سال گذشته هم منحني استفاده از اين نرمافزارها صعودي بوده. با فيلتر کردن رقباي خارجي احتمالاً عکس چيزي که مد نظر ماست رخ ميدهد. مردم معمولاً وقتي احساس اجبار کنند، مقاومت ميکنند. تجربه نشان داده دادن قدرت انتخاب به مردم در کنار آموزش و فرهنگسازي بهتر از رفتارهاي قيممآبانه جواب ميدهد. اين براي خود پيامرسانهاي بومي هم خوب نيست که ما رقباي قوي را فيلتر کنيم و ميدان را دربست در اختيار آنها قرار بدهيم، کيفيت و پيشرفت هميشه در فضاي رقابتي به دست ميآيد.
يک نکته را هم فراموش نکنيد، بالاخره ميليونها ايراني در حال حاضر از تلگرام و ساير پيامرسانهاي روز دنيا استفاده و نيازهاي ارتباطي خود را از طريق آن رفع ميکنند. هزاران شغل هم در اين بستر شکل گرفته و معيشت افراد زيادي وابسته به آن است. ما که نميتوانيم به خواست و تشخيص و انتخاب مردم بياعتنا باشيم. من مطمئنم مردم اگر با سرويسهاي باکيفيت نرمافزارهاي بومي مواجه شوند و به حفظ اطلاعات و حريم خصوصي خود مطمئن باشند، حتماً آنها را به رقباي خارجي ترجيح ميدهند. اين را هم مطمئنم که جوانان ايراني اين توان را دارند که نرمافزارهايي قدرتمندتر و با کيفيتتر از رقباي خارجي ايجاد کنند. دولت تلاش ميکند از توسعه آنها حمايت کند و تسهيلات خوبي هم در اختيار آنها قرار داده است.
- مقام معظم رهبري امسال را سال حمايت از کالاي ايراني نامگذاري کردند. رئيس جمهوري هم در جلسه سران قوا پنج ضرورت را براي تحقق اين طرح برشمردند. از نظر شما نقشه راه براي تحقق اين طرح چيست؟
براي اين هدف مجموعهاي از اقدامات به طور همزمان و به موازات هم بايد انجام شود. همان طور که آقاي دکتر روحاني اشاره کردند، از يک سو بايد از توليدکنندگان ملي حمايت کنيم، از طرف ديگر بايد با تقويت نظارت، استانداردهاي کيفي را ارتقا دهيم و توليدکنندگان را به توليد محصولات باکيفيت و رقابتي سوق بدهيم. همزمان با اين دو اقدام، بايد در افکار عمومي و رسانهها با طرحهاي خلاقانه و غيرکليشهاي فرهنگ گرايش به کالاهاي خارجي را بتدريج تغيير دهيم و ذهنيت مردم را به سمت و سوي استفاده از کالاهاي ايراني سوق بدهيم. ايجاد زمينههاي صادرات و بازاريابي براي محصولات ايراني هم نقش مهمي در قويتر شدن توليدکنندههاي ايراني خواهد داشت. گام مهم ديگر هم کنترل واردات و مبارزه با قاچاق کالاست.همان طور که عرض کردم، اين اقدامات همه مکمل يکديگرند و بايد به طور همزمان انجام شود.
به طور طبيعي اگر صرفاً از توليدکننده حمايت کنيم و کيفيت را ارتقا ندهيم، مردم تمايلي به خريد کالاهاي ايراني نشان نميدهند. يا مثلاً اگر با تقويت بنگاهها محصول با کيفيت توليد کرديم هم اگر مردم اين ذهنيت را داشته باشند که کالاي خارجي هميشه برتر از کالاي ايراني است، کاري از پيش نميبريم. يا مثلاً اگر همه چيز درست باشد اما به کنترل واردات و مقابله با قاچاق بي توجهي کنيم، همه رشتهها پنبه ميشود.يک نکته مهم نيز نبايد مغفول باشد. از حدود دو دهه پيش جمعيت جوان زيادي بتدريج وارد بازار کار شدند و طبق برنامه اکنون نياز به کارآفريني حداقل براي يک ميليون نفر در سال هستيم. دولت تدبير و اميد همين هدف را دارد و به اين مرزها نيز نزديک شده اما بايد باور کرد، حتي در سطح جهاني ايجاد يک ميليون شغل پايدار در سال بسيار سخت است. اين بار سنگين را همه مردم و مسئولان کشور بايد با هم بردارند و از مهمترين اقداماتي که ميتواند اين هدف را محقق کند، حمايت و خريد کالاي ايراني است که رونق بخش توليد و اشتغال خواهد بود.
منبع: isna.ir