بزرگنمايي:
چه خبر - نگاهي طنز به موضوع خشونت عليه زنان
شهاب پاک نگر در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
جرالدين دخترم! خوبي؟ کبوديِ زير چشمت بهتر شد؟
خودت در جريان موضوع هستي که چون در غرب با زنها خيلي بد برخورد ميشود، 25 نوامبر را روز «مبارزه با خشونت عليه زنان» نامگذاري کردند. البته اين غربيها همه چيزشان الکي و نمادين است. براي همين ميخواهم به تو چند مورد را يادآوري کنم تا اگر با خشونتي مواجه شدي، خودت گليمت را از آب بيرون بکشي؛ به تصويب لايحه که اميدي نيست:
الف) يکي از رايجترين نوع خشونتها عليه زنان در غرب، خشونت کلامي است. مثلا ممکن است تو در محيط کار به خاطر زن بودنت مورد تمسخر همکارانت قرار بگيري. در اين مورد حواست باشد که اولا احترام هرکس دست خودش است پس زيادي جلوي چشم همکاران مردت آفتابي نشو تا در محيط کار مسخره نشوي، ثانيا اگر ديدي اين تمسخرها ادامه دارد در خانه بمان. خودم دو برابر همان چندرغاز حقوقي که ميگيري را ماهيانه برايت کارت به کارت ميکنم تا يک وقت کسي جرات نکند به گل بابايي چيزي بگويد.
ب) خشونت کلامي فقط در محيط کار نيست، بعضي وقتها در خانه پيش ميآيد. الان که مجرد هستي سعي کن زياد به پر و پاچه داداش سيدني نپيچي، به هرحال پسر است و زود جوش ميآورد و ممکن است به تو چهارتا حرف بزند که فکر کني دارد عليهات خشونت به خرج ميدهد. اما باور کن چيزي در دلش نيست. وقتي ازدواج کردي هم که اگر لِمِ شوهرت دستت بيايد، مطمئن باش هيچ خشونت کلامياي در خانه نميبيني. من خودم در کانال خانمهاي قري فهميدم که مردها خيلي شکم پرستند. دوتا قرمه سبزي درست درمان که به شوهري بدهي، از گل نازکتر نخواهي شنيد. اگر يک روز هم ديدي با تو بداخلاقي ميکند، صبر کن و زود واکنش نشان نده. به هرحال تو زني و نميداني در جامعه چهخبر است و پول درآوردن چقدر سخت شده. اگر بازهم اذيت شدي، بچه بياوريد. باور کن انقدر سرگرم بچهها ميشويد که وقت نميکنيد باهم حرف بزنيد، چه برسد به خشونت ديدن.
ج) يکسري از خشونتهايي که در غرب وجود دارد، همين متلک گفتنها و مزاحمتهاي خياباني است. اگر يه وقت در خيابان کسي مزاحمت شد يا متلکي شنيدي، در اولين گام به خودت مسلط باش. اگر با شنيدن متلک به گريه بيفتي هم آبروي خودت ميرود هم آبروي خانواده. اصلا سعي کن، اين گوشَت در باشد و آنيکي دروازه. پيش FBI هم نرو چون قطعا خودت هم مقصر هستي. به قول کارگردان توانمند و دوست عزيزم، ايرج ملکي، «اگر پوشش مناسبي داشتي، کار به اينجا نميکشيد». ولي اگر واقعا ناراحت شدي، ميتواني بيايي به داداش سيدني بگويي که برود پدرشان را دربياورد. فقط ممکن است با تو هم کمي بداخلاقي کند و چندتا ليچار و چَک حوالهات کند که «دختر تنها غلط ميکند با اين ريخت و قيافه به خيابان برود». بههرحال داداشي غيرتي است. اما باور کن بعد که آنها را لت و پار کرد، حسابي دلت خنک ميشود.
د) خشونت مالي يکي ديگر از خشونتهايي است که در غرب گريبانگير زنان است. يعني زن بدون اينکه امنيت اقتصادي داشته باشد، زندگي ميکند و به خاطر همين ممکن است کلي تحقير را تحمل کند. خوشبختانه در خانواده ما که از اين خبرها نيست و خودم ماه به ماه پول تو جيبيات را ميدهم. دو ماه پيش هم که به حسابت واريز نکردم به خاطر اين بود که ميخواستي بروي کلاس ورزش ثبتنام کني و من دلم راضي نبود. در مورد اين نوع خشونت بعد از ازدواج هم خيالم راحت است. خودم ميگردم برايت يک شوهر خوب و پولدار پيدا ميکنم که بدون دغدغه و راحت زندگي کني، حتي لازم نباشد سر کار بروي. باور کن اگر زن و شوهر باهم تفاهم داشته باشند، اين بحثهاي امنيت اقتصادي اصلا معنا ندارد، حالا چهارتا دعوا هم باهم بکنيد، تو بايد خانمي بکني و کوتاه بيايي.
ه) چند مورد ديگر هم در محل سکونتت بهعنوان خشونت شناخته ميشود که از نظر من خيلي هم مهم نيست. مثلا ميگويند چرا زن اجازه خروج از کشور را ندارد. در حاليکه نگاه نميکنند اين قوانين با ساعتها کار کارشناسي تدوين و تصويب شده. همين الان نگاه کني ميبيني که بنيان خانواده در غرب سست است؛ مسئولان و قانونگذاران به فکر مردم بودند که اين قانون را گذاشتند، تا بهانهاي باشد براي صحبت کردن همسران با يکديگر و گرم شدن کانون خانواده. مطمئنم بعد از ازدواج، اگر ورزشکار شدي و قهرمان، ميتواني شوهرت را قانع کني که اجازه خروجت را بدهد. قانع نشد هم فداي سرت، در همين مسابقات داخلي افتخار آفريني کن، هيچوقت هم لازم نيست ببازي، افتخارِ بابايي.
منبع: روزنامه قانون