بزرگنمايي:

چه خبر - تاثير رنگ ها بر مغز

تاثير رنگ ها بر مغز از جمله مباحث علمي و امروزي دانشمندان است! رنگ‌ها مي‌توانند بر حسب نوع استفاده بشر بر روي مغز تاثيرات مستقيم داشته باشند و بدين ترتيب در صنايع مختلف، کاربرد‌هاي متفاوتي داشته باشند.

رنگ ها آنچنان در روح و روان آدمي اثر ميگذارند که موجب تغيير رفتار وي ميشوند و اين نوع تغيير به تحول در خصوصيات و شخصيت افراد منجر ميگردد. انسان و رنگ زير مجموعه اي از نظام کل و جهان ميباشند، لذا انسان و رنگ و طبيعت دائما در تعامل با هم بوده و در نهايت انسان محصور در چهار ديواري طبيعت را تحت تأثير کلي و محسوس قرار ميدهند. با عدم جايگزيني صحيح رنگ در مکان خاص خود و به کارگيري نادرست آن در محيط هاي انساني، صدمات روحي شديدي بر انسان وارد خواهد آمد. يک رنگ بخش مياني مغز را تحريک ميکند و در نتيجه بر اعصاب و روان انسان اثر ميگذارد.

دانشمندان بر اين باورند تاثير رنگ ها بر مغز کاملا منطقي است! غده هيپوفيز وقتي رنگ قرمز را مي بيند فعال مي شود و يک پيغام شيميايي به مغز مي دهد و آدرنالين آزاد مي کند. اين هورمون سيستم شيميايي بدن شما را تغيير داده و باعث تنفس بيشتر و سريع تر مي شود و فشار خون و ضربان نبض را افزايش مي دهد اين واکنش ها، رواني هستند و ما کنترلي بر آن ها نداريم در نتيجه قرمز همواره روي مغز انسان براي ايجاد هيجان و انرژي مضاعف بسيار موثراست.
**تون هاي گرم به عنوان رنگ هاي بسيار مهيج شناخته شده اند و بخصوص قرمز بيشترين آستانه هيجان را در انسان ايجاد مي کند ، اشتهاي آدم را تحريک و وسوسه مي کند. در امور چاپي يا در فروشگاه ها ، قرمز به صورت مجازي غير قابل انکار است چون طبيعي ، جذب کننده توجه و فعال است. آمار نشان داده ماشين هاي قرمز جريمه بيشتري مي شوند و اين در حالي است که رنگ واقعا قرمز باشد نه به رنگ زرد گرم مثل گوجه فرنگي يا به رنگ قرمز بورگاندي (شرابي) تمايل داشته باشد.
وقتي توناليته قرمز رو به سايه هاي قرمز بورگاندي مي رود کماکان هيجان موروثي خود را نسبت به مادر اوليه خود حفظ مي کند ولي بيشتر متاثر از رنگ ديگري شده است(که منظور آبي مي باشد) خريداران به توناليته هاي شرابي به عنوان رنگي پرمايه ، خالص و گران نگاه مي کنند و سايه ، رنگ را معتبر، کامل ، شاداب و زيبا تر از يک رنگ قرمز روشن مي کند.بنابر اين، بورگاندي گزينه مناسبي براي محصولات گران قيمت مثل ماشين است.

** نارنجي به لحاظ دما ، داغ ترين رنگ در ميان رنگ هاست،همچنين يک رنگ مهيج و همواره تداعي گر برگ هاي خزان پاييز و شعاع پرتو هاي خورشيد در پاييز است ، درخشان و حياتي. در شديد ترين حالت درخشندگي به عنوان رنگي که نبايد خيلي جدي گرفته شود به چشم مي آيد. اين نکته عجيب در افراد و شخصيت هاي “برون گرا ” ديده مي شود.

اين رنگ بيشتر به عنوان رنگي بازيگوش سرزنده ، اجتمايي ، شاد و کودکانه است که بيشتر براي کودکان بين 3 تا 6 سال توصيه مي شود و درضمن براي نوجوانان نيز به کار مي رود. نارنجي رنگي عالي براي اسباب بازي هاي پلاستيکي نه چندان گران است.البته براي هر کالاي ديگر که به نظر جوانان و يا افرادي که حداقل در قلب خودشان جوان هستند نيز مناسب است.در آثار هنري مي تواند القا کننده نوعي گيجي و تاثيري کمدي ، کارتوني باشد.به همين دليل انتخاب خوبي براي بيان پيام هاي جدي نيست!

رايج ترين دليلي که از نور فلور سنت نارنجي استفاده نمي کنند ، پرزرق و برق بودن آن است.اين رنگ در جلوه نئوني خود رنگي نه چندان دلچسب محسوب مي شود. تمام توناليته هاي رنگ نارنجي پر زرق و برق و يا بي ارزش نيستند ، اين رنگ نمايان گر گرما و حيات است و واقعا خود را به خوبي در تم ها و ترکيبات نژادي و قومي نشان مي دهد. به خصوص جايي که محصول يا تم از يک فرهنگ قديمي حرف مي زند.مثل سالساي مکزيکي (قرمز-نارنجي) و ياخوراکي با تم ادويه کاري هندي.
نارنجي مثل قرمز و زرد براي نشان دادن تاثيرات رواني روي سيستم اعصاب ارادي به کار مي رود، چون اشتها را تحريک مي کند. رنگ نارنجي به شکل عجيبي با رايحه ميوجات آميخته است و به همين دليل نام” orange ” را يدک مي کشد.رستوران هاي فست فود از اين سه رنگ ( قرمز، نارنجي و زرد ) براي جذب مشتريان استفاده مي کنند تا اشتهاي آن ها را تحريک کنند. تحقيقات نشان داده که ترکيبات روشن تر نارنجي مثل رنگ هلو، زردآلو، مرجان محبوب ترين کلمات و رنگ هاي ارتباطي هستند.

اين رنگ هاي روشن تر براي چشم هاي تيزبين بسيار خوشايند هستند و براي سطح بالا نشان دادن خود بسيار مفيدند توناليته هلويي براي محصولات مرتبط با سلامت ، اتاق هاي غذاخوري، مرکز خدماتي غذايي و بسته بندي خوراکي ها عالي هستند چون آنها زيرکانه اشتها را تحريک مي کنند و هميشه تداعي گر خوشمزگي هستند،اين رنگ نشان دهنده مسائل مربوط به سلامتي هم هست به همين دليل استفاده از آن در سالن هاي زيبايي و آرايشي و محصولات بسته بندي شده توصيه مي شود.

** زرد همواره طلوع خورشيد را مجسم مي سازد و نماد روشنايي و گرماست. رنگي که به دليل احساس تخيل و روشنگري و به واسطه خودش با نور نيرومند خورشيد شناخته مي شود.در روشن ترين نوع خود ، مصرف کنندگان، زرد را به عنوان رنگي بشاش ، جاافتاده و دلپذير مي دانند.

زرد روشن، مساوي با سرزندگي است. گرچه در مقايسه با زرد کمرنگ تر بيشتر به عنوان رنگي انرژيک و جاذب نگاه است. زرد مهمترين رنگ براي استفاده در مراکز خريد يا براي مرکز نمايش است زيرا که چشم به ميزان زيادي زرد انعکاسي را قبل از توجه به ساير رنگ ها مي بيند. عليرغم باقي رنگ مايع ها که با غليظ تر شدن ، تيره مي شوند زرد هرچه غليظ تر شود روشن تر مي شود!

زرد هايي که بتوانند بيانگر خوشمزگي خوردني ها باشند مثل خامه موز ، يا کسترد (نوعي کرم کارامل) باشند مي توانند نمونه ي خوبي در غذاخوري ها ، محصولات غذايي ، اتاق هاي غذاخوري يا طرح هاي بالاي ميز غذاخوري باشند ، همچنين زرد ليمويي رنگي شاد است که بيانگر شيريني با طعم مرکبات است ولي زرد خامه اي نسبت به آن فريبنده تر است. براي مصرف کنندگان آمريکايي ، جالب توجه ترين زرد، زرد خامه اي ، يا هر زرد گرم يا زرد خورشيدي است.در حالي که زرد متمايل به سبز محبوب نيست. به هر حال تمام رنگ مايع هاي زرد بخصوص با پايه سبز در فرهنگ آسيايي ها قابل قبول هستند.هرچه رنگ زرد به رنگ سبز نزديک تر مي شود ، بيشتر بيانگر ترش مزگي است.
از تمام ترکيبات رنگي طبيعي ، زرد و سياه غير قابل انکار ترين رنگ است ، به دليل ارتباط کهن اين رنگ با حيوانات شکارچي خطرناک، و رنگ حشرات نيش دار و ساير جانوران مرموز يا ترسناک ، از قول اين رنگ مي توان گفت که : بهتر است بيشتر حواستان به من باشد. به همين دليل ترکيبي علي براي نماد ها يا بسته بندي محصولاتي که مي خواهند در قفسه فروشگاه ها خود نمايي کنند سمبل مناسبي جهت يک قدرت صنعتي براي محصولات سنگين با دوام است . ترکيبي از قدرت رنگ سياه و سرزندگي زرد ، نهايتا با مصرف کننده مهربان هستند و ترکيبي ايدآل محسوب مي شود.
تاثير رنگ ها بر مغز در بعضي موارد خنثي است. پژوهش جديد محققان دانشگاه جان‌هاپکينز نشان داد، افراد نمي‌توانند بعضي از رنگ‌هاي خاص را بياد بياورند زيرا مغزشان آنها را به رنگهاي مشابه عمومي‌تر تبديل مي‌کند. بسياري از مردم به سادگي مي‌توانند تفاوت ميان رنگهاي لاجوردي، نيلي و آبي سير را بگويند، اما وقتي نوبت به يادآوري اين سايه رنگ‌ها مي‌رسد، بيشتر مردم همه آنها را در ذهنشان به عنوان آبي دسته‌بندي ميکنند. اين تمايل به يکي کردن رنگ‌ها با هم مي‌تواند توضيح دهد که چرا هماهنگ کردن رنگ‌هاي خانه با هم تنها با تکيه بر حافظه دشوار است.
بسياري از فرهنگ‌ها واژگان مشابهي براي رنگ‌ها دارند و آنها را به طور مشابهي دسته‌بندي‌ مي‌کنند. محققان دانشگاه جان هاپکينز در بالتيمور اظهار کردند: با اين وجود، در خصوص نقشي که اين دسته‌بندي‌ها در درک افراد از رنگ‌ها بازي مي‌کنند، بحث زيادي وجود دارد.در اين پژوهش، محققان چهار آزمايش را بر روي چهار گروه مختلف انجام دادند. در اولين آزمايش، افراد به يک چرخ رنگي با 180 رنگ مختلف نگاه مي‌کردند و بعد از آنها خواسته مي‌شد که بهترين نام را براي هر رنگ پيدا کنند. اين آزمايش طراحي شد تا داوطلبان مرزهاي دقيق ميان رنگ‌ها را پيدا کنند. در آزمايش دوم، محققان همان رنگ‌ها را به افراد ديگري نشان مي‌دادند، اما اين‌بار از آنها خواسته مي‌شد که براي يک رنگ ويژه، بهترين نمونه را از داخل چرخ رنگي پيدا کنند.

در سومين آزمايش، محققان مربع‌هاي رنگي را به شرکت‌کنندگان نشان دادند و از آن‌ها خواستند رنگي که بهترين همخواني را با اين مربع دارد، از روي چرخ رنگي پيدا کنند. در آزمايش چهارم، گروه ديگري از شرکت کنندگان اين کار را تکميل کردند، اما يک تاخير 90 ميلي‌ثانيه‌اي بين نشان دادن هر مربع رنگي و انتخاب بهترين رنگ متناسب با آن از روي چرخ رنگي وجود داشت.
نتايج نشان داد، دسته‌بندي‌ها در نحوه شناسايي و به ياد آوردن رنگ‌ها اهميت زيادي دارد. شرکت‌کنندگاني که از آنها خواسته شد‌ه بود رنگ‌ها را نامگذاري کنند، پنج رنگ را طبقه‌بندي کرده بودند: آبي، زرد، صورتي، ارغواني و سبز. بيشتر رنگ‌ها يک نام گرفتند، اما رنگ‌هاي مبهم مثل سبز و آبي دو نام گرفته‌بودند که اين نامگذاري دوگانه، نشان‌دهنده مرز بين رنگ‌هاست. علاوه بر اين مردم اغلب تمايل داشتند که سايه‌هاي يکسان و مشابهي را به عنوان بهترين نمونه‌هاي هر رنگ انتخاب کنند.
يافته‌ها نشان ميدهد که مغز، رنگ‌ها را به صورت دسته‌هاي مجزا و همچنين به صورت سايه‌هاي پيوسته‌اي از رنگ‌ها به خاطر مي‌آورد و اين دو نحوه تقسيم‌بندي را با هم ترکيب مي‌کند تا حافظه رنگي را شکل دهد. دلايل زيادي براي اين امر وجود دارد، اما به نظر مي‌رسد که اين روند، کارايي مغز را در به خاطر آوردن رنگ‌ها کاهش مي‌دهد

منبع: click.ir