مردي که سر پسر و عروسش را بريد: کار خيلي خوبي کردم!
حوادث
بزرگنمايي:
چه خبر - نميخواستم آنها را بکشم اما به جنون رسيدم
يک ماه پيش پليس پايتخت با معماي پيچيده دو سر بريده و سوخته در خرابهاي روبهرو شد که سؤالات زيادي را براي شهروندان به وجود آورده بود. يک هفته قبل مأموران در اقدامي پليسي موفق شدند راز سرهاي سوخته را کشف کنند.
همايون، مرد ٧٥ سالهاي که در اقدامي جنونآميز پسر ناتني و عروسش را کشته و سر از تنشان جدا کرده است، ناگفتههايي از زندگي خود و پسر ناتنياش را بازگو ميکند.
بخشي از گفتگو با عامل سرهاي بريده خيابان شيخ بهايي را مي خوانيد:
خيلي کار خوبي کردم. از روي اجبار و بدبختي خودم اين کار را کردم. به بازپرس پرونده هم گفتم من ٧٥ سال دارم و چيزي ندارم که مخفي کنم.
به پزشکيقانوني رفتم، آنجا يکسري تستها از من گرفتند، البته به آنها گفتم در سالهاي ٤٣ تا ٤٥ سرباز ژاندارمري بودم. روي فرمانده خودم گلنگدن کشيدم و ميخواستم او را با تير بزنم. سال ٥٠ در بيمارستان مهرگان بستري بودم و بعد هم که به انگليس رفتم مدتي آنجا بستري بودم.
من چهار ليسانس دارم؛ ليسانس حسابداري، علوم بانکداري، مديريت و بايگاني. اوايل در بانک اعتبارات ايران کار ميکردم، بعد به نخستوزيري رفتم و در قسمت تأسيسات جهانگردي کار ميکردم. بعد از آن در انگليس به استخدام ساواک درآمدم و تا انقلاب هم به ساواک گزارش ميدادم.
من نميخواستم آنها را بکشم اما به جنون رسيدم و اين کار را کردم. به پدرم فحش دادند و داشتند دوباره شروع به شکستن ميکردند که اينجور شد. حتي آخرين بار سه شب قبل از قتل بود که کارمان به کلانتري کشيد و آنجا او فحاشي ميکرد. مأموران به صورتش اسپري فلفل زدند و من از آنها خواهش کردم اين کار را نکنند؛ جگرگوشهام است.
منبع: روزنامه شرق
-
سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۳:۲۰:۲۸ PM
-
۳۷۰ بازدید
-
-
چه خبر