بزرگنمايي:

چه خبر - معماي قتل همسر يک جراح

20 دي سال 94 زن جواني به نام فاطمه پس از حدود دوماه بستري در يکي از بيمارستان‌هاي شمال تهران جان‌سپرد. ابتدا اين‌طور به نظر مي‌رسيد که وي بر اثر مصرف متادون و عفونت ناشي از آن جان‌باخته است و کسي تصور نمي‌کرد زن جوان که پرستار يکي از بيمارستان‌هاي پايتخت بود، قرباني جنايت خاموش شده باشد. اما با شکايت پدر زن جوان و پيگيري‌هاي گسترده آنها و تيم جنايي، پرونده وارد مرحله تازه‌اي شد.

يکي از روزهاي زمستان سال 94مرد ميانسالي با مراجعه به دادسراي امور جنايي تهران ضمن تسليم شکايتي مدعي شد که دخترش به دست دامادش به قتل رسيده است. اين در حالي بود که پرونده باليني پرستار جوان حکايت از آن داشت که فاطمه براثر عفونت شکمي و عوارض قلبي بر اثر مصرف متادون جان باخته است.
 
اما با توجه به مشکوک بودن ماجرا و شکايت پدر پرستار جان‌باخته، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران دستور تحقيقات بيشتر براي کشف معماي مرگ را صادر کرد. در ادامه بررسي‌ها مشخص شد 22 آبان، امدادگران اورژانس تهران پيکر نيمه‌جان زن جوان را به بيمارستاني در شمال تهران منتقل کردند. اين در حالي بود که همسرش مدعي بود فاطمه به اشتباه قرص متادون را به جاي داروي استامينوفن خورده است. با ادعاي اين مرد، آزمايش‌هاي تخصصي انجام شد اما مرگ به علت مصرف متادون رد شد. ولي با توجه به اصرارهاي پزشک جوان، نمونه‌هاي آزمايشگاهي براي دومين بار و در مرکز ديگري تحت بررسي قرار گرفت که اين بار جواب، مثبت درآمد. در نهايت هم باتوجه به جواب مثبت آزمايش متادون، علت مرگ عفونت و عوارض قلبي ناشي از مصرف متادون عنوان شد.با وجود اين پرونده فاطمه به کميسيون سه نفره پزشکي قانوني ارجاع شد،اما پس از انجام آزمايش‌هاي تخصصي و سم‌شناسي اعلام شد از آنجا که در آزمايش اوليه، وجود متادون در خون زن جوان يافت نشده، به همين خاطر آزمايش دوم رد مي‌شود. از طرفي در ادامه بررسي‌ها مشخص شد مدارک پزشکي زن جوان نيز در بيمارستان عوض شده و تغييراتي در آن به وجود آمده است.
 
بازداشت پزشک جوان
 
با سرنخ‌هاي به‌دست آمده و احتمال دست داشتن دکتر جوان در ماجراي مرگ مرموز همسرش، بازپرس جنايي دستور بازداشت او را صادر کرد. بدين ترتيب پزشک جراح به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. اما او همچنان منکر جنايت شد و اظهار داشت که همسرش را به قتل نرسانده است.پدر فاطمه در اين باره به خبرنگار جنايي «ايران» گفت: «ارديبهشت 94 دخترم با متهم که آن زمان در حال گرفتن تخصص بود ازدواج کرد. متهم – وحيد- مي‌گفت وضع مالي خوبي ندارد و به خاطر اينکه دلمان مي‌خواست دخترمان در زندگي‌اش احساس آرامش و راحتي کند، يکي از اتاق‌هاي خانه‌مان را در اختيار او و همسرش قرار داديم. آنها در خانه ما ساکن بودند تا اينکه 22آبان سال 94، دامادم با من تماس  گرفت و گفت با دخترم بحث‌شان شده است. به دخترم گفتم بهتر است آشتي کند اما او از وحيد دلخور بود، ولي به هر حال باهم آشتي کردند.
 
شاهد تزريق آمپول مرگ به خواهرم بودم
 
خواهر فاطمه در ادامه صحبت هاي پدرش به خبرنگار ما گفت: ظهر بود که داشتم از مقابل اتاق خواهر رد مي‌شدم که متوجه شدم شوهرش به خواهرم دارويي تزريق کرد. بعد از آن از اتاق بيرون آمد و گفت به فاطمه داروي آرامبخش تزريق کرده و کسي به سراغش نرود. ما که نمي‌دانستيم ماجرا از چه قرار است باور کرديم. در طول آن روز مادرم چند باري به فاطمه سر زد اما چون همسرش گفته بود که داروي آرامبخش زده است، سعي نکرده بود او را بيدار کند. اما آخرين بار که به سراغ خواهرم رفته بود متوجه شده بود که کف از دهانش بيرون آمده است.به همين خاطر خيلي سريع با شوهرش تماس گرفتيم که او گفت با اورژانس تماس بگيريم. به هر حال من شاهد تزريق بودم. از آنجا که شوهرش پزشک است و اطلاعات زيادي در اين رابطه دارد معتقديم براي از بين بردن سمي که وارد بدن خواهرم کرده بود او را دو ماه در کما نگه‌داشته بود. به همين خاطر سرمي که به خواهرم تزريق مي‌شد آثار باقيمانده سم تزريقي در بدنش را بتدريج از بين مي‌برد.
 
پدر فاطمه نيز گفت:«اصرار متهم براي انتقال او به بيمارستاني ديگر سؤالي است که هميشه در ذهن ما بي‌جواب مانده است. ما مخالف اين انتقال بوديم ولي او به‌عنوان شوهر دخترم، پيکر نيمه‌جان همسرش را به بيمارستان ديگري انتقال داد. 24 ساعت بعد هم کمد دخترم را خالي کرد و همان شب حادثه به اتاق دخترم رفت و خيلي از وسايل دخترم را برد و آنجا را تميز کرد.
 
همه اين موارد نشان مي‌دهد که او سعي در مخفي نگه داشتن مسائلي داشته که ما از آن بي‌خبر هستيم واميدواريم هرچه سريع‌تر ابهام‌هاي موجود در پرونده پس از حدود 17 ماه افشا شود.»پزشک جوان در حال حاضر با قرار بازداشت موقت تحت بازجويي‌هاي تخصصي کارآگاهان جنايي قرار دارد اما تاکنون به قتل همسرش اعتراف نکرده است.

منبع: روزنامه ايران