دليل رفاقت خاتمي و ناطق، 20 سال بعد از 2 خرداد
سياسي
بزرگنمايي:
چه خبر - تکرار دوم خرداد 20 سال پيش در انتخابات امسال
سيدمحمدعلي ابطحي در سالروز حماسه دوم خرداد 76، در روزنامه «اعتماد» نوشته است: دوم خرداد يک روز ماندگار در تاريخ ايران است. اين اتفاق دقيقاً 20 سال پيش افتاد. طبعاً نسل جوان کشور فقط اسم معجزهگر روز دوم خرداد را شنيده است اما حق دارند که چيز زيادي از آن ندانند.در آن روز يک انتخاب اتفاق افتاد. انتخاب آقاي خاتمي به عنوان رئيسجمهور. انتخاب يک رئيسجمهور خيلي اتفاق مهمي نيست. اما آن روز آنقدر مهم بود که در طول عمر جمهوري اسلامي عنوان روز دوم خرداد، روزي که آقاي خاتمي انتخاب شد، شهرتي همتاي خود رئيسجمهور منتخب آن روز پيدا کرد. روز انتخاب هيچ رئيسجمهوري و اساساً روز هيچ انتخابي با عنوان نام آن روز، جز دوم خرداد ثبت نشده است.
به عنوان يکي از خالقان دوم خرداد دوست دارم توضيح بدهم که چرا آن روز مهم شد و در ذهنها ماند. سريع و گذرا.
از اول انقلاب تا خرداد 76 چند رئيسجمهور عوض شد. بنيصدر، نخستين رئيسجمهور ايران توسط مجلس شوراي اسلامي رأي عدم کفايت گرفت و عزل شد و بعد از ايران رفت. نخستوزيرش محمدعلي رجايي بود. پس از او مردم به محمدعلي رجايي راي دادند. شرايط سختي بود. از يک طرف تمام کشور درگير جنگ ايران و عراق بود. جنگ سرزميني که عراق تعدادي از استانهاي ايران را به صورت نظامي اشغال کرده بود. همزمان سازمان مجاهدين خلق در داخل اعلام جنگ مسلحانه داده بود. هر روز اخبار ترور شنيده ميشد.
مدت کوتاهي رجايي، رئيسجمهور بود که محل رياستجمهوري توسط منافقين منفجر شد و رئيسجمهور رجايي و نخستوزيرش باهنر در همان جا در آتش سوختند و شهيد شدند. بعد از اين فاجعه تلخ، با سرعت انتخابات جديد برگزار شد. آيتالله خامنهاي، رئيسجمهور شد. نخستوزير هر دو دورهاش ميرحسين موسوي بود. اين استقامت مردم بر ادامه کار کشور و رايگيريهاي پشت سرهم در آن شرايط بحراني واقعا عجيب بود. از همه جهات ميشد کشور را در حالت ويژه اعلام کرد و انتخابات برگزار نکرد. اما امام و مردم انتخابات را برگزيدند. در اواخر دوره دوم رياستجمهوري آقاي خامنهاي، امام خميني رحلت کرد.
آيتالله خامنهاي در سال 1368 به عنوان رهبر جمهوري اسلامي برگزيده شد. در همين دوران هم پست نخستوزيري حذف شد و پس از آن آقاي هاشميرفسنجاني به عنوان نخستين رئيسجمهور بدون نخستوزير انتخاب شد. از بعد از سالهاي ترور و اواخر جنگ اينگونه تلقي ميشد که رئيسجمهور بايد از بالا انتخاب شود. کسي که در ذهن مردم انتخاب بالا بود، رييس مجلس شوراي اسلامي وقت، آقاي ناطقنوري بود. اما جناح چپ که هنوز اسم اصلاحات نگرفته بود تصميم گرفت کانديداي مستقلي به صحنه بياورد. آن زمانها فضاي جامعه خيلي اخلاقيتر بود. تقريبا در رقابتها بداخلاقي و فحاشي وجود نداشت.
کاري که اتفاق افتاد اين بود که طرف مقابل در ابتدا اينقدر به آراي خودش اميدوار بود که تنها براي گرم کردن تنور انتخابات به آقاي خاتمي مجوز حضور دادند. تبليغات دو طرفه شروع شد. براي شماها که انتخابات اخير را ديدهايد خيلي پديده مهمي نيست. اما براي ما اهميت داشت چون نخستين بار بود که اين اتفاق ميافتاد و چون شروع يک اتفاق بود، نخستينبار با حضور مردم براي کانديداي غيررسمي بهنام روز حماسه دوم خرداد ثبت شد.
وقتي انتخابات جلو رفت، جامعه مدني و هنري و بدنه اجتماعي قهر با انقلاب، تصميم گرفتند از خاتمي حمايت کنند. به موازات قدرت يافتن اين مجموعه، در مقابل، نيروهاي رسمي حکومتي تازه فهميدند بايد تلاش کنند. مهمترين کاري که کردند، ايجاد اتحاد کامل در بين روحانيون بود. همه ائمه جمعه، جز دو يا سه نفر. همه نهادهاي حکومتي، همه شخصيتهاي سياسي پشت آقاي ناطقنوري آمدند. تلويزيون هم پشتوانه آنان بود. حتي شوراي نگهبان اسامي کانديداها را به ترتيب الفبا منتشر نکرد و اسم ناطق را در بيانيه رسمي و سر صندوقها قبل از خاتمي نوشتند. بدترين اتفاق اين بود که دين مردم در برابر انتخاب يک فرد به حراج گذاشته شده بود.
نخستينبار حس اعتماد به نفس به جوانان دست داده بود. همه فعال شده بودند. هواداران خاتمي فقط نيروي جوان داشتند و پوستر. رسانههاي مجازي به وجود نيامده بود. دسترسي به ماهواره سخت بود و فراگير نشده بود. کانالهاي خبري بيروني نبودند. اما با همه اينها نهايتا آقاي خاتمي با 20000000 (20 ميليون) رأي موفق به کسب آراي مطلق اکثريت شد. به همين دليل دوم خرداد تنها مناسبتي شد که در تقويم ذهني و سياسي جامعه باقي ماند. اهميت دوم خرداد در شروع اين محوريت واقعي مردمسالاري بود.
٢٠ سال از آن تاريخ گذشته و ما دوباره انتخاباتي از جنس دوم خرداد برگزار کرديم. بعد از گذشت ٢٠ سال که دنيا دچار تحولات فراواني شده است، متاسفانه در جبهه اصولگرايان حتي در شيوه تبليغ هم تغييري ايجاد نشده است. اينبار هم تنها روشهاي 20 سال پيش را در حمايت از کانديداي اصولگرايان در پيش گرفتند. اما اصلاحات بارور شد. فشارهاي زيادي را تحمل کرد. به خاطر رشد تحصيلي و علمي و به برکت جهان ارتباطات راهش پر فروغ ماند. مهمتر از همه اينکه بسياري از نخبگان صادق کشور انديشههاي اصلاحي را تقويت کردند. مهمترين و زيباترين آن همپيماني و همفکري ناطقنوري و خاتمي در 20 سال پس از آن رقابت سنگين است. خاتمي و ناطق هر دو اصيل بودند. هويت داشتند. به همين دليل در بيستمين سالگرد دوم خرداد کنار يکديگر ايستادهاند.
منبع: ايسنا
-
سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۳:۲۸:۲۲ PM
-
۱۳۷ بازدید
-
-
چه خبر