نام ايران چگونه از پرشيا به ايران تغيير يافت؟
چه خبر ... ؟
بزرگنمايي:
چه خبر - چگونگي تغيير نام از "پرس" و"پرشيا" به Iran
حميد بعيدينژاد سفير کشورمان در لندن در يادداشتي به چگونگي تغيير نام از "پرس" و"پرشيا" به Iran در صفحه اينستاگرام خود پرداخته است که اين يادداشت را در زير ميخوانيد.
«نام سرزمين کهن ما براي قرون و اعصار براي ما فارسي زبانان همواره ايران بوده است اما نام لاتين سرزمين ما همواره تا هشتاد سال پيش "پرس" و "پرشيا" و مشتقات مشابه آن در ديگر زبانهاي خارجي بوده است که از ريشه نام يوناني "مملکت پارس" گرفته شده است.
دقيقا در هشتاد و دو سال پيش در اول فروردين سال ١٣١٤ خورشيدي مصادف با ٢١ مارس ١٩٣٥ ميلادي وزارت امور خارجه ايران با ارسال يادداشتي به سفارتخانههاي کشورهاي مقيم در تهران از کشورهاي متبوع آنها درخواست نمود که از اين به بعد در زبانهاي خارجي براي اشاره به ايران بجاي کلمه "پرس" و "پرشيا" در انگليسي و فرانسه و يا معادل آنها در ديگر زبانهاي خارجي از کلمه "Iran" استفاده کنند.
اين درخواست با سؤال و ابهامات زيادي روبرو شد تا جايي که با ورود اين کلمه به مکاتبات و رسانهها عدهاي که هنوز با کلمه خارجي Iran آشنا نشده بودند فکر کردند اين هم نام سرزمين جديدي است که همزمان با استقلال يافتن کشورهاي جديدي مانند عراق و سوريه و اردن در خاورميانه بعد از فروپاشي امپراتوري عثماني و يا ديگر کشورهاي جديد شمال آفريقا به صحنه گيتي آمده است.
خيليها هم نميفهميدند که چه اصراري است که خارجي ها بايد نام پرس و پرشيا را که ريشهاي چندهزار ساله از زمان کاربرد آن در منابع يوناني و رومي و اروپايي داشته است با کلمهاي نامأنوس براي آنها، هر چقدر هم صحيح باشد، جايگزين سازند.
هر کسي با مراجعه به فرهنگهاي لغت بخوبي ميتوانست ببيند که در دهها مورد، کلمه "پرس"و يا "پرشيا" نه فقط به جغرافياي ناحيه ايران بلکه بعنوان صفتي براي معاني متعدد فرهنگي و تاريخي مربوط به تمدن ايران اطلاق ميشوند.
عبارات و توصيفهايي چونPersian poetry Persian music , persian language ، Persian Culture تا Persian Gulf نمونههاي زيادي از اين موارد هستند که نميتوان فقط با تغيير يک کلمه پرشيا از آن و جايگزيني Iran الزاما معاني قبلي آنها را افاده نمود. هر چند در همان زمان برخي نويسندگان با توضيحاتي بعضي مباني فرهنگي براي اين تغيير در برخي از نوشته ها ارائه کردند اما با نگاهي به تحولات آن دوره ميتوان بخوبي دريافت که مبناي اين تصميم ملاحظات سياسي حکومت وقت ايران با ترغيب حکومت آلمان نازي بود.
در سالهاي ١٩٣٣ و ١٩٣٤ حکومت نازي در آلمان در چارچوب انديشه سياسي حکومتي خود و براي اثبات برتري نژادي ملت آلمان يک منشور ايدئولوژيک تهيه کرده بود که متکي به مطالعات گسترده برخي از محققين آلماني در موضوع نژادهاي انساني بود. يافتههاي اين محققين با اهداف سياسي هيتلر کاملا همخواني داشت و ميتوانست ادعاي هيتلر در اثبات ايدئولوژي برتري نژادي او را به اثبات برساند.
بر اساس اين مباني، پاکترين نژاد اروپايي، ريشه خالص آلمان از ريشه نژاد آريايي بود که به هيچوجه با نژاد يهودي مخلوط نشده بود؛ چراکه اختلاط نژادي با نژاد يهوديان که براي اقوام بسياري در اروپا بوقوع پيوسته است آن نژادها را از پاکي و خلوص خود خارج نموده و حتي آنها را از ماهيت انساني خود عاري نموده است.
نمونه بارز اين تخريب نژادي در ميان اقوام اروپايي از نظر منشور نژادي حکومت هيتلر، اقوام اسلاو بودند که بعلت اختلاط با يهوديها از رتبه انسانيت تنزل يافته و به رتبه حيواني رسيده بودند. اين اقوام که نژاد عمده کشورهاي اروپاي شرقي مانند لهستان را شامل ميشوند همه بعلت اختلاط با يهوديان از انسانيت خارج شده بودند. مبناي کشتار يهوديان و اقوام اسلاو توسط حکومت هيتلري تا مرحله سوزاندن آنهادر کورههاي آتشسوزي نيز همين تئوري نژادي بود. نيروهاي آلماني که اين انسانها را به قتل رسانده و در آتش ميسوزاندند، آنها را در حد حيواناتي بيدرک و شعور قلمداد ميکردند که حيات آنها تنها به آلوده کردن بيشتر نژاد پاک آلماني ميانجاميد و چه بهتر که هر چه زودتر از کره زمين پاکسازي ميشدند.
در همين چارچوب تفکر نژادي هم بود که بر اساس اسنادي که بعدها منتشر شد، مقامات عالي آلمان در سالهاي ١٩٣٣ و ١٩٣٤ دولت وقت ايران را ترغيب نمودند که با توجه به برتري نژاد آريايي و با در نظر گرفتن اينکه ايران نيز خواستگاه اصلي نژاد آريايي در ايران ميباشد، با تغيير نام کشور خود از "پرس" و "پرشيا" به Iran در زبانهاي اروپايي ريشه تمدني آريايي خود را به دنيا معرفي نمايد. به زعم آنها اين اعلام همچنين ميتوانست بمعناي آغاز عصر جديدي در تاريخ ايران بعد از دوره هاي پادشاهي گذشته به اروپا هم باشد، دوره اي که شاه ايران ميخواهد ايران را به دوره جديدي از تمدن و پيشرفت نوين رهنمون گردد.
اين نوع گفتمان جديد اتفاقا با انديشه رضا خان که در آغاز دوره دوم حکومت خود با توجه به تسلط بيشتر خود بر اوضاع داخل ايران جاه طلبيهاي زيادي را در سر ميپرورانيد و به ايجاد روابط نزديکتري با هيتلر بعنوان قدرت مسلط در اروپا و قدرتي فراتر از قدرتهاي سنتي روس و انگليس ميانديشيد، انطباق مييافت.
بدين ترتيب با وجود ابهام و عدم اشتياق بسياري در کشورهاي خارجي براي استفاده از ترمينولوژي جديد و جايگزين کلمات "پرس و پرشيا" و مشابه آنها در زبانهاي مختلف، نام رسمي لاتين Iran به مرور در اسناد و رسانههاي بينالمللي رايج شد اما بر خلاف خوشبيني اوليه اين امر به متروک شدن کلمات "پرس" و "پرشيا" و مشتقات آنها منجر نگرديد. اين واقعيت خود را چنان تحميل کرد که بعد از حدود شانزده سال دولت ايران با اصلاح دستور قبلي طي دستورالعمل جديدي استفاده از مشتقات هر دو کلمه "پرس" و "پرشيا " و Iran را صحيح و کاربرد آنها بجاي يکديگر را قابل قبول اعلام نمايد.
در عمل امروز در زبانهاي خارجي عموما وقتي به اسم کشور ما اشاره ميشود کلمه Iran و وقتي به وجوه تاريخي، فرهنگي و تمدني ايران يا حتي اسامي تاريخي مهمي چون Persian Gulf اشاره ميشود از مشتقات کلمه "پرس و پرشيا" استفاده ميشود.
بر همين اساس در بسياري از موزههاي دنيا مشتقات کلمه "پرشيا" استعمال بسيار زيادي دارد و هيچ موزهاي نتوانسته است به حذف نام "پرس و پرشيا" که به دوره بسيار مهمي از تاريخ و تمدن کهن ايراني تعلق دارد رضايت بدهد و اينها همه بر گرفته از ريشه تاريخي و تمدني اين فرهنگ کهن است که غبار تصميمات سياسي نتوانسته و نميتواند بر آن سايه افکند.»
منبع: khabaronline.ir
-
پنجشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۶ - ۵:۵۰:۵۲ AM
-
۲۰۵ بازدید
-
-
چه خبر