آخرین اخبار

ناگفته‌هايي از زنجاني به روايت يک فعال اقتصادي اقتصادي

ناگفته‌هايي از زنجاني به روايت يک فعال اقتصادي

  بزرگنمايي:

چه خبر - يعني هيچ كس در ايران متوجه اين مساله نشده بود؟

بيشترين تحريم‌ها عليه ايران پس از وقوع انقلاب اسلامي و اشغال سفارت آمريکا در تهران به وقوع پيوست و در پي چالش‌هايي كه بر سر برنامه هسته‌اي ايران به وجود آمد، شدت گرفت. برنامه هسته‌اي ايران از سال 85 و به دنبال ارجاع پرونده كشورمان از آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به شوراي امنيت، با تحريم‌هاي مختلفي روبه‌رو شد.

تحريم‌هاي ايران را از نظر تحريم‌کنندگان مي‌توان به چهار دسته کلي تقسيم‌بندي کرد: تحريم‌هاي چندجانبه همچون تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل، تحريم‌هاي اتحاديه اروپا، تحريم‌هاي تک‌جانبه از سوي کشورهاي مختلف مانند ايالات متحده و تحريم‌هاي کنگره آمريکا. نخستين تحريم جامع سراسري عليه ايران در دوران معاصر، تحريم بريتانيا ضد کشورمان به‌منظور واکنش در برابر انتخاب دکتر محمد مصدق به وزارت بود که هدف ملي سازي صنعت نفت را دنبال مي‌کرد. اولين قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران در زمان نخست وزيري محمد مصدق و به‌منزله واکنش عليه ملي شدن صنعت نفت صادر شد. آمريکا نيز در سال 1980 تحريم هاي اقتصادي وسيعي را عليه جمهوري اسلامي ايران در واکنش به تصرف سفارت آمريکا در تهران وضع كرد. تحريم براي هركشوري به منزله ايجاد شرايط سخت اقتصادي است كه دولت‌ها را دچار مشكل مي‌كند.

عباس رضاييان، فعال اقتصادي است كه به گفته خود وي به صنعت نفت در دوران تحريم‌ها كمك مي‌كرده است. وي ؛خود را اينچنين معرفي مي‌كند: ورود خود را به بازار از دستفروشي آغاز كردم و از پايين‌ترين تا بالاترين سطوح اقتصاد ايران و همچنين در سطح اقتصاد بين‌الملل به خصوص كشورهاي منطقه، فعاليت كرده‌ام. قرارداد تامين سوخت دولت افغانستان در سال 82 و در دوره آقاي زنگنه را نيز به امضا رسانده‌ام.

رضاييان از شيوه‌هاي دور زدن تحريم‌ها برايمان مي‌گويد و از فعاليت‌هاي بابك زنجاني و بانك مالزيايي‌اش و اينکه ،به گفته او مي‌توان باقي‌مانده پول وزارت نفت را كه بابك زنجاني از دست داده است، رديابي و مسترد كرد. وي کتابي با عنوان «خم شدم نشکستم» را در دست انتشار دارد که در آن از اتفاقاتي که خود در آن دخيل يا ناظر بوده، گفته است. به گفته وي بخش پاياني اين کتاب مربوط به تحريم‌هاي نفتي و پولي کشورمان است که حاوي نکات مهمي است و احتمالا به جور شدن بيشتر قطعات گم شده پازل نفتي کمک خواهد کرد.

دور زدن تحريم به چه معناست و چگونه امكان‌پذير است؟

«دور زدن» يك اصطلاح عاميانه است كه وارد فرهنگ سياسي و اقتصادي كشور ما شده است. جنگ آينده در دنيا ، جنگ اقتصاد است. وقتي كشوري در تحريم به سر مي‌برد ونمي‌تواند نيازهاي خود را از طريق تجارت جهاني برطرف كند، ناچار بايد از طريق ديگري اقدام كند؛ بنابراين گاهي بايد هزينه‌اي بيشتر از ارزش خدمات ارائه شده، بپردازند. تحريم، فرمانده دارد ولي سرباز ندارد؛ كساني كه به دور زدن تحريم‌ها كمك مي‌كنند، سرباز نظام نيستند بلكه مزدورند كه توسط فرمانده استخدام مي‌شوند، در تمام دنيا هم همين است. كشوري كه تحريم مي‌شود، گارد تدافعي به خود مي‌گيرد زيرا مهاجم نيست.

مهاجم در اين شرايط، دولت‌هاي قدرتمند غرب هستند كه به ما هجوم آورده‌اند. تحريم، سلاحي در دست قدرت‌هاي جهان است؛ به‌طوري‌که اين سلاح را عليه ابرقدرتي مثل روسيه در موضوع تصرف شبه جزيره کريمه به‌کار مي‌گيرند. تحريم، سلاحي با تخريب فرساينده است و باعث مي‌شود کشور تحريم‌شده در درازمدت ناخودآگاه و ناخواسته با رشد و توسعه نامتوازن مواجه شده و مندرس ‌شود. کره شمالي و کوبا، نمونه عيني آن هستند.

کره، موشک بالستيک و کلاهک هسته‌اي توليد مي‌کند و جزو ده کشور داراي اين فناوري است ولي غذاي عموم مردم اين كشور، ترب پخته و يونجه است. حال اگر در اين شرايط دقت لازم نسبت به آدم هايي كه استخدام مي‌شوند صورت نگيرد، پديده‌هايي مثل بابك زنجاني از درون آن بيرون مي‌آيند. هر تحريمي هرچند دشوار را مي‌شود دور زد، آتش تحريم اقتصادي را با آب پول آن هم دلار و يورو بايد خاموش کرد. بر اين اساس اگر تحريم را سلاح جنگي و استفاده از آن عليه کشورها را جنگ تلقي كنيم، با ذکر مثالي نظامي به گمانم پاسخ سوال شما را داده باشم.

در جنگي براي فتح يک تپه مطابق علم جنگ که گمانم دافوس باشد با حمله يک گروهان و با دادن دو کشته و پنج زخمي، بايد پيروزي اتفاق بيافتد. اگر با حمله يک لشكر و فرضا ده‌کشته و يک‌صد زخمي اقدام به فتح آن تپه كنيم، آيا مي‌توانيم مدعي پيروزي و فتح باشيم؟ هزينه موفقيت بايد متناسب با به دست آوردن آن باشد. ضمن آنکه دور زدن تحريم در هيچ دانشگاهي تدريس نمي‌شود و کاري براساس اصول از پيش تعريف شده، نيست.

بابك زنجاني ادعا مي‌كند كه با دور زدن تحريم‌ها به كشور خدمت كرده است، آيا واقعا چنين اتفاقي رخ داده و زنجاني در دوران تحريم، خدمات اقتصادي به كشور ارائه داده است؟

بابك زنجاني قطعا به مملكت خدمت نكرده است. پول مملكت را دست عده‌اي دلال داده كه كارشان دلالي تحريم بوده است. از سي‌وپنج‌سال قبل تا همين امروز هم ما در حال دور زدن تحريم‌ها هستيم و عده‌اي کارشان همين است، هيچ‌‍‌وقت هم نام و نشاني از آن‌ها پيدا نخواهد شد. آن‌ها پول مي‌گيرند و کارشان را انجام مي‌دهند؛ در جنگ تحريم، پول نقش مهمات را بازي‌مي‌كند، ما پول مي‌دهيم درحالي‌كه روي سبيل عمو سام داريم نقاره مي‌زنيم و با سي و پنج سال تحريم هنوز بوئينگ‌ها و فانتوم‌هاي آمريکايي به ما خدمت مي‌کنند. آن‌ها با قدرت اقتصادي خود سعي در ضربه زدن و شکستن ما دارند، ما هم با ثروت و صد البته قدرت اجتماعي و نظامي خود نمي‌گذاريم چنين اتفاقي بيفتد. آنچه که آقاي زنجاني انجام داده است، حکايت فتح تپه‌اي با يک لشکر مکانيزه که تمام نيروهايش مزدورند، به فرماندهي يک آدم ماجراجو و دون کيشوت است و باعث تلفات نيروها و تجهيزاتي كه در اختيار داشته، شده است.

بحث بانك مالزيايي كه زنجاني ادعا مي‌كرده متعلق به وي بوده است، چيست؟

به نظر من اسم آن را بانك نمي‌توان‌گذاشت. ارزش آن به اندازه يك شعبه قرض‌الحسنه بوده است. چون در مالزي، سيستم موسسه مالي و اعتباري و قرض‌الحسنه وجود ندارد، هر چيزي با اين هويت، نام بانك به خود مي‌گيرد. در حالي‌كه بانك در دنيا تعريف دارد. بانك‌هايي وجود دارند كه در سطح جهاني فعاليت مي‌‎كنند. بانك‌هايي هم هستند كه در سطح قاره‌اي و پيمان‌هاي منطقه‌اي فعاليت مي‌كنند. سطح بانك‌ها در دنيا باهم متفاوت است. بانك‌هايي وجود دارند كه در جغرافياي سياسي يك كشور تعريف مي‌شوند ولي بيرون ازآن هيچ تعريفي ندارند. اين بانک داراي يک شعبه در طبقات بالايي يکي از برج‌هاي اداري مالزي با سرمايه ثبتي هشت ميليون دلاري بود که در زمان اعلام وجودش نرخ دلار در ايران هزار تومان بود؛ يعني هشت ميليارد تومان. در آن زمان اگر کسي مي‌خواست در ايران موسسه مالي اعتباري که بايد حداقل بيست شعبه درکشور داشته باشد، داير كند، سرمايه ثبتي الزامي، دويست ميليارد تومان بودکه با اين حساب اعتبار بانک زنجاني کم‌تر از حتي يک شعبه يک موسسه مالي اعتباري در ايران بود. من اطلاعي ندارم كه اين بانك متعلق به وي بوده است يا نه. اسناد و مدارك مربوط به آن در اختيار وزارت نفت و بانك مركزي است و دسترسي به آن‎‌ها نيز كار دشواري نيست. در واقع بانك بابك زنجاني هويت داشته ولي اعتبار نداشته است و ما در رسانه‌ها مي‌ديديم كه گفته مي‌شد صاحب اين بانك ضمانتنامه‌هاي برخي بانك‌هاي خارجي را جعل كرده است.

يعني هيچ كس در ايران متوجه اين مساله نشده بود؟

نكته همين جاست. تيمي كه بايد اين موارد را چك مي‌كرد، به اندازه كافي توانمند نبود. سوال اينجاست كه چرا تيم كارشناسي وزارت نفت به اين امر پي نبرده بود. پاسخگوي اين سوال من نيستم. جواب اين سوال را بايد همان تيم كارشناسي وزارت نفت بدهد كه در حال حاضر هم در همين حوزه مشغول به كار هستند. اعتبار سنجي و رسيدگي به وضعيت بانك مالزيايي به عهده همين تيم بود. دولت وقت، بانك مركزي و وزارت نفت موظف بودند تحقيقات لازم را در اين زمينه به عمل آورند.

يعني از نظر شما بابك زنجاني نقش پررنگي نداشته است؟

بگذاريد اول از همه پايه و اساس حرفهايم را مشخص نمايم. من در اين مصاحبه و نيز در کتابم اولا براساس آنچه که خودم ديدم و با آن درگير بودم، ثانيا آنچه که از جلسات محاکمات بيرون آمد و در رسانه‌ها منتشر شد و ثالثا براساس تجزيه و تحليل آنچه از دو بخش قبلي در اختيار دارم، موضوع را شرح و بسط داده‌ام. من به اطلاعات پرونده دسترسي ندارم؛ همان‌طوري‌که اقشاري ديگر و دولت نيز اطلاعاتشان کامل نيست و دارند دنبال پرتقال و پرتقال فروش مي‌گردند. به‌طور حتم در تجزيه و تحليل جزييات شايد در مواردي به دليل نداشتن اطلاعات دچار اشتباه شوم اما کليات آنچه که در کتابم و اين مصاحبه مي‌آيد قابل رد و انکار نيست. زنجاني هيچ خدمتي انجام نداده است. او مثل بسياري ديگر در تامين فيزيکي ارز و طلا براي بانک مرکزي به عنوان يک تجارت قاچاق وارد شد ونقش بسيار كوچكي داشت و پولش را با سود آن دريافت كرد. جنگ تحريم ، سرباز ندارد؛ هركس در اين زمينه فعاليت مي‌كند، مزدور است.

زنجاني چگونه توانست دولت را مجاب كند كه به فروش نفت با ضمانت بانك خارجي تن دردهد و 5/14 درصد از محل فروش نفت را به بانك مالزيايي واريز كنند؟

زنجاني باعنوان پوشالي و دهن پرکن بانک مالزيايي، رسما و کتبا به زبان انگليسي به وزارت نفت، بانک مرکزي و ايران‌خودرو نامه فرستاد که حاضرم به شما خدمات بانکي ارائه و يا با شما معامله انجام بدهم. صدور چنين نامه‌اي در شرايطي که هم نفت و هم بانک مرکزي ما تحريم شده بود، حکايت از اين داشت که صادر کننده اين نامه يا ماجراجو آن هم از نوع دن کيشوتي، يا فريب‌کار و کلاه بردار است. زنجاني تيرش را زماني پرت کرد که کشور کاملا شعاري اداره مي‌شد. اين در حالي بود كه ما زماني با بانك‌هاي درجه يك دنيا كار مي‌كرديم. با توجه به تحريم‌هايي که عموما ناشي از حضور رييس دولتي بود که در مقابل دوربين و ميکروفون اختيار از کف مي‌داد و از کادر و ولوم متعارف خارج مي‌شد و درک درستي از سياست که همانا عصباني عمل کردن است نه عصباني حرف زدن، نداشت. چنين دولتي نياز به آدم‌هاي ماجراجو و خشک‌مغز جسور پيدا مي‌كرد تا قطعنامه‌دان طرف را پاره کند.

شما چطور با آقاي زنجاني و فعاليت‌هاي ايشان آشنا شديد؟ آيا با او مراوده داشتيد؟

نه، من و او همديگر را نمي‌شناسيم اما من دوبار در حساس‌ترين شرايط او را ديدم. اولين بار وقتي که سياست‌هاي ارزي بانک مرکزي با اعلام وزير وقت اقتصاد به عنوان رييس کميته پنج نفره ارزي که به دستور رييس جمهور وقت تاسيس گرديده بود و دو تن از اعضاي آن رييس کل بانک مرکزي و معاون ارزي ايشان بودند، اعلام کرد که تحريم‌هاي بانک مرکزي هيچ تاثيري در توان ارزي ما ندارد و هرکسي هرچقدر خواست ثبت سفارش انجام دهد و ارز دريافت كند؛ نامه‌اي خطاب به معاون ارزي که در حقيقت مشاور امين رييس‌جمهور در مسائل ارزي بود، نوشتم و در آن از اين سياست غلط که باعث نابودي ثروت ملي و کاسته شدن ذخاير ارزي و سوء استفاده عده‌‎اي مي‌شود، به شدت انتقاد کردم.

در عرض کم‌تر از شش ماه نزديک به پنجاه ميليارد دلار ارز 12260 ريالي براي واردات اختصاص يافت و عده‌اي از فرش به عرش رسيدند که بعضا کالايي هم وارد نکردند. هرچند آنچه وارد شد، فجايع خاص خود را رقم زد. نامه ام که باعث ايجاد کدورت براي معاون ارزي بانک مرکزي شد، تمام پيشنهادها و طرح هايم را به محاق برد که به پيشنهاد رييس كل وقت بانك مركزي قرار شد با معاون ارزي ملاقاتي داشته باشم و نقطه نظرات و پيشنهادهايم را ارائه بدهم. روز ملاقات به دفترشان رفتم. مسئول دفتر گفت که بنشينم تا تلفن ايشان تمام شود.

در کم‌تر از يک دقيقه مرد جوان سفيدرو، بور و باريک اندامي که دماغ ايرانيش دست نخورده بود وارد شد و مسئول دفتر به او احترام زيادي گذاشت. او در صندلي روبه روي من نشست، پا را روي پا انداخت و به من هيچ توجهي نكرد. رو به مسئول دفتر کرد و گفت: کي مي‌تواند خانم معاون را ببيند؟ مسئول دفتر با اشاره به من گفت بعد از ملاقات اين آقا نوبت شماست. در اينجا نگاه من و او با هم تلاقي پيدا کرد. تبختر در نگاهش را با گذاشتن يک سلاح کمري بسيار کوچک ظريف و زيباي طلايي رنگ که خشاب نداشت با يک گوشي موبايل خاص بسيار شيک کامل کرد. به اقتضاء کارم با برانداز کردن کفش و ساعت و لباسش گمان کنم حدود يک ميليارد تومان در دست و پا و گردن و همراهش جاسازي شده بود. او براي اينکه من را بيشتر متوجه جايگاهش کند، در اقدامي نابخردانه و بچه‌گانه به مسئول دفتر خانم معاون گفت: من پانصد ميليون يورو سوم را هم به حساب شما در هالک بانک واريز کردم ولي هنوز ريال پانصد ميليون يورو دوم را نگرفتم. مسئول دفتر درصدد پاسخ برآمد و من در بحر موضوع فرو رفتم که اين آدم با اين سن و سال 5/1 ميليارد يورو در اين شرايط تحريم را چگونه و از کجا آورده است؟ به هر حال من در سه کشور منطقه و در عالي‌ترين سطوح سياسي و اقتصادي رفت و آمد داشتم و برايم سوال بود كه چرا نبايد تا به حال از وجود چنين آدمي مطلع مي‌شدم.

با خودم فكر مي‌كردم آدم بايد ديوانه باشد ارز 3500 توماني چهارراه استانبول را 2750 تومان آن هم ميليارد يورويي و در هالک بانک ترکيه را به حساب بانک مرکزي ايران واريز کند! کافي بود سر چهارراه يک صد دلاري را در دست مي‌گرفت و فرياد مي‌زد که چه دارد، ظرف دو ساعت دو ميليارد يورو را بيست درصد بالاتر از نرخ بازار مي‌فروخت. وقت خداحافظي از مسئول دفتر خانم معاون پرسيدم اين آقا کيست؟ گفت بابک زنجاني. همان روز در ملاقات با رييس كل وقت بانك مركزي ضمن ارائه گزارش بي‌نتيجه بودن جلسه با معاون ارزي که با توجه به حضور زنجاني و رقم واريزي‌هايش امري طبيعي بود، از ايشان پرسيدم شما بابک زنجاني را مي‌شناسيد و يا با اين آقا برخورد داريد؟ گفت با معاونت ارزي همکاري دارد و ارز و طلا برايمان مي‌آورد ولي من با او آشنايي ندارم.

بازهم او را ديديد؟

چند ماه بعد. در سفري به امارات که مطابق معمول در دفتر يکي از شيوخ در دبي امورم را سر و سامان مي‌دادم، در اتاقم بودم تلفن زنگ خورد همشهريم از آمل که يکي از بزرگ‌ترين قطعه‌سازان خودرو کشور است، بود که از من پرسيد خبري از بابک زنجاني دارم؟ گفتم مگر خبري شده؟ گفت که زنجاني سهام ايران‌خودرو در بانک پارسيان را خريداري کرده و بابت آن چک‌هاي پنجاه‌ميليارد توماني صادر کرده است، ظاهرا چندتا از چک‌ها نقد شده اما آخرين چک به سررسيد رسيده و برگشت خورده و در تهران شايعه شده که در مالزي دستگير شده است. شايد باور نکنيد من در حال صحبت کردن با دوستم بودم که ديدم بابک زنجاني از روبه‌رويم عبور کرد و به اتاق شيخ رفت. به دوستم گفتم بابک زنجاني همين الان از روبه‌رويم رد شد، پس شايعه دستگيريش در مالزي دروغ است. زنجاني در کم‌تر از يك ربع ساعت با عجله از دفتر شيخ خارج شد. دو روز بعد هم اعلام شد که زنجاني در ليست تحريم اروپا و آمريکا بابت نقض تحريم‌هاي ايران قرار گرفته است. زنجاني بعد از اين در قواره يک قهرمان حدود پانزده ماه در ايران جولان داد تا دستگير شد. با توجه به تخصص و اشراف به بسياري از مسائل و شامه تحليلي، بخش عمده پازل زنجاني برايم چيده شد و متوجه کل ماجرا شدم که به همين قدر بسنده مي‌کنم و بقيه ماجرا با ذکر جزييات باشد تا در کتابم مطالعه بفرماييد.

علت حضور زنجاني در دفتر شيخ چه بود؟

از يک سال قبل در جريان نامه يک شرکت مالزيايي به ايران خودرو که درخواست خريد کل سهام متعلق به ايران خودرو در بانک پارسيان را کرده بود، قرار داشتم. اما به لحاظ اصل 44 قانون اساسي و موارد مربوط به قانون ضدانحصار، امکان فروش يک سوم سهام بانک پارسيان که متعلق به شرکت ايران‌خودرو بود، به يک فرد يا شرکت وجود نداشت. درحالي‌كه اين سوال وجود داشت كه ايران‌خودرو، بانک مرکزي و زنجاني چه مدلي را طراحي کرده‌اند تا اين قانون را دور بزنند و خنثي کنند. اگر زنجاني پول سهام ايران‌خودرو در بانک پارسيان را پرداخت مي‌کرد، امروز با مشکل عظيم‌تري مواجه مي‌شديم؛ چراکه از محل منابع بانک پارسيان، پول وزارت نفت را پرداخت مي‌کرد و نظر به بي‌سوادي و ماجراجويي و رفتار دن کيشوتي و کيش شخصيت زنجاني که به بچگي مي‌زد، امروز به جاي ادعاي وزارت نفت بايد ادعاي صدها هزار سپرده‌گذار بانک پارسيان را پاسخ مي‌داديم که بدون شك به بحران اجتماعي ختم مي‌شد. زنجاني در بازگشت از مالزي و حضور پانزده ماهه‌اش در ايران ديگر پولي نداشت وگرنه چک‌هاي ايران‌خودرو را پرداخت مي‌کرد و بر بانک پارسيان مسلط مي‌شد.

نقش آقاي زيباحالت منفرد در فعاليت‌هاي زنجاني چه بوده است؟ با توجه به اينكه وكيل ايشان مطرح كرده كه با دستگيري وي نقاط تاريكي در پرونده بابك زنجاني روشن خواهد شد.

من آدم‌هاي زنجاني را نمي شناسم. حرف وكيل بر اين اساس است كه اعدام را عقب بياندازد. به نظر من تمام نقاط تاريك پرونده را خود بابك زنجاني نمي‌تواند روشن كند چون در بخش عملياتي، زنجاني تنها يك مهره در يك ماشين بود. در تمام مسائل هم زنجاني به صورت شخصي وارد نمي‌شده و دلالان وارد عمل مي‌شدند. زيرا او عاجز از خواندن حتي يك سند بين‌المللي مالي يا پولي است. زنجاني پول زيادي حاصل از فروش نفت، وارد ايران كرده و در همين جا هم خرج كرده است. من معتقدم از زيباحالت منفرد هم نمي توان به اسناد خاصي دست پيدا كرد.

آيا با اعدام زنجاني، اميدي به بازگشت باقيمانده پول نفت هست؟ اساسا باقي پول وزارت نفت را بايد در كجا جست‌و جو كرد؟

حکم بابك زنجاني در عالي‌ترين مرجع قضايي کشور تاييدشده است و با توجه به حساسيت موضوع حتما درست است اما اجراي حکم بايد به تاخير بيفتد، چون براي بازگشت پول نفت به زنجاني زنده نياز است وگرنه اين پول هرگز برنخواهد گشت. زنجاني هيچ پولي در خارج ندارد حتي يک دلار اضافه تر از آنچه که کشف شد، ولي بخش عمده پول وزارت نفت در خارج از ايران است. زنجاني عاجز از خواندن يک سند بانکي بين‌المللي يا يک سند تجاري آن هم نفتي است. نفت در مقابل ضمانت بي‌اساس و اعتبار بانکي پوشالي بنا به درخواست زنجاني به عنوان به اصطلاح خريدار نفت ايران، توسط شرکت نيکو به پالايشگاه‌هايي که آن را به واسطه دلالان عرب اماراتي خريداري کرده بودند، تحويل شد. زنجاني نفت 100 دلاري را 70 دلار فروخت که با اين حساب 30 درصد پول مفقود شده نزد پالايشگاه‌ها و شرکت‌هاي نفتي که اين محموله را خريداري کرده‌اند قرار دارد. نفت، سيب‌زميني و پياز صادراتي نيست. در کشتي‌هاي عظيم چند ميليون بشکه‌اي با مبدا و مقصد و نام و نشان مشخص، حمل شده است.

دنيا حساب و کتاب دارد. اين يک کلاه‌برداري بين‌المللي است. ما اگر اقدامي نکنيم و موضوع را در دعواهاي جناحي و سياسي جست‌وجو كنيم، دنيا به ريش ما خواهد خنديد. گرفتن اين 30 درصد اصلا کار دشواري نيست. دليل عمده و اصلي من در انجام اين مصاحبه قبل از انتشار کتابم اين است كه احتمال مي‌دهم انتشار اين كتاب با تاخير چند ماهه و شايد يکي دوساله مواجه شود و مطابق قانون، حکم زنجاني به اجرا گذاشته شود؛ در حالي‌كه براي بازگرداندن تمام و کمال پول وزارت نفت، زنده ماندن زنجاني براي اقامه يک دعواي بين‌المللي، لازم است. از طرف ديگر من براي سردرآوردن و دخالت در اين موضوعات که سر به چندين ميليارد دلار اضافه بر پول‌هايي که زنجاني به جيب زده است، مي‌گذارد، از هست و نيست و حيثيت و آبرو و اعتبار ساقط شدم و خودم و فرزندان و خانواده‌ام مصايب، سختي‌ها و حقارت‌هاي زيادي را متحمل شده‌ايم و خود تا پاي بازداشت و حتي مرگ هم پيش رفتم. من به شما مي‌گويم، تمام مطالبات وزارت نفت تا قطره و سنت آخر، قابل رديابي و کشف و بازگرداندن است.

دليلي هم براي اين ادعاي خود داريد؟

بگذاريد اول به انگيزه و تصورات و توهمات و نيز روش زنجاني در دست زدن به چنين کاري بپردازم. زنجاني علاوه بر بي‌سوادي، آدم عميق و متفکر و پيچيده اي هم نيست، اما هوش خوبي دارد و به اقتضاء شرايط مساعدي كه در زمان تحريم‌ها براي وي وجود داشت، مثل پيچک به تنه تناور اما زرد و زار دولت وقت چسبيد و بالا رفت و چند وقتي سبز ماند و با وزش اولين باد پاييزي خشکيد. زنجاني هر بشکه نفت خام ما را حول و حوش صد دلار خريد و مطابق آنچه که من از دلالانش ديدم و شنيدم، هفتاد دلار فروخته است. زنجاني در فکر اين بود که نفت خام فروش برود و 5/14 درصد وجه حاصل از فروش نفت را دريافت كند ،تصميمي كه توسط چهار مقام در دولت دهم مصوب شده‌بود و اخذ اين تصميم، ناشي از تنگ‌تر شدن حلقه تحريم و عدم فروش نفت و نيز جابه‌جايي وجوه حاصل از فروش آن بود تا بگويند قطعنامه‌ها كاغذپاره‌اي بيش نيست. زنجاني گمان مي‌كرد با قفل شدن امور بانکي و پولي ايران او هم مثل ميتسوبيشي بانک ژاپن اعلام مي‌کند که فلان قدر دلار نفتي ايران در بانکش موجود است و قابليت جابه‌جايي را به دليل تحريم‌ها ندارد.

او گمان مي‌کرد تحريم ايران مثل عراق يکي دو دهه طول مي‌کشد و اين پول را در اختيار خواهد داشت. اما با شناسايي او و اعلام نامش در ليست تحريم‌هاي آمريکا و اتحاديه اروپا و ورودش به ايران تمام محاسباتش غلط از آب درآمد. در ايران مقامات دولت قبل را قانع کرده بود که چون به عنوان دورزننده تحريم‌ها لو رفته و توسط اروپا و آمريکا تحريم شده است، امکان پرداخت وجوه را ندارد. هنگامي که دستگير شد نيز همين حرف‌ها را تكرار كرد تا اين‌که برجام امضا شد و ديگر بهانه‌اي براي عدم بازگشت وجوه باقي نماند. او به خيال خام خود فکر مي‌کرد وجوه حاصل از فروش نفت را به هر حسابي و در هر بانکي مي‌تواند براي خريداران و مشتريان ايراني که در خارج از ايران دلار پاک و قابل نقل و انتقال مي‌خواهند، به 4000 هزار تومان بفروشد و ريال آن را به وزارت نفت با نرخ 2750 تومان بدهد و هزاران ميليارد سود کند.

پول در خارج از سيستم معمول، پول نيست بلکه کالاست و براي جابه‌جايي آن درصدي از آن را کسر مي‌کنند که بعضا تا پنجاه درصد مي‌رسد و به آن پولشويي مي‌گويند. زنجاني گمان مي‌کرد که مي‌تواند به شرکت‌هاي نفتي و پالايشگاه‌ها دستور بدهد پول نفت را به حساب‌هاي مد نظرش واريز کنند؛ درصورتي که او درک درستي از تحريم نفت و بانک مرکزي ايران نداشت. از طرف ديگر بانک زنجاني هم در قد و قواره اين عمليات و تعامل بين بانکي با ارقام ميلياردي نبود. براي خريداران نفت زنجاني واريز ميليارد دلاري وجوه به حساب‌هاي مدنظر زنجاني عملا ممکن نبود. تنها راه پيش روي او براي جابه‌جايي وجوهي که در اختيارش قرار گرفته بود، واريز آن به حساب بانک مرکزي ايران نزد هالک بانک بود که مجاز به دريافت اين وجوه آن هم در چارچوب تعريف مي‌شد.

بنابراين بدون پرداخت هزينه‌هاي سنگين آن به بانک‌هاي واريزکننده وجوه و نيز هالک بانک به عنوان دريافت‌کننده، اين امر امکان پذير نبود. زنجاني گمان مي‌کرد که با آوردن بانک مرکزي و وزارت نفت به اين مرداب، اتفاقي مثبت برايش رقم خواهد خورد پس سر کيسه را آنقدر شل کرد که دلارهاي نفتي سر از جعبه‌هاي کفش مدير هالک بانک ترکيه درآورد. از آنجايي‌که دولت به صورت جزيره‌اي اداره مي‌شد، زنجاني پول متعلق به وزارت نفت را به عنوان پول خودش به حساب بانک مرکزي واريز کرد و آن روز که من در دفتر معاون ارزي براي اولين بار او را ديدم، آمده بود وجوه ريخته شده به حساب را دريافت کند تا با اين پول که به چند هزار ميليارد تومان مي‌رسيد، بازار ملک و مستغلات و مسکن در ايران را بترکاند و نابود کند و فاجعه‌اي را رقم بزند که رکود امروز حاصل آن تحرک و تورم بي‌حساب وکتاب است.

مسئولان كشور با چه حساب و كتابي پول‌ وزارت نفت را به حساب زنجاني واريز مي‌كردند؟ يعني واقعا از اين محاسبات سر در نمي‌آوردند؟

ما درگير يک جنگ اقتصادي بوديم که تمام ابزار و ادوات آن پول بود. با رصد حساب‌ها و واريزي‌هاي بانک مرکزي تمام انشعابات وجوه تا ريال آخر آن قابل پيدا شدن است. امروز آب رودخانه هرازكه از دماوند سرچشمه مي‌گيرد و به خزر مي‌رسد، قابل اندازه گيري است. به شعور خودمان توهين نکنيم.

با توجه به آنچه كه گفتيد، باقي بدهي زنجاني را چگونه بايد رديابي كرد؟

با کمي اغماض مي‌شود به اين صورت دسته‌بندي کرد. 30 درصد نزد پالايشگاه‌ها و شرکت‌هاي نفتي، 15 درصد رشوه عوامل بانک‌هاي خارجي، 15 درصد در دست ريزه خواران عرب و ترک که دور و بر زنجاني بودند و بچه‌اي به نام رضا ضراب که رتبه و درجه‌‎اي نازل‌تر از زنجاني دارد و در قالب خريد شرکت‌هاي ورشکسته و بي‌هويت صرف و 5 درصد هم موارد داخل کشور شد و بقيه آن که مبلغي قبل از دستگيري و همان اوايل به حساب وزارت نفت واريز کرد و الباقي هم اموالي بود که از او کشف و ضبط گرديد. به گمانم 90 درصد قطعات پازل کنار هم چيده و منظره و تصوير مشخص شده است. تکه‌هاي باقي‌مانده را بايد در وزارت نفت، بانک مرکزي و پرونده قضايي پيدا کرد که کار دشواري نيست.

يعني خريداران نفت زنجاني و شرکت‌‌هاي نفتي مجوز وزارت نفت براي تخليه کشتي ها و واريز 5/14 درصد وجوه نفت را نداشتند؟

پولشويي و نفت‌شويي صورت پذيرفته از آن و متعلق به يک دولت و ملت عضو سازمان ملل است، پاک و سالم با منشاء مشخص، ادعايش وارد و حق مسلم ماست. ما مدعي پول کثيف نيستيم که حق ادعا نداشته باشيم. هم محموله‌هاي نفتي و هم وجوه 5/14 درصد قابل رديابي و پالايشگاه‌ها، بانک‌ها و شرکت‌هاي نفتي دخيل، مطابق قوانين بين‌المللي ملزم و متعهد به ارائه اسناد مالي و رد و بدل شدن و انتقال وجوه هستند. به طور حتم آن‌ها براي گل روي زنجاني اين عمليات را انجام نداده‌اند، در حالت عادي تا تهيه مقدمات دعوا و طرح در محاکم، آن‌ها مي توانند با ما کنار آمده و اموال ما را مسترد کنند و درگير محاکم و محکوميت و آبروريزي و فضاحت نشوند اگر اسناد جابه‌جايي وجوه به حساب زنجاني را ارائه بدهند، همه چيز روشن مي‌شود. اگر اينچنين باشد، دزدان دريايي کشتي‌هاي نفتي را دزديده به بنادر نفتي برده و مي‌فروشند و به خريدار هم مي‌گويند پول را به حساب آن‌ها واريز کنند! مگر مي‌شود؟

شما چرا تا کنون با داشتن اين اطلاعات هيچ اقدامي نکرده‌ايد؟ آيا حاضريد بعد از اين با مراجع ذي‌ربط همکاري کنيد؟

من طي گزارشي جامع در بهار سال 94، به وزير محترم اطلاعات هم موضوع زنجاني و هم مورد ديگري که سنگين‌تر از اين موضوع هست را تقديم حضور ايشان کرده‌ام که در تير ماه سال 94 مراتب از وزارت اطلاعات به دادستاني تهران ارجاع و ارسال شد. در تاريخ 94.6.24 طي جلسه اي 4 ساعته مداركم را ارائه دادم گمان مي‌کنم که به لحاظ قانوني و اخلاقي ديگر حرجي بر من نيست.

با انتشار کتابم حرف ناگفته‌اي باقي نخواهد ماند. من براي دخالت در اين امور و فعاليت‌هايي که طي بيست سال گذشته در داخل و خارج کشور با آن‌ها درگير بودم، هزينه اي گزاف پرداختم؛ ديگر جان و حال و مالي برايم باقي نمانده است. دوران من يعني نسل انجام وظيفه بي‌نتيجه، به پايان رسيده است. من در انجام وظيفه‌ام کوتاهي نکردم و برايش هزينه گزافي دادم. اقتصاد کشورمان به سياست آلوده است، در اقتصاد کلان بدون حمايت و همراهي سياستمداران امکان موفقيت وجود ندارد و مزاج آدمي مثل من که فهم حقيقت و عمل به آن را مقدم بر واقعيت عيني و ملموس مي‌داند، دچار مشکل هضم مي‌شود. من چهار پسر دارم که شمشير بيکاري بالاي سرشان است.

حالا که موفق نشده‌ام براي همه پسران اين مرز و بوم کاري انجام بدهم، باقي‌مانده عمر کاري‌ام را که زياد نيست و زمان زيادي به بازنشستگي من نمانده است، بايد صرف آن‌ها کنم که ادامه من هستند و وظيفه‌ام به نتيجه رساندن آن‌هاست که باعث تولد و حياتشان در اين سرزمين شدم. از طرف ديگر از بيست سالگي نوشتم ولي منتشر نکردم قصد دارم همراه اين کتابم که از سال 1300 و اگر عمري باشد تا پايان سال 1400 را در برمي‌گيرد و از آنچه بر پدربزرگ و پدرم و خودم رفت و حکايت سه نسل است و نزديک به 2000 فيش و سند را که طي سال‌ها غوطه خوردن در مردم شنيده و يا جمع‌آوري کردم، به صورت کتابي دربياورم. شعرهايم را که به زبان مادريم و زبان فارسي هست، دکلمه و غزل ترانه‌هايم را بخوانم شايد بتوانم يک جمله يا يک مصرع از نوشته‌ها و شعرهايم را بردار قالي زبان و نيز زمان، نقش بزنم تا آيندگان آن‌گاه که نيستم، هر از گاهي مرا بر زبانشان جاري کنند و زنده شوم. من از روستاي کوچکي برخواستم و نگاهم به اقتصاد مثل مردم روستايم ساده است.

منبع: ايسنا



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/02/03

زمان اعمال افزايش حقوق مستمري‌بگيران

پيش‌بيني بازار اجاره مسکن در سال 98

ثبات بازار مرغ و گوشت در آستانه ماه رمضان

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/31

اختلاف دولت و مجلس بر سر افزايش حقوق 98

ابلاغ ضرايب حقوقي کارمندان در سال 98

افزايش 18درصدي حقوق بازنشستگان تائيد شد

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/02/02

جزئيات اختلاس 700ميلياردي در آبفاي تهران

ضامن براي دريافت وام مسکن لازم نيست

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/02/02

جزئيات اختلاس 700ميلياردي در آبفاي تهران

ابلاغ ضرايب حقوقي کارمندان در سال 98

افزايش 18درصدي حقوق بازنشستگان تائيد شد

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/31

اختلاف دولت و مجلس بر سر افزايش حقوق 98

پرداخت کمک بلاعوض 5ميليوني به سيل‌زدگان

توصيه به مردم؛ در بازار ارز و طلا ريسک نکنيد

پشت پرده گراني 10برابري پياز

حمايت از اقشار کم‌درآمد با يارانه نقدي يا کوپن؟

شرايط ويژه در بازار اجاره مسکن

کاهش تلفات برق از جيب پرمصرف‌ها

اطلاعيه‌اي مهم در خصوص قيمت‌هاي بازار خودرو

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/28

توضيح درباره واريز افزايش حقوق در فروردين‌ماه

بنزين تا يک ماه آينده دو نرخي مي‌شود

قيمت گوشت تا پايان هفته کاهش مي‌يابد

عرضه پرايد 37ميليوني در بازار

جزئيات پيشنهاد حذف چهار صفر از پول ملي

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/27

محبوبيت ميوه‌هاي گنديده در بازار ميوه و تره‌بار

کاهش تقاضا در بازار؛ مردم گوشي نمي‌خرند

جعفرزاده: افزايش حقوق‌ها بر اساس قانون باشد

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/26

سقف وام ساخت مسکن 170ميليون شد

شاخص کل بورس تهران رکورد زد

جزئيات حکم متهمان پرونده بانک سرمايه

اتحاديه قنادان: امسال شيريني گران مي‌شود

الزام بانک‌ها به ارائه رمز يک‌بار مصرف به مشتريان

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/25

افزايش قيمت پياز ادامه دارد

تازه‌ترين قيمت خودرو‌هاي داخلي

شاخص کل بورس تهران رشد کرد

قيمت طلا، قيمت دلار، قيمت سکه و قيمت ارز امروز 98/01/24

قيمت خودروهاي داخلي

چرا کسي در بورس، نفت نمي‌خرد؟

جزئيات افزايش 400هزار توماني حقوق‌هاي 98

قيمت انواع خودرو داخلي در بازار

ميزان افزايش حقوق بازنشستگان تامين اجتماعي