بزرگنمايي:
چه خبر - بوقچيهاي تيم چند بار اين صحنه را ديدند و ...
به گزارش سرويس ورزشي جام نيـوز، يکي از بازيکنان معروف ليگ برتر، از شهرستان به تهران آمده بود تا بتواند پيراهن تيم ملي را به تن کند؛ اتفاقاً او تا حدودي هم موفق بود. در ماههاي اول حضورش توانست به پيراهن تيم ملي برسد ولي ناگهان افت فاحش او شروع شد.ديگر نميتوانست مثل گذشته بازي کند و رفته رفته تواناييهايش را در زمين بازي از دست داد؛ حتي سرمربي تيم مانده بود چه بلايي سر اين بازيکن آمده است. به اطرافيانش ميگفت: «آورده بودمش تا کمک حالم باشد، نميدانستم ميشود مشکلم در تيم...»
خيلي زود زمزمهها بالا گرفت. بعضي از بازيکنان تيم هم که فهميده بودند چرا اين بازيکن افت کرده، در گوش هم ميگفتند همه چيز به خاطر خانهاي است که در شهران اجاره کرده. با اينکه او متأهل بود اما در منطقه شهران هم خانهاي اجاره کرده بود و گاهي به آنجا ميرفت.
وقتي به سرمربي تيم اين موضوع را اطلاع دادند و گفتند او به جاي فوتبال تمرکزش روي مسائل ديگر است، سرمربي گفت: «من تا نبينم نميتوانم تأييد کنم...» به موازات اين بحثها، افت بازيکن نامي ادامه داشت تا اينکه امسال خبرهاي عجيبتري از او به گوش رسيد.
چندي قبل، چند بوقچي تيم وقتي مشغول ترک محل تمرين بودند، در خيابان منتهي به زمين تمريني، اتفاقي را مشاهده کردند که برايشان عجيب بود و تازگي داشت. در سالهاي متمادي آنها ديده بودند که بازيکنان نامي تيم در اين خيابان به درخواست هواداران ترمز ميزنند و از داخل ماشين با آنها عکس ميگيرند و امضا ميدهند ولي کسي نديده بود بازيکني هوادار را سوار کنند!
اين بازيکن معروف اما سنتشکني کرده بود. او در چند مورد هواداران را سوار ماشين شخصياش ميکرد البته نه هواداران آقا را. بوقچيهاي تيم چند بار اين صحنه را ديدند و به سرمربي تيم گزارش دادند که «با چشم خودمان ديديم که آدم سوار ميکند».
اين شايعات و اخبار به شايعاتي که در گذشته دربارهاش وجود داشت، اضافه شد تا سرمربي کمکم به اين بازيکن مشکوک شود. او در چند جلسه تمريني در حالي که به در ميگويد تا ديوار بشنود، خطاب به بازيکن ميگويد که «اينجا حواسمان به همه چيز هست و ميدانيم کي کجا ميرود و آمارش را داريم. شما از تيم پول ميگيريد که تمرکزتان را روي فوتبال بگذاريد. اگر اينطور باشد، جايي در ترکيب نداريد و کلاً جايي در تيم نخواهيد داشت. شما پول ميگيريد و مسئوليد که به تعهداتتان پايبند باشيد. اين نميشود که پول بگيريد و روزي يک ساعت تمرين کنيد و بقيه روز را به کارهايي بپردازيد که دوست داريد. اگر کاري هم ميکنيد اين دور و اطراف نباشد که با آبروي تيم بازي کنيد...»
بازيکن معروف اما باز هم به اين حرفها بيتوجهي ميکند تا اينکه سرمربي يکي از نزديکانش را مأمور ميکند تا حواسش بيشتر به او باشد. تنها چند روز طول ميکشد تا اين مربي بفهمد تمام شايعات و حرفها درباره بازيکن معروف درست بوده است.
منبع: خبر ورزشي