بزرگنمايي:
چه خبر - هيلاري کلينتون تبرئه شد
خبرگزاري مهر: «پليس فدرال آمريکا»- اِف بي آي- دو روز مانده به انتخابات عمومي رياست جمهوري آمريکا با مبرا دانستن «هيلاري کلينتون» از اتهامات کيفري وارده، رقابت تنگاتنگ يک هفته اخير ميان اين دو نامزد انتخاباتي را وارد مرحله جديدي کرد.
لازم به ذکر است که اين اتهامات به دليل استفاده هيلاري کلينتون- وزير خارجه وقت آمريکا- از يک سرور رايانامه شخصي براي انجام مکاتبات دولتي، عليه وي مطرح شد.
«جيمز کومي» رئيس اِف بي آي در نامه اي خطاب به کنگره آمريکا اعلام کرد که آژانس متبوع وي سري جديد رايانامه هاي کشف شده را «بي وقفه» مورد بررسي قرار دادند و در نهايت، دليل و مدرکي براي طرح اتهام کيفري عليه هيلاري کلينتون نيافتند.
در اين نامه آمده است: «طي اين فرآيند، تمام مکاتباتي که هيلاري کلينتون در زمان تصدي پست وزارت امور خارجه دريافت و يا ارسال کرده بود، مورد بررسي قرار گرفت. ما [در نهايت] به همان نتيجه اي رسيديم که پيشتر در ماه ژوئيه اعلام کرده بوديم».
يک منبع موثق به خبرگزاري رويترز گفت که بنابر تصميم جديد، تحقيقات اِف بي آي در خصوص رايانامه هاي هيلاري کلينتون خاتمه مي يابد.
گفتني است که يک هفته پيش، رئيس اِف بي آي به کنگره آمريکا اطلاع داد که به مجموعه اي جديد از رايانامه هاي هيلاري کلينتون دست يافته است. اندکي پس از انتشار اين خبر، رقابت دو نامزد براي ورود به کاخ سفيد با غوغا و جنجال فراواني همراه شد و برتري نامزد دموکرات بر رقيب جمهوريخواه خود به تدريج رو به نقصان گذاشت.
اکنون به رغم انتشار اين خبر، جمهوريخواهان همچنان به انتقادات تند خود عليه کلينتون ادامه مي دهند.
گفتني است که بعد از اعلام خبر مزبور از سوي اِف بي آي، شاخص معاملات آتي سهام آمريکا بيش از يک درصد افزايش يافت که اين امر نشان مي دهد بازار بورس نيويورک در آستانه پايان دادن به طولاني ترين روند نزولي خود طي سه دهه گذشته است. ارزش دلار آمريکا نيز در مقابل ين ژاپن، يورو و فرانک سوئيس با يک افزايش ناگهاني همراه بود.
*********************************************************
آبروي هيلاري کلينتون روي دايره
وطن امروز: شب ـ داخلي ـ سالن دانشگاه واشنگتن ـ شهر سنت لوئيس ـ ايالت ميسوري
دونالد: فکر نميکردم بخواهم روزي اين موضوع را با اين صراحت بيان کنم ولي متاسفانه بايد بگويم اگر در انتخابات پيروز شوم از وکيلم خواهم خواست يک دادستان ويژه برگزيند تا به وضعيت تو رسيدگي کند، زيرا تاکنون اين همه دروغ هيچ جا وجود نداشته، اين همه فريب سابقه نداشته است.
هيلاري: خيلي خوب است که کسي با اخلاق و منش ترامپ مسؤول اجراي قانون در کشور ما نشده است.
دونالد: زيرا در آن شرايط تو در زندان به سر خواهي برد!
[خنده و تشويق تماشاگران حاضر در مناظره دوم انتخابات رياست جمهوري 2016 ايالات متحده.]
***
شايد تا همين جمعه گذشته، ماندگارترين عتاب و خطاب دونالد ترامپ به هيلاري کلينتون در مناظرههاي سهگانه پاييز 2016 هنوز در نگاه آمريکاييها و ما ناظران جهاني، يک فانتزي از نوع «استندآپ کمدي» محسوب ميشد نه يک موضوع داغ سياسي اما از روز جمعه 4 نوامبر/ 14 آبان و يک هفته پس از بازگشايي پرونده کلينتون توسط افبيآي، سرانجام بسياري از آمريکاييها از خودشان پرسيدند «آيا واقعا هيلاري محاکمه و زنداني ميشود؟» در فاصله تنها 4 روز تا پرتنشترين و غيرعاديترين انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده، انتشار 2 مقاله سياسي افشاگرانه در تارنماي رادارآنلاين که شهرتش بهخاطر انتشار اخبار داغ و دست اول سلبريتيهاست، نامزد دموکراتها را يکباره در افواه عمومي از نخستين رئيسجمهور زن آمريکا به يک جاسوس و دشمن جامعه تقليل داد. مقاله نخست چنين عنواني داشت: «آمريکا مورد خيانت قرار گرفت!/ هيلاري مخوف اسرار را براي دشمنان ايالات متحده فاش کرد».
رادارآنلاين از قول يک کارمند سابق کاخسفيد نوشته بود ماجراي بازگشايي پرونده سوءاستفاده وزير سابق خارجه ايالات متحده از يک سرور خصوصي توسط افبيآي بهخاطر ارائه بيشرمانه و احتمالا غيرقانوني اسرار ملي آمريکا به خطرناکترين دشمنانش بوده است. البته استناد اين مقاله به همان شصت و چند هزار ايميل درز کرده مربوط به جان پودستا، رئيس ستاد انتخاباتي کلينتون بود اما از آنجا که رادارآنلاين – که اتفاقا توسط يک دورگه ايراني - آمريکايي پايه گذاشته شده - از زيرمجموعههاي نشريه مشهور «نشنال اينکواير» با سابقهاي زياد در انتشار اخبار پشتپرده و متهم به داشتن روابط خاص با پليس فدرال و بخشي از جمهوريخواهان است، متهم کردن کلينتون به جاسوسي حتي براي داعش و حاميانش از سوي اين تارنما اهميتي مضاعف پيدا کرد. همچنين مطرح شدن يک اتهام داغ سياسي در فاصله اندک تا انتخابات نشان از آن دارد که افبيآي و جمهوريخواهان ذينفوذ در آن در حال تسويهحسابي سنگين با کلينتون هستند و دارند موضوع مجرميت او را به بحث روز جامعه تبديل ميکنند.
اما مقاله دومي که روز جمعه توسط اين رسانه عوامپسند متعلق به يکي از دوستان ترامپ درباره کلينتون منتشر شد حاوي اطلاعاتي به مراتب دست اولتر و تکاندهندهتر از مقاله اول بود. رادارآنلاين مدعي شد حسابهاي ايميل هيلاري کلينتون و دستيارش هما عابدين توسط سازمانهاي مخفي روسيه هک شده و صدها پرونده فوق محرمانه درباره سلامت هيلاري و بنياد کلينتون به همراه چندين پرونده امنيت ملي آمريکا به سرقت رفته است.
همزمان با انتشار اين خبر بود که يک مقام اطلاعاتي ناشناس روس در واکنش به اتهامات وارده از سوي دولت اوباما و حزب دموکرات درباره دست داشتن در هک و انتشار يارانامههاي پودستا اعلام کرد روسيه نيازي به اين کار نداشته است، چون ميتوانسته به حسابهاي خود کلينتون و دستيار ارشدش دسترسي پيدا کند.
اين واکنش سلبي اما در حقيقت به معني تاييد خبر تارنماي صورتي آمريکايي بود. در حالي که هنوز افبيآي يافتههايش را درباره وجود اسناد محرمانه احتمالي در ميان 650 هزار ايميل شخصي هيلاري که روي لپتاپ آنتوني واينر، شوهر هما عابدين پيدا شد اعلام نکرده است، رادارآنلاين مدعي شد روسها تقريبا اين کار را کردهاند: «عوامل «اسويآر» - سرويس اطلاعات خارجي فدراسيون روسيه که قبلا با عنوان «کاگب» شناخته ميشد - اطلاعات مزبور را با همتايانشان در آژانس اطلاعات و امنيت ملي ايتاليا به اشتراک گذاشتهاند. بنا به گزارش منابعي که اين محتواي نفسگير را مشاهده کردهاند، 28 ايميل که ميان نامزد رياستجمهوري دموکراتها و عابدين – معاون ستاد انتخاباتياش – در فاصله مارس 2010 تا جولاي 2015 ردوبدل شده، با دقت دستهبندي و تحليل شده است و فايل فوق محرمانه اين اسناد بين سازمانهاي جاسوسي کشورهاي مختلف ميچرخد.
رادار همچنين از قول منابعش که احتمالا همان افسران افبيآي هستند، فاش ميکند کلينتون اغلب اين ايميلهاي محرمانه را در دوران وزارت خارجهاش در دور نخست رياست جمهوري اوباما ارسال کرده بود. افشاگريهاي مهم رادارآنلاين در مجموع يک معني دارد: هيلاري کلينتون، يک مهره سوخته است و نميتواند رئيسجمهور آمريکا شود، چرا که تمام دشمنان آمريکا اطلاعاتي محرمانه از او دارند که هر زمان ميتوانند در قالب عملياتي يا صرفا به صورت افشاگري از آن عليه کاخ سفيد استفاده کنند. در حقيقت اين سازمان «اسويآر» روسيه بوده که به اشاره پوتين براي ضرب شست نشان دادن به پروژه روسهراسي راه انداخته شده توسط اوباما و هيلاري، اسناد حياتي هکشده کلينتون را براي اداره تحقيقات فدرال آمريکا فرستاده تا به گردانندگان آمريکا نشان دهد مهرهشان براي برپا کردن جنگ سوم جهاني سوخته است. چنين رهيافتي ما را واميدارد ادعاي يک ماه پيش ترامپ در دومين مناظره انتخاباتياش با کلينتون را دوباره مورد بررسي قرار دهيم. نامزد جنجالي جمهوريخواهان که رسانههاي اصلي سعي ميکردند او را يک احمق بيسياست جلوه دهند، چه ميدانست که ديگران نميدانستند؟
آيا حتي اگر به فرض فردا اکثر آمريکاييها به هيلاري دغلباز زاينده داعش - يا به قول ترامپ همان «هيلاري عوضي» - راي دهند که اسناد جزئيترين اسرار و ارتباطات سياهش را همزمان بزرگترين رقيب هژمونيک آمريکا، روسيه و مخوفترين سازمان تروريستي حال حاضر جهان، داعش در اختيار دارند، اين به معني سقوط امپراتوري آمريکا نخواهد بود؟ آيا رياستجمهوري کلينتون به اين معنا نخواهد بود که براي نخستينبار در تاريخ ايالات متحده، صاحبخانه کاخسفيد به استناد مکاتبات هک شده خودش، در داخل و خارج به خاطر جنايتها و اقدامات غيرقانوني گذشتهاش تحت تعقيب قرار خواهد گرفت؟ آيا آمريکاييها ميتوانند تحمل کنند رئيسجمهورشان هر روز توسط يک دولت خارجي يا سازمان بينالمللي مورد اتهام و تحريم قرار بگيرد؟ با چنين اوصافي اگر ترامپ دست کم يک جمله محاسبه شده در مناظرههايش بر زبان آورده باشد همان زنداني کردن هيلاري بوده است.
هيلاري راهبرد هرج و مرج جهاني
نقش مشترک هيلاري کلينتون، ژنرال ديويد پترائوس- به ترتيب وزير خارجه و رئيس سازمان سيا در دور نخست رياستجمهوري اوباما- در تشکيل گروه تروريستي موسوم به دولت اسلامي عراق و شام (داعش) به منظور پيشبرد طرح تجزيه خاورميانه ديگر يک راز نيست. چرخش امروز متحدان راهبردي آمريکا از فيليپين گرفته تا مصر و ترکيه به سوي چين و روسيه نتيجه طبيعي آگاهي دولتها از ابعاد توطئه «هرج و مرجآفريني جهاني» است که از يک دهه پيش در سازمان سيا طراحي شده و اجراي آن با سازمانهاي اطلاعاتي شريک يعني موساد اسرائيل، اماي 6 انگليس، دسژ فرانسه و بياند آلمان به اشتراک گذاشته شد. شاخهاي انحرافي از جريان اخوانالمسلمين، ترکيه، عربستان، قطر و اردن هم ابزار منطقهاي اجراي فاز اول آن در کشورهاي رقيب يا پيرامون اسرائيل بودند.
از نگاه روتشيلدها و راکفلرها خيزش قدرتهاي اقتصادي و نظامي جديد در مقابل غرب اجتنابناپذير مينمود و از آنجا که آمريکا و متحدانش جرأت جنگ مستقيم با رقباي هستهايشان را نداشتند بايد آنها را با هرج و مرجهاي منطقهاي به خود مشغول داشت. در حقيقت براساس توطئه «هرج و مرجآفريني جهاني»، لازم بود آمريکا به عنوان ابرقدرت وقت، همزمان نقش پليس بد و خوب را در مناطق آشوبزده بازي کند؛ ابتدا شورشيها مخفيانه توسط دولتهاي غربي و همدستانشان در قالب امارتهاي تروريستي با اصطلاح اسلامي در هر کشور متشکل ميشدند و سپس ائتلافي با حضور آمريکا و متحدانش در حمايت از شورشيها يا به بهانه مبارزه با تروريسم براي اشغال يا کوبيدن آن کشور به حرکت درميآمد. بطبيعي بود در خاورميانه مهمترين خصم آمريکا و اسرائيل يعني ايران به بهانه تقلب در انتخابات 1388 نخستين هدف پروژه «هرج و مرج جهاني» باشد، پروژهاي که آخرين روايت تز استعماري «تفرقه بينداز و حکومت کن» در مقياسي جهاني بود.
در نقاط ديگر جهان بويژه در محدودههاي جغرافيايي اطراف روسيه، چين و هند نيز سلسله شورشها و انقلابهاي رنگي از قبل آغاز شده بود. پس از شکست اين فتنه در کشورمان، موج بيداري اسلامي يا- آنطور که غربيها ميگويند- بهار عربي در آخرين روزهاي سال 2010 فرصتي شد براي انحراف انقلابهاي مردمي در ديکتاتوريهاي عربي به سوي هرج و مرج و در نهايت مستقر کردن هستههاي تروريستي هماهنگ. هيلاري کلينتون در آخرين کتابش «انتخابهاي سخت» آشکارا و با افتخار از اين توطئه پرده برداشته است: «ما در جنگ عراق، سوريه و ليبي شرکت کرديم و همه چيز خوب بود اما به يکباره انقلاب سيام جولاي در مصر عليه دولت اخوانالمسلمين رخ داد و همه چيز در مدت 72 ساعت تغيير کرد. ما با اخوانالمسلمين در مصر توافق کرده بوديم دولت اسلامي(داعش) در سينا تشکيل شود.
قرار بود ما در روز پنجم ماه ژوئيه سال 2013 در نشستي با دوستان اروپايي خود دولت اسلامي را به رسميت بشناسيم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمريکا و توافق با بعضي دوستان را درباره به رسميت شناختن دولت اسلامي بلافاصله پس از تشکيل آن توضيح دهم اما به يکباره همه چيز در برابر چشمان ما فروريخت». وزير سابق خارجه آمريکا بيمحابا از چشمانداز اين طرح براي خاورميانه مينويسد: «ما از طريق اخوانالمسلمين در مصر و دولت اسلامي که قرار بود تشکيل شود منطقه را تقسيم ميکرديم و پس از آن توسط عوامل خود از اخوانالمسلمين سراغ کشورهاي عربي حاشيه خليجفارس ميرفتيم. ابتدا کار از کويت آغاز ميشد و به ترتيب سراغ امارات، بحرين و عمان ميرفتيم. در پي آن، تقسيمات منطقه عربي و مغرب عربي به طور کامل تغيير ميکرد و ما تسلط کامل بر منافع نفتي و گذرگاههاي دريايي پيدا ميکرديم».
ويرايش نخست پروژه داعش در زمان بوش پسر و توسط معاون او ديک چني براي ايجاد ناآرامي در غرب عراق آغاز شد. کلينتون که جزو دموکراتهاي نومحافظهکار و در زمره بازهاي شکاري جنگطلب بوده و به لشکرکشي بوش به عراق راي مثبت داده بود، با رسيدن به وزارت خارجه به عنوان مادر، داعش را از پدرانش تحويل گرفت. از ابتدا هيلاري را در اين پروژه پترائوس، ژنرال چهارستاره آمريکايي و مدير وقت سيا همراهي ميکرد. او مسؤوليت حمايت پنهان از تشکيل گروههاي مسلح تکفيري در عراق و شام و شمال آفريقا را برعهده داشت اما اوباما انقلابات و روندهاي استحاله نرم سياسي را با سرمايهگذاري روي اخوانالمسلمين جديد ترجيح ميداد.
در نهايت پترائوس در سال 2011 به افغانستان فرستاده شد و کمي بعد افبيآي برايش پاپوش دوخت و از مسؤوليتهاي اطلاعاتي و نظامي برکنار شد اما او تحت حمايت راکفلرها باقي ماند و به دولت سايه تحت تسلط بازهاي جنگافروز خزيد تا همچنان پروژه امارت تروريستي را با توجه به نفوذ کلينتون به عنوان وزير خارجه و جان مککين و ديگر بازهاي کنگره پيش ببرد. پس از خروج هيلاري از وزارت خارجه او و پترائوس در کنار ديگر بازهاي کنگره نظير جان مککين – که در ايجاد دولت اسلامي عراق، هسته اوليه داعش نقش داشت – پروژه ويرايش دوم داعش را راه انداخته و به دولت سايه منتقل کردند. مککين حتي در سال 2013 به مناطق تحت کنترل تروريستها در شمال سوريه رفت و با سرکردههاي آنان از جمله ابوبکر البغدادي که يک سال بعد خود را خليفه داعش خواند جلسه گذاشت. براي آنکه دريابيم ميزان حمايت لابي صهيونيستي در آمريکا از هيلاري کلينتون در روند حمايت از تروريسم تکفيري تا چه اندازه بوده است بايد به نحوه اخراج و بازگرداندن رابرت مالي، نخستين گزينه مشاورت امنيتي اوباما توجه کنيم.
اين فارغالتحصيل هاروارد از پدر و مادري يهودي اما چپگرا که مواضع متعادلي در قبال سوريه و ايران داشت، از همان لحظه ورود اوباما به کاخ سفيد توسط مخالفانش در لابي يهودي - اسرائيلي آمريکا حذف شد، چرا که تصور ميکردند او دامنه عمل هيلاري کلينتون را براي بيثبات کردن خاورميانه محدود ميکند. در نهايت اوباما در آخرين سالهاي رياستجمهورياش در سال 2014، مالي را به عنوان مسؤول خاورميانه به شوراي امنيت ملي بازگرداند تا بلکه دولت واشنگتن بتواند مستقل از بازها افسار بخشي از تروريسم تکفيري را به دست گيرد.
اين در حالي است که پترائوس هنوز در پوشش مدير يک هلدينگ سرمايهگذاري وابسته به نزديکترين موسسه سرمايهگذاري بينالمللي آمريکا به کلينتونها يعني گلدمنسکس، پروژه حمايت از داعش و گروههاي تروريستي تکفيري را مديريت ميکند. او 3 ماه پيش با هشدار درباره ظهور «داعش ويرايش سوم» ميخواست خط و نشان بکشد که هنوز پروژه آشوب جهاني را در کنترل خود دارد. شغل فعلي او و روابط کليدي نظامي- امنيتياش امکان حمايت مالي و تسليحاتي گسترده را از داعش، جبهه النصره يا بوکوحرام فراهم ميکند. از طرف ديگر کلينتون از روابط خاص خود در دوران وزارت خارجه با سران سعودي، قطر، بحرين و مراکش براي دريافت رشوه در مقابل صدور مجوز بزرگترين قراردادهاي تسليحاتي آمريکا با آنها استفاده ميکرد. اين رابطه متضمن ادامه حمايت مالي شيوخ از داعش بود. موضوعي که در روزهاي اخير از طريق يارانامههاي افشا شده رئيس ستاد او مورد توجه قرار گرفته است.
نخستين ايميلهاي افشا شده توسط ويکيليکس حاکي از آن بود که او در زمان وزارت خارجه از ارسال پول براي يک دلال تسليحاتي در روماني حمايت کرده است تا براي گروهي شبهنظامي در ليبي اسلحه تامين کند که بخشي از شاخه القاعده مغرب بودند و چند ماه پس از آن به ترکيه فرستاده شدند تا نخستين هستههاي گروههاي تروريستي جبهه النصره و داعش را تحت پوشش ارتش آزاد در شمال سوريه تشکيل دهند. مقطع زماني اين مکاتبه نيز بسيار مهم است و به پيش از حمله شبهنظاميان به سفارت آمريکا در بنغازي در سال 2012 بازميگردد. حادثهاي که به کشته شدن سفير ايالات متحده انجاميد و بزرگترين رسوايي را براي وزارت خارجه کلينتون رقم زد که درخواستهاي تامين امنيت سفير را عمدا بيپاسخ گذاشته بود. اگرچه او با حمايت آشکار مردان سايه از روند بازجوييهاي افبيآي خلاص شد اما همين افتضاح باعث شد اوباما در دوره دوم رياستش، ديگر به کلينتون به عنوان سکاندار سياست خارجي اعتماد نکند.
ژولين آسانژ، رهبر گروه افشاگر ويکيليکس اين هفته در مصاحبه با شبکه آرتي در جمعبندي بخشي از اين ايميلها اعلام کرد وزير خارجه اسبق ايالات متحده کاملا از حمايت مالي عربستان و قطر از گروه تروريستي دولت اسلامي موسوم به داعش آگاه بوده اما افکار آمريکاييها را در اين زمينه گمراه کرده است. او مشخصا به يکي از يارانامههاي درز کرده اشاره کرد که طبق آن هيلاري کلينتون از جان پودستا، مشاور وقت باراک اوباما و رئيس ستاد آينده خود خواسته بود به رهبران عربستان و قطر که به داعش کمک مالي ميکنند، فشار وارد آورد. البته اين فشارهاي ديپلماتيک نه به منظور جلوگيري از تغذيه تکفيريها بلکه صرفا براي اخاذي از شيوخ عربي بوده است. آسانژ در اينباره ميگويد: «ايميلهاي افشا شده نشان داد عربستان، قطر، مراکش و بحرين بويژه دولت رياض و دولت قطر به داعش کمک ميکنند. در عين حال کشورهايي که نامشان برده شد بزرگترين و اصليترين کمککنندههاي مالي به بنياد کلينتون هستند».
آسانژ در مصاحبه اخير ريشه کمک مالي شيوخ عربي به بنياد کلينتون را در دوران وزارت خارجه هيلاري و امضاي توافقنامههاي فروش گسترده سلاح به اين کشورها بويژه عربستان دانست که ارزش آن بيش از 80 ميليارد دلار است. در کارزار انتخاباتي فعلي کلينتون نيز نقش دلارهاي سعودي و قطري پررنگ است. اوايل تابستان گذشته خبرگزاري رسمي اردن در خبري که به وضوح براي زيرفشار گذاشتن کلينتون توسط محمد بن سلمان، پسر پادشاه سعودي منتشر شد، از قول شاهزاده جاهطلب فاش کرد 20 درصد هزينههاي انتخاباتي کلينتون را عربستان پرداخت ميکند. بدين ترتيب بازگشت او به کاخ سفيد مترادف با عود کردن تروريسم تکفيري همراه با حمايتهاي همهجانبهتري از واشنگتن خواهد بود که پيشبيني هشدارآميز همدست او يعني پترائوس درباره «داعش ويرايش سوم» را توجيه ميکند.
***************************************************
هيلاري کلينتون دشمن ايران است
شنيدن نام «کلينتون»، حافظه جمعي ايرانيان را به سالها قبل ميبرد؛ يعني دقيقا سال 1995 ميلادي که بمب خبري منفجر شد و «بيل کلينتون»، رئيسجمهور وقت ايالات متحده اذعان کرد يک رسوايي اخلاقي با يکي از کارمندان دفترش به نام «مونيکا لوينسکي» داشته است.
وطن امروز: شنيدن نام «کلينتون»، حافظه جمعي ايرانيان را به سالها قبل ميبرد؛ يعني دقيقا سال 1995 ميلادي که بمب خبري منفجر شد و «بيل کلينتون»، رئيسجمهور وقت ايالات متحده اذعان کرد يک رسوايي اخلاقي با يکي از کارمندان دفترش به نام «مونيکا لوينسکي» داشته است. در همان زمان هم شنيدن نام «هيلاري رودهام کلينتون» به عنوان همسر کسي که بزرگترين رسوايي جنسي قرن را به نام خود ثبت کرده بود، توجه خيليها را به خود جلب کرده بود.
حالا بيش از 20 سال از آن روزها ميگذرد و هيلاري به همراه همسرش مجددا در صدر اخبار سياسي ايالات متحده قرار گرفتهاند؛ البته اينبار ديگر خبري از رسوايي اخلاقي نيست- يا حداقل، فعلا نيست!- و او قرار است تاريخ را با ورود خود به اتاق بيضي کاخ سفيد تغيير دهد و تبديل به نخستين رئيسجمهور زن آمريکا شود. البته اين نخستين باري نيست که او فارغ از عنوان تشريفاتي بانوي اول وارد کاخ سفيد ميشود؛ چرا که در دولت نخست باراک اوباما، او سکان هدايت وزارت خارجه ايالات متحده را برعهده داشت.
هيلاري کلينتون در حالي وزير خارجه آمريکا شد که بايد او را ميراثدار و تداومدهنده ناکاميهاي جنگطلبان آمريکا خواند. وي از جمله سناتورهايي بود که در سال 2003 به جنگ عراق راي مثبت داد و به عنوان نامزد دموکرات انتخابات رياستجمهوري آمريکا مدعي شد بيتالمقدس بايد پايتخت غيرقابل تقسيم اسرائيل باقي بماند. از سوي ديگر، هيلاري نهتنها از کمکهاي بدون قيد و شرط به رژيمهاي سرکوبگر حمايت کرد، بلکه وي تمايل بسيار کمي براي کنترل تسليحاتي از خود بروز داد که عمدتا غيرنظاميان بيگناه را هدف قرار ميداد. وي همچنين از تاييد پيمانهاي بينالمللياي خودداري کرد که استفاده از مينها را ممنوع اعلام ميکردند. کلينتون همچنين از ديوار حائل اسرائيل در سرزمينهاي اشغالي حمايت کرد؛ ديوار حائلي که دادگاه بينالمللي لاهه آن را نقض قوانين بينالمللي و حقوقبشر دانست.
نگاهي به فعاليتهاي سياسي کلينتون نشان ميدهد او از جنگ لذت ميبرد و حاضر است براي دستيابي به اين لذت از هر اقدام جنايتکارانهاي حمايت کند؛ مسالهاي که باعث شده برخي رسانههاي غربي لقب «بانوي جنگ» يا «الهه جنگ» را براي او انتخاب کنند که داراي کنايهاي نسبت به مقايسه هيلاري با «مارگارت تاچر»، نخستوزير اسبق بريتانياست که رسانهها لقب «بانوي آهنين» را براي او انتخاب کرده بودند.
باني اصلي تحريمها
چند ماه پيش بود که شبکه سعودي «العربيه» گزارش داد: «هيلاري کلينتون، يکي از نامزدهاي دموکرات انتخابات رياستجمهوري 2016 آمريکا، ايران را عامل همه کشمکشها در منطقه ميداند. هيلاري کلينتون که بيشترين بخت را براي کسب نامزدي نهايي حزب دموکرات در انتخابات رياست جمهوري آمريکا دارد، بشدت به ايران و دخالتهاي اين کشور در امور ديگر کشورها حمله کرد. کلينتون ايران را به حمايت از گروههاي شرور در خاورميانه متهم کرد و آن را مسؤول کشمکشها در اين منطقه دانست. کلينتون بر بياعتمادي به ايران و عدم پايبندي اين کشور به قطعنامهها و توافقنامههاي بينالمللي تاکيد کرد. کلينتون در تبليغات انتخاباتي خود متعهد شده است در صورت پيروزي در انتخابات با قاطعيت با ايران برخورد کند.
او ميگويد توافق هستهاي انگيزهها و رويکردهاي واقعي ايران را نشان داد. کلينتون به تهران هشدار داد به همه گزينهها از جمله گزينه نظامي در صورت نقض توافق هستهاي متوسل خواهد شد. هيلاري از دولت باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا خواست با تخلفات ايران هر چند کوچک به سرعت برخورد کند؛ زيرا خطمشي واشنگتن در شرايط کنوني براي مهار تهران در برابر هر نوع نقض توافق در آينده سرنوشتساز خواهد بود».
بانوي اول سابق کاخ سفيد در ديگر سخنرانيهاي خود نيز تاکيد دارد آمريکا بايد بر 3 موضوع تمرکز کند: اجراي دقيق مفاد توافق، بازداشتن ايران و گروههاي مورد حمايتش از فعاليت، و تقويت متحدان واشنگتن در منطقه. او همچنين توافق هستهاي را «محکم» توصيف کرده و ميگويد «نبايد آن را رد کرد؛ زيرا اين توافق تمام راههاي دستيابي ايران به سلاح هستهاي را مسدود خواهد کرد.» کلينتون در عين حال گفته است: «اين توافق سرآغاز يک گشايش ديپلماتيک بزرگتر نيست. ما نبايد انتظار داشته باشيم اين توافق به تغيير رفتار آنها منجر شود».
از سوي ديگر، کانديداي مرحله نهايي انتخابات رياستجمهوري سال 2016 در حزب دموکرات در سخناني عصبي و توهينآميز افزوده است: «اين يک رژيم بيرحم و ستمگر است که دستانش به خون آمريکاييها و ديگران از جمله مردم خودش آلوده است. تجمعات سياسي در ايران آکنده از شعار مرگ بر آمريکاست. رهبرانش از محو کردن اسرائيل از نقشه جهان صحبت ميکنند».
البته سخنان ضدايراني کلينتون محدود به اين اظهارات نيست. دشمني وزير پيشين خارجه آمريکا با مردم ايران زماني آشکارتر ميشود که وي در سخنراني خود در «انديشکده بروکينز» بر نقشش براي تحريم عليه مردم ايران صحه گذاشت. کلينتون توضيح داد او و همکارانش در دولت آمريکا با سفر به کشورهاي مختلف، بيش از يکصد کشور جهان را با تحريم سرسختانه ايران همراه کردند. هيلاري کلينتون همچنين در ادامه سخنانش به حمايت از اسرائيل پرداخت و گفت: «آنها عهد ميکنند که اسرائيل را نابود کنند. ما هرگز نميتوانيم اين صحبتها را جدي نگيريم. بويژه که ايران موشکهاي پيشرفته براي حزبالله لبنان ميفرستد و [آيتالله] خامنهاي استراتژي مشخصي براي نابود کردن اسرائيل ارائه ميکند و درباره اين صحبت ميکند که چطور اسرائيل تا 25 سال آينده وجود نخواهد داشت».
کلينتون در يکي از مناظرات انتخاباتي هم گفت: «فکر نميکنم هنوز بتوان به عاديسازي روابط فکر کرد. چون درباره ايران هنوز کارهاي زيادي مانده که بايد به پايان برسانيم. آنها بايد دست از ايجاد بيثباتي در خاورميانه که به هرجومرج بيشتر انجاميده، بردارند. آنها بايد از سوريه خارج شوند، بايد از حمايت از حزبالله لبنان و حماس دست بکشند. بايد از انتقال موشک به غزه که ميتواند عليه اسرائيل استفاده شود، خودداري کنند. هنوز کارهاي زيادي مانده قبل از آنکه بتوان درباره عاديسازي روابط با ايران سخن گفت».
او همچنين شعار تکراري «جلوگيري از دستيابي ايران به بمب اتم» و «روي ميز بودن گزينه نظامي» را مطرح کرد و گفت: «آمريکا هرگز به شما اجازه نخواهد داد به بمب اتم برسيد. در مقام رئيسجمهوري هر اقدامي که لازم باشد براي محافظت از آمريکا و متحدانمان انجام خواهم داد و اگر ايران بخواهد به سلاح هستهاي دست پيدا کند من در توسل به گزينه نظامي ترديدي از خود نشان نخواهم داد».
شايد همين سخنان ضدايراني خانم کلينتون است که باعث شده لبخند رضايت بر لبان سران لابي صهيونيستي در آمريکا بنشيند و او را به عنوان مطلوبترين گزينه خود در انتخابات رياستجمهوري آتي معرفي کنند.
چند روايت معتبر از کلينتون و فتنه88
اما نقطه عطف فعاليتهاي ضدايراني هيلاري کلينتون را بايد در جريان اغتشاشات خياباني در تهران در سال 88 به دنبال اعلام نتايج انتخابات رياستجمهوري دهم دانست؛ انتخاباتي که به گفته خود کلينتون، نتيجه تلخي براي کاخ سفيد- با روي کار آمدن مجدد احمدينژاد- داشت ولي تلاش شد با دامن زدن به آشوبهاي خياباني، از آن به نفع آمريکا استفاده شود. شايد بهترين راوي اين ماجرا خود خانم کلينتون و فصل ايران در کتاب خاطرات او باشد.
کلينتون در ابتداي اين بخش از خاطرات خود آورده است: «6 ماهه دوم سال 2009 با تحولات غيرمنتظره بسياري همراه بود که شکل مباحثات بينالمللي را درباره ايران بشدت تغيير ميداد». هيلاري کلينتون انتخابات سال 88 در ايران را يکي از مهمترين رويدادهاي آن سال عنوان کرده و تلويحا به ساختگي بودن ماجراي تقلب اشاره ميکند و مينويسد: «ابتدا، مساله انتخابات ايران پيش آمد. ماه جولاي، احمدينژاد به عنوان پيروز انتخابات رياستجمهوري معرفي شد که از هر جهت اگر نتيجه تقلبي تمامعيار محسوب نميشد، بشدت نااميدکننده بود».
وي ادامه ميدهد: «جمعيت وسيعي براي اعتراض به نتيجه انتخابات، در خيابانهاي تهران و در سرتاسر کشور تجمع کردند. تظاهرات شدت گرفت و به آن لقب «جنبش سبز» داده شد. ميليونها ايراني در نمايش بيسابقه اعتراض به خيابانها ريختند. نيروهاي امنيتي اين اعتراضها را با خشونت شديد پاسخ دادند.
شهرونداني که راهپيماييهاي صلحآميز داشتند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و به طور گسترده دستگير شدند. تصوير ويدئويي زن جواني که به ضرب گلوله کشته شد، ترس و وحشت شديدي در سراسر جهان ايجاد کرده بود». وي در اين بخش از خاطرات خود به تشکيل اتاق فکر در کابينه آمريکا براي چگونگي برخورد با اين واقعه اشاره کرده و ميگويد: «در کابينه اوباما درباره چگونگي واکنش به بحث و مناظره نشستيم. من در اين گفتوگوها در زمان آغاز اعتراضات گفتم: ما همانند ديگر کشورهاي جهان بر روند اتفاقات در حال وقوع در تهران نظارهگر خواهيم بود و منتظر ميمانيم تا ببينيم مردم ايران چه تصميمي ميگيرند. به طور قطع اميدواريم نتيجه، بازتابي از اراده و خواسته ملت ايران باشد».
افشاي ارتباط آمريکا با برخي رابطهايش در ايران نيز يکي ديگر از نکات قابل تامل اين بخش از خاطرات کلينتون است: «رابطهايمان در ايران ما را ترغيب کردند تا حد امکان در اين زمينه سکوت کنيم. آنها نگران بودند اگر آمريکا در حمايت از معترضان سخني بگويد يا اينکه سعي کنيم در امور مداخله کنيم، اين مساله سبب شود رژيم ايران اعتراضها را تحت عنوان توطئه خارجي بياعتبار کند. بسياري از تحليلگران اطلاعاتي و کارشناسان ايران با اين مساله موافق بودند. با اين حال، وسوسه شديدي براي ايستادگي و اعلام حمايتمان از ملت ايران و ابراز انزجار از شيوههاي رژيم وجود داشت. اين نقشي بود که مناسب آمريکا و همگام با ارزشهاي دموکراتيک کشور [آمريکا] بود». وي ادامه ميدهد: «رئيسجمهور پس از گوشسپاري به همه اين بحثها و مناظرات از روي اکراه تصميم گرفت بهتر است با وارد نکردن آمريکا در ميانه بحران، مطابق آرمانهاي ملت ايران عمل کنيم. اين يک تصميم تاکتيکي دشوار بود که با ديد باز گرفته شد».
کلينتون در ادامه دليل جالبي را براي عدم موافقت اوباما با ورود مستقيم آمريکا به ميانه بحران بيان ميکند: «بهرغم برخي گمانهزنيها در آن زمان، دليل تصميم اين نبود که رئيسجمهور خواستار تعامل با رژيم ايران است و نه ايستادگي در مقابل آن. مساله اين بود که ميخواستيم طبق باورمان درباره صلاح معترضان و براي دموکراسي عمل کنيم».
وزير وقت خارجه آمريکا پشت صحنههاي آشوب در ايران را نيز اينگونه روايت ميکند: «در پشت صحنه، گروه من در وزارت خارجه به طور مداوم با فعالان در ايران در ارتباط بودند و براي جلوگيري از تعطيل شدن توئيتر، به طور فوريتي مداخله کردند؛ قطع شدن توئيتر به معناي از بين رفتن يکي از وسايل اصلي ارتباطي معترضان بود».
ابراز تاسف هيلاري کلينتون نسبت به عدم دخالت جدي و وسيعتر آمريکا در آشوبهاي سال 88 شايد بخش ديگر قابل توجه خاطرات وي باشد؛ وزير سابق خارجه آمريکا در اينباره ميگويد: «اگر به گذشته بنگريم، مطمئن نيستم که خودداري ما از اقدام، انتخابي درست بوده باشد. [خودداري ما از مداخله] رژيم را از سرکوب جنبش سبز بازنداشت و مشاهده اين روند بشدت دردناک بود. پيامهاي معترضانه آمريکا احتمالا تغييري در نتيجه ايجاد نميکرد و حتي ممکن بود آن را تسريع کند؛ اما اکنون ديگر هيچگاه نميفهميم که در آن زمان توانايي ايجاد تغيير را داشتيم يا نه؟! من متاسفم که در آن زمان اعتراض خود را شديدتر اعلام نکرديم و ديگر کشورها را [به اعتراض] ترغيب نکرديم. در دوران پس از سرکوب [مخالفان] در ايران در راستاي تجهيز مخالفان طرفدار دموکراسي به ابزار و فناوريهايي براي مقابله با فشارها و سانسورهاي دولت، تلاش کردم».
وي به صراحت از پولهاي خرجشده توسط آمريکا براي حمايت از جنبش سبز براي زنده ماندن آن، سخن گفته و مينويسد: «در چند سال پس از آن، ما دهها ميليون دلار سرمايهگذاري کرديم و بيش از 5 هزار فعال [طرفدار دموکراسي] را در سراسر جهان آموزش داديم.»
عمليات احتمالي ضدايراني کلينتون در کاخ سفيد
طبق آنچه در سايت شوراي راهبردي روابط خارجي ايالات متحده آمده، تاکنون سياستهاي اعلامي هيلاري کلينتون درباره اتخاذ رويکرد احتمالي نسبت به جمهوري اسلامي ايران در صورت پيروزي در انتخابات و راهيابي به کاخ سفيد، بر 3 محور زير استوار بوده است.
1-کنترل ايران توسط قرارداد هستهاي [برجام]: کلينتون در يکي از سخنرانيهاي خود ضمن حمايت از برجام، روش خود را عدم اعتماد و راستيآزمايي معرفي کرده و درباره اين توافق گفته است: «راهبرد من، عدم اطمينان به تهران و بازرسي دقيق فعاليتهاي آن است. من فکر ميکنم ايران به دنبال تست رئيسجمهور بعدي خواهد بود تا ببيند تا چه اندازه ميتواند نقض پيمان کند. اگر من در کاخ سفيد باشم، اجازه چنين کاري را نخواهم داد».
2- اعمال مجدد تحريمها و اقدام نظامي در صورت هرگونه نقض برجام: هيلاري کلينتون درباره احتمال نقض برجام از سوي ايران هم تاکيد کرده کوچکترين موضوع را تحمل نخواهد کرد: «اگر ايران کوچکترين گامي به سمت بازسازي برنامه هستهاي خود بردارد، لحظهاي در استفاده از عمليات نظامي عليه اين کشور شک نخواهم کرد. ايران به هيچ عنوان حق هرگونه غنيسازي ندارد».
3- تأمين جايگاه نخست تسليحاتي رژيم صهيونيستي در منطقه: حمايت مطلق از تسليح گسترده اسرائيل به سلاحهاي روز آمريکايي نيز در دستورکار هيلاري کلينتون قرار دارد. او در يکي از سخنرانيهاي خود گفته است: «زماني که رهبر ايران از عدم وجود اسرائيل در 25 سال آينده صحبت ميکند و ايران سلاحهاي پيشرفته به حزبالله لبنان ارسال ميکند، نبايد از کمک همهجانبه به تلآويو خودداري کنيم. جنگندههاي اف 35 ما بايد در اختيار اسرائيل قرار بگيرد».
حالا بهتر ميتوان درباره روحيه ايرانستيزي هيلاري کلينتون صحبت کرد و عيار ادعاهايي که او را به دليل عضويت در حزب دموکرات و تقابل با جمهوريخواهان، فردي معتدل و مناسب براي همکاري با تهران معرفي ميکنند، سنجيد.
منبع: وطن امروز