بزرگنمايي:
چه خبر - روزنامه وقايع اتفاقيه نوشت: «حال که انتخاب مردم آمريکا از بين هيلاري کلينتون و دونالد ترامپ به قطعيت نزديک شده است، اين پرسش کليدي مطرح ميشود که ايران به کدام يکي از اين دو نفر تمايل بيشتري دارد؟»
«بدون هيچگونه ترديدي بايد انتخابات رياستجمهوري در آمريکا را به عنوان مهمترين انتخابات در جهان در ماههاي آينده دانست؛ چرا که اين کشور از يک طرف با داشتن منابع عظيم ثروت و قدرت توانسته است از يک طرف بيشترين تأثيرگذاري را بر ديگر کشورها بگذارد و از طرف ديگر با اعمال سياستهاي سلطهطلبانهاي نظير دخالت در امور داخلي کشورهاي ديگر و تعيين کردن استانداردهاي دوگانه در حوزههايي نظير تروريسم و حقوق بشر تلاش کرده است به نوعي بر نظام بينالملل حکمراني کند.
آمريکا که بعد از جنگ جهاني دوم و به مدد ضعف اروپا توانسته بود در نيمکره غربي اعمال سلطه کند، بعد از فروپاشي شوروي نيز تلاش کرد اعمال سياستهاي خود را به کل دنيا تعميم دهد که اين امر تاکنون موجبات بينظميهاي سيستمي متعددي را فراهم کرده است. بيشک سران زيادي از کشورهاي جهان از مدتها پيش تاکنون مراحل مختلف انتخابات در ايالات متحده را رصد کرده و منتظرند ببينند سرانجام کدام شخص و شايد مهمتر کدام حزب به کاخ سفيد راه خواهد يافت. ايران نيز که تلاش کرده نظم مورد نظر آمريکا را با چالش جدي مواجه کند مستثني از کشورهاي ديگر نيست و مقامات و حتي شهروندان ايراني نيز به صورت دقيقي مسائل انتخابات آمريکا را رصد ميکنند.
اگر نگاهي به آخرين نتايج به دست آمده در انتخابات مقدماتي آمريکا بيندازيم متوجه ميشويم که نامزدي دونالد ترامپ از حزب جمهوريخواه و هيلاري کلينتون از حزب دموکرات براي رقابتهاي نهايي رسيدن به پست رياست جمهوري قطعي شده است. به نظر ميرسد ترامپ با وجود همه جنجالهايي که به پا کرده و مخالفتهاي صورت گرفته، توانسته است خود را به حزب متبوع و بخشي از جامعه آمريکايي بقبولاند و حزب جمهوريخواه نيز در مقطع کنوني چارهاي جز حمايت از وي ندارد.
هرچند در ماههاي قبل فاصله کلينتون و ترامپ در نظرسنجيها زياد و کلينتون از برتري قابل ملاحظهاي برخوردار بود اما هماکنون پس از پيروزي ترامپ و حمايت بخشي از طرفداران ديگر کانديداهاي جمهوريخواه از وي، موقعيتش در نظرسنجيها براي رقابت با کلينتون بهتر شده است. حال که انتخاب مردم آمريکا از بين هيلاري کلينتون و دونالد ترامپ به قطعيت نزديک شده است، اين پرسش کليدي مطرح ميشود که ايران به کدام يکي از اين دو نفر تمايل بيشتري دارد؟ پرسش ديگر اين است که در صورت انتخاب هر کدام از اين دو نامزد، ايالات متحده چه سياستهايي را در قبال ايران به مرحله اجرا درخواهد آورد. هر چند ايران و آمريکا همواره يکي از چالشهاي طرفين در نظام بينالملل بودهاند اما همگان اين موضوع را باور دارند که در مقطع آتي و به دليل منعقد شدن توافق برجام، تأثيرگذاري و تأثيرپذيري ايران و آمريکا از يکديگر بسيار حساستر از مقاطع سابق خواهد بود.
بر اساس گزارش نشريه هافينگتن پست، برني سندرز ميتوانست بهترين انتخاب براي ايران براي دور بعد رياستجمهوري آمريکا باشد. سخنرانيهاي او در انتقاد از شرکتهاي بزرگ، شکاف فزاينده بين فقير و غني در آمريکا، وسعت عمليات نظامي آمريکا و مداخلهاش در سراسر جهان حتي از شبکه تلويزيوني دولتي ايران پخش شد. با اين حال بعيد است که ديگر وي براي رسيدن به نامزد نهايي دموکراتها شانسي داشته باشد.
مهمترين موضوعي که ايران را به پيگيري سياست داخلي آمريکا و انتخابات اين کشور کشانده است، بحث هستهاي و قرارداد جهاني برجام است. اين که کلينتون و ترامپ در صورت انتخاب شدن هر کدام چه مواضعي در قبال اين توافق مهم بينالمللي از خود نشان خواهند داد، مسئله کليدي است که در حال حاضر مطرح ميشود.
ادامه اجراي توافق هستهاي منجر به واريز ميلياردها دلار به خزانه ايران، افزايش فروش نفت، پيوستن مجدد به جامعه بينالمللي و اتصال به سيستم مالي جهاني براي ايران شده است، مزايايي که قطعا مقامات جمهوري اسلامي اميدوارند در سالهاي آتي نيز تداوم داشته باشد. کلينتون به عنوان وزير امور خارجه سابق ايالات متحده هر چند همحزبي رئيسجمهوري کنوني است و قطعا موافق ادامه برجام خواهد بود اما قطعا ديدگاههاي متفاوتتري نسبت به اوباما در قبال پرونده هستهاي ايران خواهد داشت. از طرف ديگر ترامپي وجود دارد که به زبان پسرش، موضوع برجام عامل اصلي نامزدي وي براي رياستجمهوري شده است. از ديد ترامپ برجام، توافقي اشتباه بوده و وي در صورت رسيدن به مقام رياستجمهوري آمريکا آن را پاره خواهد کرد. در نتيجه کلينتون ميتواند انتخاب بهتري براي ايران در رابطه با توافق هستهاي باشد.
هرچند ممکن است کلينتون به مثابه ديگر رؤسايجمهوري دموکرات ايرادهاي بيشتري به موضوعاتي نظير حقوق بشر در ايران بگيرد اما در زمينههاي ديگري نظير تحولات خاورميانه، قابل پيشبيني بودن کلينتون نسبت به ترامپ و مسائلي از اين قبيل باعث شده است برخيها در ايران رئيس جمهور شدن وزير خارجه سابق را به ميلياردر جنجالي ترجيح دهند.
نامزدهاي رياست جمهوري آمريکا و برجام
علي خرم، نماينده پيشين ايران در سازمان ملل ميگويد: با تحولات رخ داده در آمريکا به نظر ميرسد انتخاب نهايي مردم اين کشور براي رسيدن به کاخ سفيد بين هيلاري کلينتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوريخواه باشد. بسياري از کشورهاي جهان از جمله ايران از هم اکنون اين مسئله را مورد بررسي قرار ميدهند که در صورت روي کار آمدن هر کدام از اين دو نفر، شاهد چه تغييراتي در سياست خارجي ايالات متحده خواهيم بود. اين پرسش کليدي در ايران بسيار کليديتر از ديگر کشورها مطرح ميشود، بدين دليل که جمهوري اسلامي توافق برجام را با جامعه بينالمللي منعقد کرده است و نحوه نگاه و عملکرد هر کدام از رؤساي جمهوري بعدي آمريکا به اين توافق بسيار موضوع حائز اهميتي خواهد بود.
اکنون سؤال اصلي که بايد به آن پاسخ داد اين است که موضوع کلينتون و ترامپ در قبال پرونده هستهاي ايران و به بيان صحيحتر برجام چه خواهد بود. در پاسخ بايد گفت که طبيعتا هر کدام از اين دو نفر از يک طرف داراي مواضع حزبي هستند و از طرف ديگر ديدگاههاي شخصي متفاوتي نيز دارا هستند. حزب جمهوريخواه عمدتا نشان داده است که بر خلاف جهتگيريهاي ايران عمل ميکند که اين موضوع را در دوران ريگان، جورج بوش پدر و پسر به وضوح مشاهده کردهايم که اين افراد به طور معمول با جمهوري اسلامي تعارضات سطح بالايي را داشتهاند. با اين حال حزب دموکرات برخلاف جمهوريخواهان تلاش کردهاند تا با تعامل با ايران مسائل را حل و فصل کنند. اين امر را ميتوان در دوران بيل کلينتون و باراک اوباما شاهد بودهايم.
با اين حال بايد اين نکته را مورد توجه قرار داد که هم ايران از جايگاه مهم منطقهاي برخوردار است و هم شرايط منطقهاي ايجاب ميکند تا سياستمداران ايالات متحده تصميمات صحيحي اتخاذ کنند. مواضع خانم کلينتون نشان از اين امر دارد که وي نسبت به ايران در موضوعاتي نظير کودکان، حقوق بشر و زنان موضع دارد و از اين نظر با اوباما فرق دارد. با اين حال در زمينه توافق هستهاي وي رويکردي نزديک به اوباما را دنبال خواهد کرد؛ چرا که از يک طرف همحزبي وي است و از طرف ديگر در دوران وزرات خارجه خود از توافق هستهاي با ايران پشتيباني کرده بود اما نبايد انتظار داشته باشيم که کلينتون دقيقا رويکرد اوباما را داشته باشد. ممکن است وي در نحوه تعامل با ايران مواضع سفت و سختتري را اتخاذ کند که اين مسئله باعث شکلگيري چالشي تبليغاتي بين ايران و آمريکا خواهد شد.
در رابطه با ترامپ نيز بايد گفت که وي از سياست خارجي اطلاع خاصي ندارد و در دوران تبليغات انتخاباتي خود نيز اشتباهات فراواني در اين زمينه انجام داده و اظهاراتي مطرح کرده است که نبايد از سوي وي بيان ميشد. براي مثال وي در موضعي نزديک به محمود احمدينژاد عنوان کرده است که توافق هستهاي را پاره خواهد کرد.
با اين حال بعيد به نظر ميرسد که وي حتي در صورت رسيدن به رأس کاخ سفيد، توانايي انجام اين کار را داشته باشد؛ چرا که برجام در شوراي امنيت مطرح و مورد موافقت قرار گرفته است و قطعا توافقي دوجانبه بين ايران و آمريکا نيست که بتوان يکجانبه آن را لغو کرد اما ممکن است ترامپ اظهاراتي مطرح کند يا رويکردهاي عملي از خود نشان دهد که خوشايند ايران نباشد که اين امر باعث ايجاد چالش در راه ادامه برجام خواهد شد.»