بزرگنمايي:

چه خبر - نگاهي به زندگي خصوصي کريس رونالدو به روايت نامزدش

جورجينا رودريگس نامزد 26 ساله کريس رونالدو که همين چند وقت پيش گفت‌وگوي مفصلي با مجله «اولا» اسپانيا داشته به تازگي گفت‌وگوي ديگري هم انجام داده و درباره زندگي اش با کريستيانو رونالدو، فوق‌ستاره پرتغالي اين روزهاي يوونتوس صحبت کرده است. جورجينا که اين بار با مجله «اِل ايتاليا» گفت‌وگوي بسيار بلندي داشته از نحوه آشنايي‌اش با رونالدو و زندگي روزمره‌اش حرف زده است.

اين دو که از سال 2016 با همديگر آشنا شده‌اند يک دختر به نام آلانا دارند که در کنار ديگر فرزندان کريس جمعي 6 نفره را تشکيل مي‌دهد. جورجينا که خودش دستي بر دنياي مد و استايل دارد مي‌گويد دل‌مشغولي اين است که بچه‌هايش را آن‌طور که شايسته است بزرگ کند. او درباره اشک ريختن‌هايش پس از پيروزي يووه برابر اتلتيکو مادريد در ليگ قهرمانان اروپا هم حرف زده است. خلاصه‌اي از اين گفت‌وگوي طولاني را در زير از نظر مي‌گذرانيد.

مدل شدن
بچه که بودم کلي فيلم از تلويزيون مي‌ديدم. آن موقع‌ها مي‌خواستم بزرگ که شدم پليس شوم. کمي بعد به اين فکر افتادم که معلم رقص‌هاي کلاسيک شوم. با اين حال روزي خيلي اتفاقي يک خانمي در ايستگاه قطار جلويم را گرفت و از من خواست براي مغازه و لباس‌هاي که توليد مي‌کند نقش مدل را ايفا کنم. رفته رفته خوشم آمد و به سرم زد که به صورت حرفه‌اي مدلينگ را دنبال کنم. هر چند براي من، دختري که از شهر کوچکي در اسپانيا روزگار سپري مي‌کرد، چندان اين موضوع راحت نبود. با اين حال بعداً که بزرگتر شدم بيشتر و بيشتر از دنياي مد و زيبايي خوشم آمد و اين حرفه را انتخاب کردم.

علاقه به فوتبال
خيلي عشق فوتبال نبودم ولي هميشه مي‌دانستم که اين رشته ورزشي چقدر مي‌تواند مهيج باشد. اين هيجان را قبلاً نزد پدرم ديده بودم، چون او براي چند سالي فوتبال بازي مي‌کرد و بعد هم مربي بود.

رؤياي مادر شدن
هميشه بچه‌ها را دوست داشتم. حتي يک سال براي اينکه زبان بياموزم به انگليس سفر کردم و شغل پرستار بچه‌ها را به عهده گرفتم. مثل بسياري از زنان من هم تصور مي‌کردم روزي مادر شوم. آرزو و رؤيايم نبود ولي مادر شدن چيزي است که زندگي را کامل‌تر مي‌کند.

چگونگي آشنايي با رونالدو
اولين باري که رونالدو را ديدم در يکي از مغازه‌هاي برند «گوچي» در اسپانيا بود؛ در آن مغازه من کار مي‌کردم. چند روز بعد از آن ديدار، اين بار در مراسم معرفي يک برند ديگر دوباره همديگر را ملاقات کرديم. اين بار توانستيم خيلي راحت‌تر با هم صحبت کنيم، چون من ديگر درگير مسائل کاري نبودم صحبت‌هايمان خيلي خوب پيش رفت. همه چيز بين من و رونالدو خيلي سريع رخ داد؛ چيزي شبيه به عشق در همان نگاه اول.

زندگي در کنار رونالدو
احساس بسيار زيادي بين ما جاري است و خيلي خوب همديگر را درک مي‌کنيم. ما آدم‌هاي اهل مبارزه‌اي هستيم و همزمان صبوري کردن را هم بلديم. اين‌طور به شما بگويم که هرگز همديگر را ترک نمي‌کنيم.

يک روز طبيعي از زندگي جورجينا
اولين کاري که انجام مي‌دهم اين است که بالاي سر فرزندانم مي‌روم تا بلند شدن آن‌ها از خواب را نگاه کنم. دوست دارم وقتي آن‌ها در تخت‌خواب‌شان هستند، نگاه‌شان کنم. بعد لباس آن‌ها را عوض مي‌کنم و کارهاي مربوط به نظافت‌شان را هم انجام مي‌دهم. بعد از اين دورهمي براي خوردن صبحانه فاميلي جمع مي‌شويم. تقريباً تمام وقت‌هاي باقي‌مانده صبح را با آن‌ها بازي مي‌کنم و سعي مي‌کنم در بزرگ شدن‌شان به آن‌ها کمک کنم. بعد از بازي کردن استراحت مختصري مي‌کنيم و مهياي ورزش کردن مي‌شوم. به سالن بدنسازي، زمين تمرين و يا استخر مي‌روم. اين را هم بگويم که از خريد کردن براي بچه‌هايم لذت مي‌برم. مي‌روم و براي همه آن‌ها خوراکي و غذاهاي سالم مي‌خرم. ضمن اينکه قبل از خواب هم کنار همديگر کمي تلويزيون نگاه مي‌کنيم.

آموزش به بچه‌ها
مي‌خواهم براي بچه‌هايم زندگي سالمي را به ارمغان بياورم. آن‌ها بايد از سختي‌هاي يک زندگي آگاه باشند. نمي‌خواهم آن‌ها را در يک قصر باشکوه بزرگ کنم بلکه مي‌خواهم به آن‌ها آموزش بدهم. مي‌خواهم آدم‌هاي آموزش ديده‌اي باشند و بدانند که تا چه حد خوش‌شانس بوده‌اند که اين زندگي را الان دارند. آن‌ها بايد ياد بگيرند چطور با احترام و فروتني زندگي کنند. البته آن‌ها بايد همچنان ياد بگيرند همه آدم‌هايي که جزئي از زندگي‌شان هستند را هم دوست داشته باشند، چون اين موضوع يک اصل براي ماست... از خودگذشتگي و صبوري از اصولي است که بايد در آموزش بچه‌هاي‌مان باشد.

نرفتن به برنامه‌هاي متعدد
من به برنامه و مراسم‌هاي زيادي دعوت مي‌شوم. برنامه‌هايي که آدم‌هاي ديگر حاضرند به آب و آتش بزنند تا هر طور شده در آن مراسم حضور داشته باشند ولي جايي که من در آن بيشترين احساس خوشحالي و خوشبختي را دارم خانه‌مان است؛ اينکه در کنار بچه‌ها و نامزدم باشم. خانه جايي است که خانواده آدم باشد. خانه ما پناهگاه ماست؛ معبدي است که بر پايه عشق ساخته شده است.

زندگي در ايتاليا و شهر تورين
من از معماري و مد خوشم مي‌آيد. مرکز شهر تورين با داشتن کليساهاي باشکوه و ديگر بناهاي تاريخي خيلي بي‌نظير است. شرايط هم به گونه‌اي است که اين شهر به ميلان، به کوه‌هاي آلپ، به ونيز، به سوئيس و... خيلي نزديک است و موقعيت خوبي دارد. در اين شهر احساس غريبي نمي‌کنم و حس مي‌کنم در خانه خودم هستم.

فعاليت در شبکه‌هاي مجازي
واقعيت اين است که هر روز در شبکه‌هاي مجازي پست نمي‌گذارم. دوست دارم عکس‌هاي «يهويي» که خودم از آن‌ها خوشم مي‌آيد را منتشر کنم. بعضي وقت‌ها اصلاً تا چند روز هيچ پستي منتشر نمي‌کنم. بيشتر سعي مي‌کنم وقتم را روي سلامتي، غذاي سالم و ورزش بگذارم، چون همان‌طور که مي‌دانيد عقل سالم در بدن سالم است. خب از طرفي اين ورزش کردن روزانه را هم دوست دارم، چون به من حس سرزندگي خوبي مي‌دهد.

اشک ريختن بعد از درخشش رونالدو مقابل اتلتيکومادريد
از اينکه ديدم چقدر در زمين مسابقه صبر و حوصله به خرج داد تا زحماتش براي تيم به نتيجه بنشيند خيلي هيجان‌زده شدم. بعضي وقت‌ها به ورزشگاه مي‌روم تا او را حمايت کنم؛ حمايتش کنم تا از استعدادي که دارد بهره بيشتري ببرد. خيلي به رونالدو افتخار مي‌کنم.

منبع: خبرورزشي