بزرگنمايي:

چه خبر - اعترافات پسر جوان در مورد قتل پدر

ساعت 10 شب دوشنبه 26 آذر پسرجواني به کلانتري 135 آزادي رفت و راز جنايتي را که 5 ساعت قبل مرتکب شده بود برملا کرد.

به‌دنبال اعترافات پسر جوان، موضوع به بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي تهران و تيم تحقيق اعلام شد. در بررسي‌هاي صورت گرفته مشخص شد پسر جوان ساعاتي قبل پدرش را با ضربات چاقو در کرج به قتل رسانده و بعد از آن به تهران فرار کرده است. به دستور بازپرس محسن مديرروستا، از آنجايي که جنايت در کرج رخ داده بود، پرونده اين جنايت با قرار عدم صلاحيت به استان البرز ارسال شد.

گفت‌وگو با متهم

چرا پدرت را کشتي؟

او کينه به دل داشتم. از زماني که به ياد دارم پدرم من و خواهر و برادرهايم را کتک مي‌زد. 11 سال قبل زماني که 7 سال بيشتر نداشتم مادرم به خاطر رفتارهاي بد پدرم از او طلاق گرفت، اما او دست از کارهايش برنداشت.

چه کارهايي مي‌کرد؟

به غير از کتک زدن ما را مجبور مي‌کرد کار کنيم. 10 ساله بودم که برادر 8 ساله‌ام را مجبور کرد تا فال فروشي کند. برادرم در خيابان با موتور تصادف کرد و به کما رفت، اما بعد از بهبودي باز هم پدرم او را براي کار بيرون فرستاد. در نهايت هم برادرم با ماشين تصادف کرد و جانش را از دست داد. از زماني که به ياد دارم نان خشک مي‌خريديم و پول‌هايم را به پدرم مي‌دادم.

شب حادثه چه اتفاقي افتاد؟

پدرم مدتي بود که تصميم به ازدواج با زن ديگري گرفته بود، اما اين موضوع براي ما خيلي سخت بود. نمي‌توانستيم زن ديگري را جاي مادرم ببينيم. از سوي ديگر ديروز که به خانه برگشتم با جاي خالي يخچال و تلويزيون در اتاق مواجه شدم . خواهر و برادرهايم گفتند که پدرم آنها را براي تأمين هزينه مواد مخدرش فروخته است.

عصباني شده و با پدرم درگير شدم. او چاقويي از آشپزخانه برداشت و من هم براي اينکه خواهر و برادرهايم شاهد درگيري نباشند آنها را از خانه خارج کرده و دقايقي بعد برگشتم. چاقو روي زمين بود آن را برداشتم و با پدرم درگير شده و او را به قتل رساندم. بعد از آن به تهران آمدم و به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفي کردم.

منبع: iran-newspaper.com