بزرگنمايي:
چه خبر - صحبت هاي جالب عادل فردوسي پور درباره نحوه گزارش کردنش
آب دهانش را طوري قورت ميداد که معلوم بود نتوانسته بر اضطراب اجراي زنده غلبه کند. سعي ميکرد، شمرده شمرده صحبت کند و کلمات را با فاصله منطقي از يکديگر بيان کند. مهمانها را هم کناردست خودش مينشاند تا با آنها چشم در چشم نشود.
بعدها مشخص شد که آن زمان صافنشستن را تمرين کرده بود و تمام تلاشاش را بهکار ميبست تا کمتر گردن و بدنش را برقصاند. تازه از بخش گزارش فوتبال وارد اجراي برنامه شده بود. حالا 20سال از آن روزها ميگذرد و او همچنان غير از گزارش فوتبال، بيشترين مخاطبان تلويزيون را آن هم در نيمهشب، پاي برنامهاش مينشاند.
رکورد جذب مخاطب در ميان برنامههاي تلويزيون براي 90 به خاطرهاي هميشگي تبديل شده است؛ برنامهاي که آن را بدون مجري هميشگياش، حتي نميتوان تصور کرد. عادل فردوسيپور روي آنتن تلويزيون هماني است که بيرون از قاب زندگي ميکند. شايد به همين دليل است که اجرايش از قواعد کلاسيک فاصله دارد و کسي به اين موضوع توجهي نميکند.
تپق ميزند، جابهجاييهاي غيرقابل پيشبيني دارد و سريعتر از يک مجري صحبت ميکند، اما طوري مخاطبش را جادو کرده که کسي متوجه اين ضعفها نميشود. حتي آنقدر در دل مخاطبانش جاي گرفته که اين خصوصيات را جزو نکات مثبت اجرايش ميانگارند. غير از تعطيلات ميان فصلهاي فوتبالي، همه، هفتهاي يکبار منتظر همان هميشگي هستند، مگر آنکه مورد غضب قرار گرفته باشد و مديران بخواهند مخاطبان تلويزيون را محروم کنند.
عادل فردوسيپور خارج از برنامهاش کمتر گفتوگو ميکند اما بهعنوان يکي از موفقترين مجريهاي صداوسيما درباره نوع اجرايش با همشهري به گفتوگو پرداخت. او تأکيد کرد که در اجراهايش بهدنبال نقش بازيکردن نيست. فردوسيپور يادي هم از منوچهر نوذري کرد و روزي که بهعنوان شرکتکننده در« مسابقه هفته» حاضر شده بود را تجربهاي ماندگار دانست.
منوچهر نوذري و اجراهايشان را چگونه شناختهايد و با توجه به خاطرهاي که از ايشان داريد، چگونه با اجراهاي او ارتباط برقرار کرديد؟
خاطره روشن و ملموسي از مرحوم منوچهر نوذري دارم که احتمالا همه آن را ديدهاند. تجربه حضور در مسابقه هفته بهعنوان شرکتکننده براي من ماندگار شد. هميشه به اين مسابقه علاقه داشتم و آن را دنبال ميکردم. فکر ميکنم آن زمان خيليها چنين حسي داشتند و هر هفته پاي اين برنامه مينشستند. در همان مسابقه بهطور مستقيم ويژگيهاي اجراي ايشان را درک کردم. وقتي در جواب سؤال ايشان گفتم: «ادسون آرانتس دو ناسيميونتو يا پله»، با واکنس بداهه ايشان مواجه شدم که فوقالعاده بود. واکنش او يک بداهه محض و عالي بود.
در لحظه او چند شوخي ساخت. شوخي با رنگ پوست من يا اشارهاش به زبان اسپانيولي بعد از اينکه من نام کامل پله را گفتم، نشان داد که تسلطي بينظير در اجرا دارد و در يک دقيقه چند شوخي فوقالعاده را بهطور بداهه ساخت و انجام داد. نخستين کلاس درس من همانجا شکل گرفت چراکه اجراي او يک آموزش کامل براي من بود. غير از من خيليها در آن زمان از ايشان و برنامه خوب مسابقه هفته خاطره داشتند. در آن زمان که از ماهواره و فضاي مجازي خبري نبود، همه با علاقه منتظر بودند تا هر هفته اين مسابقه را ببينند؛ چه آنها که اهل مطالعه بودند و چه آنها که در اين فضا نبودند، از اين برنامه لذت ميبردند و جذب آن ميشدند. بخش مهمي از اين علاقه به نوع اجراي منوچهر نوذري مربوط ميشود، چراکه اين برنامه مجريمحور بود و با تسلط کامل و طنازي خاص ايشان اجرا ميشد.
درباره اجراي خودتان صحبت کنيد. اجراهاي شما در سالهاي ابتدايي تولد برنامه 90 با اجراهاي فعلي تفاوت دارد. آن زمان خيلي منظم و آرام صحبت ميکرديد. دليل آن چيست؟ آيا آن زمان استرس داشتيد؟
کلا من تند حرف ميزنم و خيليها اصلا متوجه نميشوند که چه ميگويم. اوايل کار براي قرارگرفتن مقابل دوربين هيجان و اضطراب هم داشتم اما بيشترين دليلي که باعث ميشد با ريتم آهستهتري صحبت کنم، اين بود که سعي ميکردم تند صحبت کردن را اصلاح کنم و شمردهتر حرف بزنم. ميخواستم دچار مشکل نشوم و مردم نگويند«اين ديوانه کيست که برنامه اجرا ميکند و حتي متوجه نميشويم که چه ميگويد». بعد از مدتي به اصل خودم برگشتم و به اين نتيجه رسيدم که نميتوانم خصوصياتي که سالها همراهم بوده را ترک کنم. وقتي ديدم نميتوانم تغيير کنم، تصميم گرفتم خودم باشم.
همه اذعان دارند که اجراي شما و برنامه 90 براي مخاطبان جذاب است و آن را به خاطر صداقتي که از شما ديدهاند و هر دليل ديگري، دوست دارند. اما اگر بخواهيم شاخصههاي اجراي استاندارد در زمينه فن بيان، زبان بدن و مواردي اينچنيني را درنظر بگيريم، چه نمرهاي به اجراي خودتان ميدهيد؟
نميتوانم براي خودم نمرهاي درنظر بگيرم. بهنظرم بايد مردم اين کار را بکنند؛ مثلا من اگر بخواهم آرام و شمرده صحبت کنم، ديگر خودم نيستم. برايم سخت است. نميتوانم. تازه وقتي هيجانزده ميشوم، اين مسئله شديدتر ميشود. اصلا تند حرفزدن، آش کشک خالهمه. بايد بپذيرند که خصوصيات ذاتي من اين است. نسل جوان که ريتم زندگيشان تند است احتمالا ميتوانند با اين موضوع کنار بيايند، اما قديميترها شايد نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
هنوز به اينکه استانداردهاي اجرا را بهکار ببنديد، فکر ميکنيد؟
منم دوست دارم بهتر شوم. فکر ميکنم بايد بهتر باشم و اجراهايم را با پيشرفت دنبال کنم. نميتوانم بگويم چون مردم پسنديدهاند، پس نيازي نيست اجرايم را تقويت کنم. بنابراين دوست دارم از همه نظر به جلو حرکت کنم.
خودتان فکر ميکنيد دليل اقبال مردم به اجراهاي شما با وجود عدمرعايت برخي موارد فني مربوط به اجرا، چيست؟
هميشه سعي کردهام خودم باشم. بدون شوآف و بدون اينکه خودم را سانسور کنم پيش رفتهام. هيچوقت نخواستهام خودم را طور ديگري نشان دهم. يکي از دلايل اقبال مردم هم اين است که اين موضوع را باور کردهاند و ميدانند که در اجرا خودم هستم. هيچ وقت سعي نکردهام تظاهر کنم؛ فيلم بازي کنم؛ چيزي که اعتقاد دارم را نگويم يا چيزي که اعتقاد ندارم را بگويم. مردم هم به همين دليل من را پذيرفتهاند.
در اجراهايتان بيشتر تحتتأثير چهکسي قرار داريد؟ آيا آموزش اجرا هم ديدهايد؟
هيچ کدام از ما مجريها کلاس آکادميک را پشت سر نگذاشتهايم. هرچه هست ناشي از مسائل ذاتي و دروني است که با تلويزيونديدن و مطالعههاي شخصي بهدست آمده. اينکه بيايند و دوره خاصي براي ما بگذارند و روي فاکتورهاي اجرا کار کنند، اتفاق نيفتاده است. هرکسي براساس علايق خود پيش رفته و از افرادي که ميپسنديده، الگوبرداري کرده است. من هم از کساني که دوستشان داشتم ياد گرفتهام.
از ميان مجريان خارجي کسي هست که کارهايش را دنبال کرده و از او الگوبرداري کرده باشيد؟
هميشه اجراهاي گري لينهکر را دوست داشتهام، کارهايش را دنبال کردهام و نوشتههايش را خواندهام. او مجري توانمندي در انگليس است و قبل از آن هم فوتباليست خوبي بوده.
منبع: همشهري ورزشي