بزرگنمايي:
چه خبر - صحبت هاي سردار آزمون درباره بازي با مراکش
سردار آزمون مقابل مراکش ميتوانست گل بزند، گل حساسي هم بزند. در دقيقه 43 مسابقه، با پاس وحيد اميري در مصاف تک به تک با گلر حريف قرار گرفت ولي تعلل کرد و در نهايت نتوانست اين موقعيت عالي را گل کند. سردار دقيقاً توضيح ميدهد که در آن صحنه چه اتفاقي افتاد و چرا توپ را گل نکرد.
سردار عجب شبي داشتيم. به همه خوش گذشت. برايمان بگو دقيقاً چه حسي بعد از گل داشتي؟ طرفداران که ورزشگاه را روي سرشان گذاشتند. ما هم که چند ميز شکستيم!
(خنده) هر حسي که مردم بيرون از زمين داشتند، ما دو برابر آن را داشتيم، چون داخل زمين بوديم و داشتيم براي بردن ميجنگيديم. خيلي لحظه خوبي بود. جنگيديم و خدا را شکر که دقيقه آخر به گل رسيديم. چقدر لذتبخش بود اين برد.
وقتي آن توپ گل شد، تو دقيقاً چه کار کردي و چه حسي داشتي؟
فقط داشتم مادرم را نگاه ميکردم.
در ورزشگاه بود؟
بله، مادرم و پدرم در ورزشگاه حضور داشتند.
گل دقيقه 95. کاش ما به جاي شما در زمين بوديم.
(خنده) خيلي خيلي خوب بود. باورنکردني بود. خب ما در زمين مسابقه واقعاً حس و حال ديگري داريم.
فکر کنم روي سکوها کلي مصدوم داديم. طرفداران ديوانهوار خوشحالي ميکردند.
ما هم در تيم ملي همه مصدوم شديم. يکي از بچهها کليهاش درد ميکند، يکي پايش! خلاصه اين گل براي ما خيلي سنگين بود و کلي مصدوم داديم (خنده).
سردار لحظهاي که تکبهتک شدي، فکر ميکردي توپ گل نشود؟ چرا مکث کردي؟
من يک لحظه سمت چپم را ديدم تا ببينم کي پشت سرم است. ميخواستم از بازيکنشان پنالتي بگيرم، چون تکل زد ولي متأسفانه يک لحظه توپ از زير پايم خارج شد ولي ضربه را زدم که گلر تيم مراکش آن را گرفت. خيلي ناراحت شدم، چون دوست داشتم توپ گل شود.
انصاريفرد هم سريع سمت تو آمد و روحيه داد.
خب شرمنده شدم ولي خدا را شکر که گل دقيقه آخر را زديم و بازي را برديم.
در رختکن تيم ملي عجب بزن و بکوبي داشتيد. مثل عروسي بود.
(خنده) مثل عروسي؟ بدتر از عروسي بود! ما هر کاري ميکنيم تا مردم ايران شاد شوند و خوشحاليم از خوشحالي آنها.
منبع: خبرورزشي