بزرگنمايي:
چه خبر - گفتگو با خشايار الوند: تغييرات در کار زياد بوده
اخيرا حذف يکي دو سکانس از سريال پايتخت حاشيههاي زيادي به وجود آورده است. بعد از اينکه محسن تنابنده و احمد مهرانفر به اين سانسور آشکار اعتراض کردند، سيروس مقدم در گفتوگويي تمام قد از موسسه اوج حمايت کرد تا اين حواشي سر زبان مردم و مخاطبان سريال بيفتد. درباره اين مسائل با خشايار الوند که از فيلمنامهنويسان قديمي و پرکار تلويزيون است و در پايتخت هم نويسنده سناريوي کار بوده است، گفتگويي کوتاه انجام شده.
جناب الوند! در روزهاي اخير ماجراي سانسور يکي دو صحنه از سريال پايتخت توسط موسسه اوج حواشي زيادي را در رسانههاي مجازي به وجود آورده است. شما به عنوان نويسنده اين سريال ميتوانيد بگوييد که از اول برنامه اين همکاري به چه صورتي بوده است؟
منظورتان را از برنامه همکاري نميدانم. موسسه اوج بهعنوان سرمايهگذار حتما نشستهاند با تهيهکننده به نتايجي رسيدهاند و کار به اين صورت آغاز شده است ديگر...
يعني شماي نويسنده از ابتدا در جريان خواستهها و مطالبات مضموني و داستاني اوج نبودهايد؟
من خودم که نه. در حقيقت زماني که محسن تنابنده نوشتن فيلمنامه سري پنجم پايتخت را شروع کرد، من سر کار ديوار به ديوار بودم و نميتوانستم بيايم، بنابراين آنها آن چند وقت را با شيوه ديگري کار کردند و همزمان هم منتظر بودند تا کار من سر ديوار به ديوار تمام شود و برگردم.
شما بعد از گذشت چند قسمت از فيلمنامه دوباره فيلمنامه پايتخت را دست گرفتيد؟
چون کار ما سر ديوار به ديوار طول کشيد و نتوانستم از ابتدا سر پايتخت باشم، محسن تنابنده به همراه دوست ديگري نوشتن فيلمنامه را شروع کردند و سه قسمت ابتدايي را نوشتند و کار را هم در شمال کليد زدند. اما همان زمان که کار من در ديوار به ديوار تمام شد، راهي شمال شدم و تقريبا اواخر فيلمبرداري قسمت سوم بود که به گروه ملحق شدم و فيلمنامه را دست گرفتم...
ميتوانيد بگوييد جرقه اصلي پايتخت ٥ از کجا آغاز شد؟
اصلا اين داستان در ابتدا قرار نبود به صورت سريال ساخته شود. در اصل من و محسن تنابنده يک طرحي داشتيم و ميخواستيم يک فيلم سينمايي با استفاده از فضا و شخصيتهاي سريال پايتخت بسازيم، به همين دليل هم سراغ فضاها و اتفاقاتي رفته بوديم که بزرگتر از تلويزيون باشند. موضوعاتي فراتر از مسائلي که در سريالها و فيلمهاي تلويزيوني به آنها پرداخته ميشود.
چه شد که فيلم سينمايي به يکباره تبديل به پايتخت٥ شد؟
ظاهرا زماني که من سر کار ديگري بودم ماجراي همکاري با موسسه اوج بهعنوان سرمايهگذار پروژه پيش آمده و محسن هم اين طرح را همانطور که گفتم قرار بود فيلم سينمايي بشود بهعنوان طرح اوليه سريال پايتخت ٥ ارايه کرده است...
يعني زماني که توافقات ابتدايي کار ميان اوج و گروه به انجام رسيده، شما در آن جلسه حضور نداشتيد؟
بله، من نه تنها در زمان انجام آن توافقات حاضر نبودم، بلکه حتي بعد از آن و تا اواخر قسمت سوم سريال هم هنوز به گروه نپيوسته بودم...
از قسمت سوم به بعد چه؟ شما در متنهايتان از سوي موسسه اوج با مشکل مواجه شديد؟
نه؛ من که به شخصه هيچ مشکلي با اوج نداشتم...
کل کار چه؟ آيا موسسه اوج نظراتش را در کل کار به شما تحميل نکرد؟
من درباره آن جلسه ابتدايي نميتوانم حرف بزنم، چون در آن جلسه حاضر نبودم، اما بعد از آن مشکلي با اوج نداشتيم...
مشکلي نداشتيد يعني چه؟
يعني که بهعنوان مثال رابطه ما با اوج اينگونه نبود که چون آن موسسه پولي به پروژه آورده، پس ما مجبوريم خواستههاي خودمان را کنار بگذاريم و هر آنچه آنها ميخواهند بنويسيم.
پس ادعا ميکنيد که حتي موضوع ورود مضموني چون داعش هم به سريال به خواست اوج نبوده است؟
شما مدام برميگرديد به جلسهاي که من گفتم حضور نداشتم. من نميدانم در آن پيشنهادات ابتدايي چه گذشته و بايد اين را از تهيهکننده و محسن تنابنده بپرسيد؛ که ظاهرا خود محسن در گفتوگويي گفته خودشان فيلمنامه را به اوج ارايه دادهاند و به اين معناست که اوج چنين چيزي را پيشنهاد نکرده است و فقط چون از داستان و موضوع خوشش آمده سرمايهگذاري در پايتخت را تقبل کرده است.
در نوشتن شخصيتها و رخدادها دستتان باز بوده؟
من فقط در اين حد به اين پرسش پاسخ ميدهم که هيچ فشاري روي ما نبود تا بخواهيم چيز خاصي يا حرف مشخصي را در بخشهايي از کار بگنجانيم. در نتيجه نهايي هم هر ناظر منصفي ميتواند گواهي بدهد که در فيلمنامه سريال از شعارهاي رو و به اصطلاح گلدرشت و همچنين هر نوع نان به نرخ روز گفتن اثري نيست.
اما در روزهاي اخير اعتراضاتي را از محسن تنابنده و احمد مهرانفر ديديم که به حجم سانسور موسسه اوج اعتراض کرده بودند...
خب اين را بايد از خود آنها بپرسيد...
يعني شما ميخواهيد بگوييد سانسوري در آن حد و اندازه نبوده؟
خب بههرحال تغييرات در کار زياد بوده، اما من نميدانم کدام يک از تغييرات کار اوج بوده و کدامشان هم خواسته تلويزيون. در کل ما بهعنوان کساني که سالهاست با تلويزيون کار ميکنيم به اين مميزيها عادت کردهايم و به نظرمان طبيعي به نظر ميرسد.
وقتي ميگوييد بههرحال تغييرات زياد بوده اين توقع ايجاد ميشود که به نمونههايي اشاره کنيد...
خب يکي همان سکانسي است که محسن و احمد به سانسورش اعتراض کردهاند.
موارد ديگر چه؟
ببينيد تا آن جايي که يادم هست در کل روند کار همين جور بوده، البته طبيعي است که ديالوگ به ديالوگ و صحنه به صحنه يادم نباشد که بگويم فلان ديالوگ از فلان صحنه حذف شده مثلا، اما در کل همکاري دشواري با سرمايهگذار نداشتيم.
ميتوانيد در مورد سکانسي که حذف شدنش حاشيهساز شد، توضيح بدهيد؟
يک سکانس جالبي بود که به کابوسهاي بعد از نجات يافتن از سقوط بالن پرداخته و سکانس خيلي خوبي شده بود که در شرايط بسيار سخت و با دشواري تمام در درياي طوفاني هم فيلمبرداري شده و سکانس بامزهاي بود. اصلا فکر ميکنم دليل اعتراضها هم اين بوده که خيلي به سختي گرفته شده بود و اين سختيها در ياد گروه مانده بود...
جز اين ديگر چيزي يادتان نيست؟
نه ديگر. يک سکانس کوتاه ديگر هم بود که روي آب ميگذشت و يادم هست که برگرداندند. جز اين ديگر چندان سانسور تأثيرگذاري يادم نمانده...
در کل ميتوانيد بگوييد که از اين همکاري راضي هستيد يا نه؟
قطعا. بههرحال همه گروه در حد بضاعتمان تمام توانمان را گذاشتيم تا کار آبرومندي بسازيم و حالا خوشحالم که کار هم آبرومند شده و مردم هم کار را دوست دارند. در کل تجربه خوبي بود که نشان داد ميتوان بدون اينکه بودجه الف ويژه يا تاريخي را گرفت، کار بزرگي انجام داد و در ارتقاي تلويزيون کمک کرد. ما در اين سريال بدون اينکه مثل اپيدمي سريالسازي اين سالها از آپارتمان به داخل آپارتمان ديگري برويم، مردم را به فضاها و جغرافياهاي جديد برديم و در اجرا هم سکانسهاي دشواري چون بالن و سقوط و... نشان داد که در تلويزيون هم ميتوان کارهاي بزرگ کرد.
اما انتقادات فراواني از کيفيت اجراي همين سکانسهاي بزرگ و دشوار وجود دارد...
اين را بايد از کارگردان بپرسيد. من نميتوانم به اين پرسش پاسخ دهم...
منبع: روزنامه شهروند