بزرگنمايي:

چه خبر - هريسون فورد بازيگر درخشان تاريخ سينما

هريسون فورد، زادۀ 13 ژوئيۀ 1942، بازيگر و تهيه کنندۀ آمريکايي است. او براي بازي در نقش هان سولو در مجموعه فيلم هاي «جنگ ستارگان» و نقش اصلي مجموعه فيلم هاي «اينديانا جونز» به شهرت جهاني رسيد. وي با نقش هاي ريک دکارد در فيلم علمي تخيلي پادآرمان شهري «بليد رانر» (1982) و دنباله اش «بليدرانر 2049» (2017)؛ جان بوک در تريلر «شاهد» (1985) که براي آن نامزد دريافت اسکار بهترين بازيگر شد و جک رايان در فيلم هاي اکشن «بازي پاتريوت» (1992) و «تهديد فوري و آشکار» (1994) نيز شناخته مي شود.
فعاليت حرفه اي او در طول شش دهه گسترده شده و شامل تعداد زيادي از پرفروش ترين فيلم هاي هاليوود مي شود، از جمله فيلم جنگي حماسي «اينک آخرالزمان» (1979)؛ درام حقوقي «بي گناه» (1990)؛ فيلم اکشن «فراري» (1993)؛ تريلر اکشن سياسي «هواپيماي رئيس جمهور» (1997) و تريلر روانشناسانۀ «لايه هاي پنهان» (2000). هشت فيلم از فيلم هاي او به فهرست ملي ثبت فيلم راه يافته است: «ديوارنويسي آمريکايي» (1973)، «مکالمه» (1974)، «جنگ ستارگان» (1977)، «اينک آخرالزمان» (1979)، «امپراتوري حمله مي کند» (1980)، «مهاجمان صندوق گمشده» (1981)، «بليدرانر» (1982) و «بازگشت جداي» (1983). تا سال 2016، فروش فيلم هاي فورد در آمريکا به بيش از 4.7 بيليون دلار و در سراسر دنيا به بيش از 6 ميليون دلار رسيده و فورد را به دومين ستارۀ پرفروش گيشۀ داخل آمريکا تبديل کرده است.
هريسون فورد در شيکاگو، ايلينوي به دنيا آمد. پدرش کريستوفر فورد، مدير تبليغات و بازيگر سابق، و مادرش دوروتي، بازيگر سابق راديو بودند. پدرش ايرلندي و مادرش يهودي بودند. برادر کوچک تر او، ترنس، در سال 1945 به دنيا آمد. اجداد پدري آنها از کاتوليک هاي ايرلندي و تبار آلماني و اجداد مادري شان نيز مهاجران يهودي از اهالي مينسک بلاروس بودند. فورد عضو فعال پيشاهنگي پسران آمريکا بود و به دومين رتبۀ ممتاز آن يعني پيشاهنگي زندگي دست يافت. او در اردوي پيش آهنگي به عنوان مشاور مدال لياقت مطالعۀ خزندگان کار مي کرد. به همين دليل بود که او و استيون اسپيلبرگ کارگردان تصميم گرفتند اينديانا جونز جوان در فيلم «اينديانا جونز و آخرين جنگ صليبي» يک پيشاهنگ زندگي باشد.

هريسون فورد در فيلم اينديانا جونز

در سال 1960، فورد از دبيرستان مِين ايست شهر پارک ريج ايلينويز فارغ التحصيل شد. صداي او اولين صداي دانش آموز بود که از ايستگاه جديد راديويي دبيرستانش (WMTH) پخش شد و او اولين گزارشگر ورزشي آن در آخرين سال تحصيلي اش (60-1959) بود. سپس در دانشگاه ريپون در ويسسکانسين در رشتۀ فلسفه تحصيل کرد و در آنجا عضو انجمن برادري سيگما نو شد. طي سه ماه پاياني سال آخر تحصيلش در کلاس نمايش شرکت کرد تا بر کمرويي اش غلبه کند. به اين ترتيب، فورد که خود را "دير شکوفا" توصيف کرده، شيفتۀ بازيگري شد.
در سال 1964، بعد از يک فصل اجراي تابستاني با گروه بلفري پليرز، به لس آنجلس رفت تا براي شغل گويندگي در راديو درخواست بدهد. او اين شغل را به دست نياورد، اما در کاليفرنيا ماند و سرانجام قراردادي با دستمزد 150 دلار در هفته با برنامۀ استعداد جديد کلمبيا پيکچرز امضا کرد تا نقش هاي کوچکي در فيلم ها بازي کند. اولين نقش شناخته شدۀ او يک پادوي هتل در فيلم «هيجان مرده روي چرخ فلک» (1966) بود. سپس توانست نقش هاي ديگري در فيلم هايي مثل «زماني براي کشتن» (1967) با بازي گلن فورد، جورج هميلتون و اينگر استيونس به دست آورد.
در «عشق» (1967) نيز نقشي با ديالوگ به دست آورد اما هنوز نامش در فهرست بازيگران ثبت نمي شد. سرانجام در وسترن «زماني براي کشتن» (1967) نام او به صورت هريسون جِي. فورد ثبت شد، اما حرف جي. بي مورد بود چون او نام وسط نداشت. گويا اين حرف براي اين به اسم او اضافه شده بود که با هريسون فورد، بازيگر فيلم هاي صامت که از 1915 تا 1932 در بيش از 80 فيلم بازي کرد و در 1957 در گذشت، اشتباه گرفته نشود. فورد بعدها گفت که از وجود آن بازيگر بي‌خبر بود تا اين که در پياده روي شهرت هاليوود با ستاره اي به نام خودش روبرو شد.
او خيلي زود حرف جي. را از اسم خود حذف کرد و با استوديو هاي يونيورسال همکاري کرد و در سريال هاي تلويزيوني بسياري از اواخر دهۀ 1960 تا اوايل دهۀ 1970، نقش هاي کوچک بر عهده گرفت، سريال هايي مثل «دود اسلحه»، «آيرنسايد»، «ويرجينيايي»، «اف. بي. آي.»، «عشق، سبک آمريکايي» و «کونگ فو». او در وسترن «سفر به شيلو» (1968) ظاهر شد و يک نقش بدون ديالوگ و ثبت نشده در «نقطۀ زابريسکي» (1970) به کارگرداني ميکل آنجلو آنتونيوني به دست آورد. فورد که از نقش هايي که به او پيشنهاد مي شد، راضي نبود يک نجار حرفه اي شد تا بتواند هزينۀ زندگي همسر و دو پسر کوچکش را تأمين کند.
فرد روس، تهيه کنندۀ تازه کار، از فورد جوان پشتيباني کرد و ترتيبي داد تا او براي فيلم جورج لوکاس تست بازيگري بدهد؛ به اين ترتيب نقش باب فلفا در «ديوار نويسي آمريکايي» (1973) به فورد رسيد. رابطۀ او با لوکاس تأثير عميقي بر آيندۀ حرفه اي او گذاشت. بعد از موفقيت فيلم «پدر خوانده»، فرانسيس فورد کوپولا او را استخدام کرد تا دفترش را توسعه دهد و در دو فيلم بعدي خود، «مکالمه» (1974) و «اينک آخرالزمان» (1979)، نقش هاي کوچکي به او داد؛ در فيلم دوم او نقش افسري به نام جي. لوکاس را بازي کرد.
بازي هريسون فورد در «ديوارنويسي آمريکايي» سرانجام او را به نقش اول رساند؛ لوکاس او را استخدام کرد تا ديالوگ بازيگراني را که براي تست بازيگري فيلم آيندۀ او «جنگ ستارگان» شرکت مي کردند، برايشان بخواند. در نهايت بازي فورد در طول اين خوانش ها لوکاس را قانع کرد تا نقش هان سولو را به او بدهد. «جنگ ستارگان» (1977) يکي از پرفروش ترين فيلم هاي آن زمان شد و فورد را به يک سوپراستار تبديل کرد. او در دنباله هاي موفق اين فيلم، «امپراتوري حمله مي کند» (1980)، «بازگشت جداي» (1983) و همچنين فيلم تلويزيوني «جنگ ستارگان، ويژه تعطيلات» (1978)، نيز بازي کرد. فورد از لوکاس خواست در پايان «بازگشت جداي» هان سولو را بکشد و به او گفت: «اين به کل فيلم عمق مي بخشد»، اما لوکاس قبول نکرد.

هريسون فورد در جنگ ستارگان

فورد نقش هان سولو را در «جنگ ستارگان: نيرو برمي خيزد» (2015) تکرار کرد. در جريان فيلمبرداري اين فيلم در ماه ژوئن 2014، يک در هيدروليک روي او افتاد و مچ پاي او را شکست. وي براي درمان به بيمارستان منتقل شد. پسر او، بن، ضمن تشريح جزئيات جراحت او گفت که مچ پاي او احتمالاً به پلاک و پيچ نياز خواهد داشت و شرايط فيلمبرداري ممکن است کمي تغيير کند و گروه مجبور شوند براي مدت کوتاهي فورد را از کمر به بالا فيلمبرداري کنند تا زماني که بهبود يابد. او بعد از دو ماه دوري از کار، با بهبودي آسيب ديدگي اش، در اواسط ماه اوت به صحنۀ فيلمبرداري برگشت.
شخصيت او در فيلم کشته شد؛ با اين حال مدتي بعد اعلام شد که ممکن است وي در قسمت هشتم، در نقش هان سولو بازگردد. در فوريۀ 2016، زماني که بازيگران قسمت هشتم تأييد شدند، اعلام شد که فورد نقش خود را در فيلم تکرار نخواهد کرد. زماني که از او پرسيده شد آيا ممکن است شخصيت او در "شکلي ديگر" بازگردد، او پاسخ داد: «هيچ چيز در فضا غير ممکن نيست.» قرار است يک فيلم اسپين-آف دربارۀ شخصيت هان سولو ساخته شود، اما فورد در اين پروژه شرکت ندارد.
وضعيت فورد به عنوان يک بازيگر نقش اول زماني مستحکم شد که در «مهاجمان صندوق گمشده » (1981)، حاصل همکاري جورج لوکاس و استيون اسپيلبرگ، نقش يک باستان شناس جهانگرد به نام اينديانا جونز را بازي کرد. با اين که اسپيلبرک از ابتدا دوست داشت فورد اين نقش را بازي کند، لوکاس که به تازگي در دو فيلم «ديوارنويسي آمريکايي» و «جنگ ستارگان» با او کار کرده بود، با اين انتخاب موافق نبود، اما در نهايت زماني که تام سلک نتوانست نقش را قبول کند، با بازي فورد موافقت کرد.

هريسون فورد در سال 1983

او در پيش درآمد «اينديانا جونز و معبد مرگ» (1984) و دنبالۀ «اينديانا جونز و آخرين جنگ صليبي» (1989) نيز بازي کرد. بار ديگر در قسمتي از سريال تلويزيوني «سرگذشت اينديانا جونز جوان» (1993) و بعدتر در فيلم چهارم با عنوان «اينديانا جونز و قلمرو جمجمۀ بلورين» (2008) اين نقش را بر عهده گرفت. در مارس 2016، استوديوهاي والت ديزني اعلام کردند که قرار است فورد در فيلم پنجم بازي کند و فيلم در ژوئيۀ 2019 اکران شود. با اين حال، اين استوديو در آوريل 2017 اعلام کرد که تاريخ اکران به ژوئيۀ 2020 تغيير پيدا کرده است.
فورد در فيلم هاي ديگري نيز بازي کرده است، از جمله «قهرمانان» (1977)، «نيروي 10 از ناوارون» (1978) و «خيابان هانوفر» (1979). او در وسترن «بچۀ فريسکو» (1979) در کنار جين وايلدر نقش سارق بانک مهربان و بخشنده را بازي کرد. سپس در فيلم کالت علمي تخيلي «بليدرانر» (1982) به کارگرداني ريدلي اسکات، در نقش ريک دکارد و در چند فيلم اکشن دراماتيک مثل «شاهد» (1985) به کارگرداني پيتر وير، «ساحل پشه» (1986) و «ديوانه وار» (1988) به کارگرداني رومن پولانسکي ظاهر شد. فيلم «شاهد» در هشت رشته نامزد دريافت جايزۀ اسکار شد که يکي از آنها جايزۀ بهترني بازيگر مرد براي هريسون فورد بود.

تنديس هريسون فورد در موزه مادام توسو هنگ کنگ

وي در دهۀ 1990، نقش جک رايان را در فيلم هاي «بازي پاتريوت» (1992) و «تهديد آشکار و فوري» (1994) با اقتباس از رمان هاي تام کلنسي بازي کرد. هچنين نقش هاي اصلي فيلم هاي «بي گناه» (1990) و «متعلق به شيطان» (1997) به کارگرداني آلن جي. پاکولا؛ «فراري» (1993) به کارگرداني اندرو ديويس؛ «سابرينا» (1995) به کارگرداني سيدني پولاک و «هواپيماي رئيس جمهور» (1997) ساختۀ ولفگانگ پترسون را بر عهده داشت. او در چند فيلم نقش هاي کاملاً جدي دراماتيک داشت، از جمله در «بي گناه» (1990) و «لايه هاي پنهان» (2000) که در هر دو نقش شوهري خيانتکار و در «راجع به هِنري» (1991) به کارگرداني مايک نيکولز که در آن نقش يک بيمار مبتلا به فراموشي در حال بهبودي را بازي کرده است.
بسياري از نقش هاي مهم فورد به صورت شانسي و در شرايط نامعمول به او رسيده اند: مانند نقش هان سولو که پيش از اين ذکر شد و نقش جک رايان که به خاطر بالا بودن دستمزد درخواستي الک بالدوين، که پيش از او اين نقش را در فيلم «شکار زيردريايي اکتبر سرخ» بازي کرده بود، به او واگذار شد. از سال هاي پاياني دهۀ 1990، فورد در چندين فيلم ناموفق حضور يافت، مانند «شش روز، هفت شب» (1998)، «قلب هاي تصادفي» (1999)، «کي-19 بيوه کن» (2002)، «جنايت در هاليوود» (2003)، «ديوار آتش» (2006) و «اقدامات فوق العاده» (2010). يک استثنا در اين ميان وجود داشت و آن «لايه هاي پنهان» در سال 2000 بود که فروش آن در آمريکا به بيش از 155 ميليون دلار و در سراسر دنيا به 291 ميليون دلار رسيد.
در سال 2004، فورد شانس حضور در تريلر «سيريانا» به نويسندگي و کارگرداني استيون گاگن را رد کرد و بعد ها در توضيح علت آن گفت: «به اندازۀ کافي در مورد حقيقت داشتن داستان فيلم مطمئن نبودم و فکر مي کنم اشتباه کردم.» اين نقش در نهايت به جورج کلوني رسيد که براي بازي در آن نقش برندۀ جايزه هاي بهترين بازيگر مرد اسکار و گلدن گلوب شد. پيش از آن نيز نقش رابرت ويکفيلد را در «قاچاق» نوشتۀ استيون گاگن رد کرده بود. اين نقش به مايکل داگلاس رسيد.
در سال 2008، با اکران «اينديانا جونز و قلمرو جمجمۀ بلورين» طعم موفقيت را چشيد. اين فيلم نقدهاي در کل مثبتي دريافت کرد و به دومين فيلم پرفروش دنيا در آن سال تبديل شد. او مدتي بعد گفت که دوست دارد در قسمت ديگري از اين مجموعه فيلم ها بازي کند، البته اگر 20 سال ديگر براي هضم آن وقت لازم نباشد. فيلم ديگر او در سال 2008، «عبور از مرز» به کارگرداني وين کريمر بود. او در اين فيلم، به همراه اشلي جاد و ري ليوتا نقش مأمور مخصوص ادارۀ بررسي امنيت ملي را بازي مي کرد. وي همچنين راوي فيلم مستند بلندي دربارۀ دالاي لاما با عنوان «رنسانس دالاي لاما» بود.

هريسون فورد در فستيوال کن 2008

فورد در سال 2009، در درام پزشکي «اقدامات فوق العاده» بازي کرد که در ژانويۀ 2010 اکران شد. در اين فيلم برندن فريزر و آلن راک همبازي هاي او بودند. در 2010، در کنار پاتريک ويلسون، ريچل مک ادامز و داين کيتن در «شکوه صبح» ظاهر شد. وي در ژوئيۀ 2011، به همراه دنيل کريگ و اليويا وايلد در وسترن علمي تخيلي «گاوچران ها و بيگانگان» نقش آفريني کرد. در همان سال، در يک آگهي بازرگاني ژاپني براي تبليغ بازي ويديويي «آنچارتد 3: فريب دريک» براي پلي استيشن 3 ظاهر شد. در سال 2013، به همراه ليام همسورث و گري الدمن در تريلر جاسوسي شرکتي «توهم» به کارگرداني رابرت لوکتيک و فيلم اکشن نظامي و علمي تخيلي «بازي اِندر»، فيلم زندگينامه اي ورزشي «42» و کمدي «گوينده 2: افسانه ادامه دارد» بازي کرد.
در سال 2014، به همراه گروهي از ستاره هاي فيلم هاي اکشن از جمله سيلوستر استالونه، جيسون استاتهام، آنتونيو باندراس، جت لي، مل گيبسون، آرنولد شوارتزنگر و ...، در «بي مصرف ها 3» ظاهر شد. در 2015، در فيلم فانتزي رمانتيک «روزگار آدلاين» بازي کرد و براي تکرار نقش هان سولو در «جنگ ستارگان: نيرو بر مي خيزد» برندۀ جايزۀ بهترين بازيگر مرد ساترن شد. در سال 2017، راوي مستندي دربارۀ بيماري آلزايمر به نام «پازل سمي: در جستجوي قاتل پنهان» بود و بار ديگر نقش ريک رکارد را در «بليدرانر 2049» بر عهده گرفت.

هريسون فورد در سال 2017

هريسون فورد از آن دسته بازيگران هاليوودي است که بسيار مراقب زندگي خصوصي خود است. او دو پسر به نام هاي بنجامين و ويلارد از همسر اول خود، مري مارکوارت، دارد. آنها در 1964 ازدواج کردند و در 1979 طلاق گرفتند. او دو فرزند ديگر به نام هاي مالکوم و جورجا از همسر دوم خود، مليسا متيسون فيلمنامه نويس دارد. فورد و متيسون در مارس 1983 ازدواج کردند، در ماه اوت سال 2001 از هم جدا شدند و طلاق آنها در 2004 رسمي شد. وي در سال 2002 با کاليستا فلاکهارت آشنا شد که يک پسرخواندۀ کوچک به نام ليام داشت. فورد سرپرستي ليام را نيز بر عهده گرفت. آنها در سال 2010، ازدواج خود را رسمي کردند. علاوه بر اين او سه نوه نيز دارد.

منبع: bartarinha.ir