بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با محسن تنابنده
در دورهاي که سريالهاي تلويزيون به هزارويک دليل کمتر نزد مخاطبان مقبول ميافتند و چه بخواهيم و چه نه، شبکههاي آن طرف آبي، بهخصوص سريالهاي «جم» موفق شدهاند از عرصه خالي اين ميدان به نفع خود بهرهبرداري کرده و با ساخت آثار نازل مخاطب را به سمتوسوي خود جلب کنند، چند سالي است سريال پايتخت در ايام نوروز توجهها را به خود جلب کرده است.
سيروس مقدم که شايد او را بتوان در رديف موفقترين سريالسازاني قلمداد کرد که رگ خواب مخاطب را ميداند و در کارنامهاش آثار موفقي چون «نرگس» از دهه هفتاد تا کارهايي چون «زير هشت»، «روزهاي زندگي»، «تا ثريا»، «مسافر» و اين اواخر سريالهاي طنزي چون «پايتخت» و «عليالبدل» را ثبت کرده، به خوبي اين نکته را اثبات کرده که فقط کافي است يک کارگردان با دست پر (از ساختار تا محتوا) به تلويزيون بيايد تا بتواند در وانفساي نبود سريالهاي جذاب و پرکشش، بار ديگر مخاطبان؛ حتي آن گروه از مخاطبان ماهوارهبين را به سمت خود جلب کند.
اگرچه «پايتخت» در پنجمين فصل ساخت خود فارغ از اينکه تحسين مخاطبان را برانگيخته با انتقاداتي نيز مواجه شده است که بخشي از اين انتقادات در فضاي مجازي اين روزها دست به دست ميشود. از اين رو تلاش کردهايم با محسن تنابنده طراح اصلي سريال و بازيگر نقش «نقي معمولي» به گفتوگو بنشينم تا از اين رهگذر اگر نگوييم همه انتقادات و واکنشها، بلکه بخشي از آن را واکاوي کنيم. آنچه ميخوانيد گفتوگو با محسن تنابنده است که با همان لحن طنزپردازش، در بخشهايي، پاسخهاي طناز و درعينحال کنايهآميز داده است.
سريال «پايتخت» در پنجمين فصل خود دچار حواشي زيادي شده، يکي از انتقاداتي که بيشتر در فضاي مجازي در مورد اين سريال صورت گرفت، مطرح شدن مساله ازدواج در سنين پايين بود. پاسخ شما بهعنوان طراح اصلي و بازيگر نقش اول اين سريال به اين انتقادات چيست؟
نگرش من به مساله ازدواج کودکان اينطور است که احساس ميکنم بالاخره بايد جايي اين موضوع مطرح ميشد تا بتوان به آسيبشناسي آن پرداخت. اين مساله روشن شود کهچرا برخي بر اين باورند ازدواج نبايد در سنين پايين صورت بگيرد. ضمن اينکه معتقدم کار هنرمند راديولوژي و سونوگرافي کردن است؛ نه تجويز. بههرحال مساله ازدواج در سنين پايين يکي از معضلات اجتماعي ما به شمار ميرود و براي من هم موضوعي حساس است.
کمااينکه ميبينيم در جامعه فعلي، بهخصوص در شهرهاي ديگر با اين مساله موافقند و توجيه آنان هم اين است که حالا اسمي روي دختر و پسر از سنين پايين گذاشته شود تا ببينند بعد چه پيش ميآيد؛ غافل از اينکه همين رسم و رسوم مثل شيريني خوردن و اسم روي همديگر گذاشتن ميتواند تبعات ناخوشايندي داشته باشد.
در عين حال ديدگاه من نسبت به ازدواج اين است که دختر و پسر بايد در شرايطي به فکر ازدواج بيفتند که عقلرس شده باشند و آگاهانه نسبت به اين مساله مهم تصميمگيري کنند؛ نه اينکه اطرافيان براي آنها تصميم بگيرند. ضمن اينکه اگر توجه کرده باشيم ميبينيم امروز آمار طلاق در جامعه روز بهروز در حال افزايش است. نکته تاسفبار اينکه اين آمار متعلق به آدمهايي است که آگاهانه ازدواج کردهاند ولي نتيجه مطلوبي از زندگي مشترکشان نگرفتهاند. گذشته از اينها، مسالهاي که درباره سوال شما ميخواهم مطرح کنم اين است که به محض اينکه يک سريال در تلويزيون ساخته ميشود، شرايط و حواشي براي آن پيش ميآيد که تلويزيون مجبور ميشود بخشهاي بعدي آن سريال را سانسور کند.
بهعنوان مثال، تلويزيون بعد از رويارويي يک سريال با مردم به مجموعهاي از فيدبکها ميرسد که بر اساس اين بازخوردها دچار نگراني ميشود و تصميم ميگيرد بخشهاي بعدي سريال پخش نشود. حرف من اين است اينقدر دنبال آن نباشيم که سانسورمان کنند، به نظرم برخيها، بيشتر از نهادها دنبال اين موضوع هستند که سانسور شويم و اين خوب نيست.
ما در «پايتخت» از ابتداي ساخت تا امروز با موضوعاتي مواجه هستيم که اگرچه گاهي در قالب فانتزي و اغراق شده مطرح ميشود، ولي اغلب آنها مابهازاي بيروني دارند و نمونههاي حقيقي اتفاقات و کاراکترها را به وضوح در جامعه ديدهايم. شايد يکي از دلايلي که مخاطب تمايل دارد پنج فصل اين سريال را با علاقه دنبال کند، در همين نکته باشد که آن را به نوعي آينهاي از فضاي امروز جامعه ايراني ميبيند. نظر شما چيست؟
درست است، هر آنچه در پايتخت ميبينيم به نوعي ريشه در حقيقت دارد. ما تلاش کردهايم در جريان ساخت اين سريال، معضلات و ناهنجاريهاي اجتماعي را با بيان و نوع ديگري از جنس طنز و فانتزي و به قول شما بهمدد اغراق به مردم منعکس کنيم. حالا بماند که شرايط در جامعه امروز به گونهاي شده که بيان معضلات روز اجتماعي به زبان جدي هم به گوش کسي نميرود و عملا ميبينيم بسياري از مشکلات جامعه حل نشده باقي ميماند. ضمن اينکه از زمان ساخت اولين فصل سريال پايتخت، بازخوردهاي مردمي را نسبت به اين سريال دنبال ميکرديم.
درواقع ميتوان گفت ما پس از اقبال عمومي مردم، حاضر شدهايم فصلهاي بعدي اين سريال را بسازيم. واقعيت اين است که سريال پايتخت فارغ از وابستگي به هر جناح ساخته شده و دل در گرو توجه و مقبوليت مخاطبان دارد؛ مقبوليتي که فقط به مخاطبان درون مرزي محدود نمانده و خود من براساس سفرهايي که به کشورهاي ديگر داشتهام ميبينم امروز در اغلب خانههاي ايرانيان خارج از کشور، ديويديهايي از بخشهاي مختلف اين سريال به چشم ميخورد.
مستندات دقيق اينکه اقبال عمومي نسبت به اين سريال بالاست را هم ميتوان از نمايش قسمتهاي مختلف آن در شبکههاي مجازي، بهخصوص اينستاگرام مشاهده کرد.
سوال بعدي من درباره رويکرد تلويزيون در سالهاي اخير است. اگر ميبينيم پايتخت، امروز در کنار اقبال عمومي با موجي از انتقاداتي که ممکن است به هر اثر هنري وارد شود مواجه شده، تلويزيون خيلي پيش از اين با هجمه گستردهاي از انتقادات و دلچرکينيها از سوي هنرمندان و مخاطبان مواجه بوده است، بهطوري که ميدانيم بين مخاطب امروز و بهروز جامعه و تلويزيون ديرگاهي است فاصله افتاده، حالا با اين اوصاف «پايتخت» بهعنوان سريالي که به قول شما فراگير شده توانسته مقبول واقع شود. با اينحال ديدگاه شما نسبت به سياستهاي سريالسازي در تلويزيون چيست؟
آنچه مسلم است اينکه تغيير سياست در تلويزيون و تغيير مداوم مديران باعث شده امروز در اين رسانه، سياست واحدي وجود نداشته باشد و هنرمندان و اساسا گروه برنامهساز بهطور مشخص ندانند که هنگام ساخت يک اثر با چه موضعي در صداوسيما مواجه هستند. متاسفانه در سالهاي اخير، قشر فوقالعاده بيسواد و ازکارافتادهاي در بخش تخصصي و توليدي و بهخصوص فيلمنامه در صداوسيما، سمت مديريتي را بهعهده گرفتهاند و مزيدي بر علت ناکارآمدي بيشتر اين رسانه شدهاند. اين عده به دليل نداشتن اشراف و آگاهي و دانش نميتوانند به تشخيص درستي در تلويزيون بپردازند. بهخصوص در زمان مديريت آقاي سرافراز که مشاوراني را همراه خود به صداوسيما آورد. اين مشاوران به معناي واقعي ضربه بزرگي به تلويزيون وارد کردند و موجب قطع ارتباطاتي شدند که ميتوانست در رونق گرفتن دوباره تلويزيون نزد مردم موثر باشد.
نکته ديگر اينکه مردم هميشه به دنبال اثر خوب هستند و دوست دارند اثر قابل ديدن تماشا کنند، دراين راستا تلاش خود هنرمندان در اين سالها بوده که منتج به توليد آثار کيفي شده است. در عين حال معضل ديگري دراين ارتباط وجود دارد و آن اينکه امروز هنرمندان بيش از هر شخص ديگري براي يکديگر ميزنند، درحالي که معتقدم اگر اين گروه از هنرمندان، وقتي را که صرف تخريب همصنفان خود ميکنند روي انجام کارهاي خلاقانه بگذارند به نتيجه بهتري ميرسند. حرکت برخي هنرمندان مانند تقلب سارا و نيکا در قسمتي از سريال پايتخت است، در حالي که به قول مادرشان در اين سريال، اگر اين دو دختر، اين حجم از وقتي را که براي نوشتن تقلب گذاشته بودند، به مطالعه و حفظ کردن آن درس ميپرداختند به مراتب ميتوانست برايشان مفيدتر واقع شود.
از اين بحث که بگذريم، يکيديگر از نقدهايي که اين روزها در فضاي مجازي متوجه سريال پايتخت شده و توجه برخي را به خود جلب کرده، حضور نگين ميرزايي کارمند شبکه جم در اين سريال است و اينکه گفته ميشود او زماني منشي سعيد کريميان، موسس شبکه جم نيز بوده، پاسخ شما به اين مساله چيست؟
وقتي ما فيلمبرداري بخشهاي سريال در ترکيه را شروع کرديم و به ترکيه رفتيم، به دنبال يک مشاور ايراني بوديم. قرار شد شخصي باشد که براساس شناختي که دارد بتواند تعدادي از هنروران را بياورد. ميخواهم بگويم ما اصلا شناختي نسبت به پيشينه کاري اين خانم نداشتيم و نميدانستيم در شبکه جم کار ميکرده است.حالا بماند که دراين بين يکي از کارمندان شبکه جم که زماني در صداوسيما کار ميکرده و حالا در جم فعاليت ميکند، شيطنت کرد و با مطرح کردن اين مساله تلاش کرد حواشي بيشتري به وجود بياورد. در ضمن اين خانم بازيگر، صدام حسين نبوده که خيلي قيافهاش آشنا باشد و ما او را بشناسيم تا از او در سريال استفاده نکنيم. مهمتر اينکه ما قسمتهايي که اين خانم در آن حضور داشته را يک ماه قبلتر براي بازبيني به صداوسيما فرستادهايم، بنابراين اگر مشکلي داشت آنها هم ديده بودند و اعلام ميکردند، پس همانقدر که آنها متوجه پيشينه کاري اين خانم نشدند ما هم نشده بوديم.
به نظر شما بروز اين مساله ميتواند موجب بازخواست صداوسيما از عوامل سريال شود؟
نه، چراکه ما تلاش کردهايم کار بامعدل به تلويزيون ارائه بدهيم تا مخاطبان به سمت سريالهاي شبکه جم نروند، بنابراين دستاندرکاران صداوسيما بايد خيلي بهتر از ما اين مساله را بدانند که بروز اين مساله تعمدي نبوده است.
امسال در پنجمين فصل سريال پايتخت، سازمان فرهنگي هنري «اوج» اسپانسر و به نوعي سرمايهگذار اين سريال بوده است، اين مساله هم باعث بروز واکنشهاي متفاوتي شده است، ولي فارغ از تمام آنها يک سوال پيش ميآيد و آن اينکه معمولا اينطور بوده که اگر ارگاني بودجه توليد يک اثر هنري را قبول کند تمايل دارد درونمايه آن اثر مطابق سلايق آن ارگان باشد، آيا درباره اين فصل از پايتخت و اوج اين اتفاق افتاد؟
اجازه بدهيد اول به اين نکته اشاره کنم که اين ما بوديم که از «اوج» درخواست کرديم بودجه اين سريال را متقبل شود. ما براساس نيازهاي قصه در اين فصل به دنبال سرمايهگذاري بوديم که بتواند تمام مخارج سريال را مرتفع کند.
واضح است که اگر کسي سبزي بخواهد به طلافروشي نميرود، ما دراين فصل از داستان پايتخت به ادوات مفصلي احتياج داشتيم و با تلويزيوني مواجه بوديم که با بودجهاي که در اختيار دارد حتي نميتواند دو تفنگ ترقهاي براي اين سريال فراهم کند. طبيعي بود در چنين شرايطي به دنبال اسپانسري باشيم که توان مهيا کردن تمام اين امکانات را براي ما داشته باشد. درعينحال در پاسخ به سوال شما بايد بگويم خود من از روز اول شرط کردم که تحت هيچ شرايطي، سازمان اوج نبايد دخل و تصرفي در سريال داشته باشد. ما از ابتداي ساخت سريال پايتخت به کليتي دست يافته بوديم و براين اساس پيش ميرفتيم. شرط من اين بود که هر نهادي که تخصيص بودجه براي سريال را بهعهده ميگيرد نبايد در کليت و اساسا روند و جزئيات سريال مداخله کند. ضمن اينکه اين فصل از سريال پايتخت به نوعي خطشکنتر از ساير فصلهاست، طبعا اگر سازماني مثل اوج ميخواست به مداخله محتوايي دراين ارتباط بپردازد شاهد چنين خطشکنيهايي نبوديم.
بازهم ناچارم يکيديگر از حواشياي که براي سريال به وجود آمده را با شما درميان بگذارم و آن اينکه برخي براين باورند سازندگان سريال به نوعي در تبليغ جاذبههاي توريستي ترکيه نقش زيادي داشتهاند؟
ميدانيد ماجرا از چه قرار بود، رجب طيب اردوغان پولي را قبل از ساخت اين فصل از سريال به من داد و از من خواهش کرد جاذبههاي توريستي ترکيه را معرفي کنم، او به من گفت خواهشا مملکت ما را به ايران و جهان بشناسان چون داريم بيچاره ميشويم!! واقعا از دوستاني که چنين بحثهايي را نسبت به سريال مطرح ميکنند خواهش ميکنم واقعبينانه نگاه کنند و اين مساله را بپذيرند که ترکيه به دليل ويژگيهاي جغرافيايي، اجتماعي و فرهنگي احتياجي به اين کارها ندارد. مساله اين است که ما اينقدر بدبخت هستيم که نميتوانيم زيباييهاي کشورمان را نشان بدهيم. کما اينکه حين فيلمبرداري برخي ميگفتند لوکيشنها متعلق به نوشهر است نه ترکيه.
بههرحال آنچه مسلم است اين که همه گروه و عوامل سازنده پايتخت، تمام تلاش خود را کردند تا اثري متفاوت با آنچه تا امروز در تلويزيون نشان داده شده را به تصوير بکشند. ما تلاش کردهايم به مردم احترام بگذاريم و ساخت سريالي که مقبول آنها بوده و دراين سالها آن را پيگيري کردهاند را ادامه دهيم.
صرفنظر از حواشي و انتقاداتي که غالبا در فضاي مجازي دست بهدست شده و حتما به گوش همه شما هم رسيده آيا حين ساخت اين سريال با مشکل جدي مواجه شديد؟
نه، خوشبختانه گروه بهرغم اينکه با پروژه سنگين و عظيمي به لحاظ قصه و جنس کار مواجه بود ولي خوب پيش رفت. ميتوانم بگويم برآيند عملکرد ما در پايتخت5 براي خودمان و براساس آمارها و شواهد براي مخاطبان تلويزيون راضيکننده و مطلوب بوده است. ما تمام تلاش خود را کرديم تا اين سريال نزد مخاطبان مقبول بيفتد. اطمينان دارم هر کاري کامل نيست و نقيصههايي در آن وجود دارد، ما تلاش کردهايم اگر خدا عمري بدهد کار کمعيبي ارائه کنيم.
منبع: فرهيختگان