بزرگنمايي:

چه خبر - دو ماه از زندگي‌‎ام را کنار گذاشتم و براي روحاني تبليغ کردم

در روزهاي باقيمانده تا پايان سال 96، چهره هاي سياسي روايات جالبي از آنچه که بر آنان در اين 12 ماه، گذشته دارند. در اين ميان صادق زيباکلام يکي از بهترين گزينه هاست که اتفاقات مختلفي را تجربه کرده است. استاد علوم سياسي دانشگاه تهران که کمتر ماهي است که يا خود با سخنراني هاي جنجالي‌اش خبرساز مي‌شود و يا تصميمات برخي مقامات نام او را خبرساز مي کند، در گفتگو با ما از کارهايي گفت که قرار بود امسال انجام دهد اما توفيقي در آن کسب نکرد. او البته در بخشي از صحبت هايش جداي از اينکه از برخي اصولگرايان حلاليت مي طلبد، در مورد دانشجويان خود نيز مي گويد: از دانشجويان خودم هم خيلي حلاليت مي خواهم. خيلي به امورات آنها نرسيدم. بخصوص دانشجوياني که با من رساله داشته اند و من راهنما و مشاورشان بوده ام. از ته دل مي خواهم که حلالم کنند.
مشروح اين گفتگو را در ادامه بخوانيد:

مهمترين اقدام من اين بود که در ابتداي سال و در ظرف يکي دو ماه اول‌ همه زندگي ام را کنار گذاشتم و به فعاليت انتخاباتي پرداختم. تا اينکه مردم را براي شرکت در انتخابات دعوت کنم و از آنها بخواهم به نفع حسن روحاني راي بدهند. فکر مي کنم اين مورد مهمترين اقدام من در امسال بوده است. اما کار دوم و مفيد من در سال 96 که با سلام و صلوات انجام شد اين بود که کتاب رضاشاه را با همکاري انتظارات روزنه براي دريافت مجوز به وزارت ارشاد فرستادم اما با تاسف در اسفند ماه امسال به ما گفتند که با چاپ رضاشاه موافقت نمي شود.

در اسفندماه امسال پس از ده سال همکاري با دانشگاه آزاد واحد علوم تحقيقات آقاي ولايتي و دکتر رهبر من را کنار گذاشتند و گفتند که حضورت در اين دانشگاه غيرقانوني است. البته اگر اساتيد ديگري که در ساير دانشگاه ها بصورت تمام وقت مشغول به کار هستند و در دانشگاه آزاد هم مشغول تدريس هستند مشکلي نيست ولي صادق زيباکلام نمي تواند بعنوان استاد تمام وقت دانشگاه تهران، همزمان استاد نيمه وقت دانشگاه آزاد باشد. البته به اين اتفاقات بايد پرونده خودم در دستگاه قضايي را هم نام ببرم که جاي توضيحات آن در اينجا نيست.

فکر مي کنم مهمترين کار نصفه و نيمه من پيگيري براي گرفتن مجوز انتشار و روشن کردن تکليف کتاب رضا شاه است.من نزديک به 15 سال براي نوشتن اين کتاب وقت گذاشتم و به صرف اجازه ندادن وزارت ارشاد نمي توانم آن را رها کنم. حال اگر وزارت ارشاد آب پاکي را روي دستم بريزد و بگويد که به هيچ وجه مجوز انتشار را صادر نمي کند آنوقت فکر مي کنم که چه گلي به سرم بگيرم و آن را در کجا منتشر کنم؟
جداي از اين کتاب، بقول تهراني هاي قديم يک دور تسبيح، کارهاي ناتمام دارم. کتاب چرا انقلاب اسلامي آمريکا ستيز شد و همچنين وقايعي که در ابتداي انقلاب در کردستان و در دولت مرحوم بازرگان اتفاق افتاد و همچنين خاطرات سفر به کربلا در سال 91 و سفر به اقليم کردستان در سال 92 از کارهايي است که همچنان ناتمام مانده است. در سال 92 و در پنجاه و دومين سالگرد بمباران شيميايي حلبچه به اقليم کردستان عراق به همراه چند نفر ديگري که از سوي کردهاي عراقي دعوت شده بوديم رفتم و خاطرات آن را در دست تدوين دارم.

کار دهکده اميد را همچنان به کمک استانداري کرمانشاه و بنياد مسکن به پيش ببريم. برغم دشواري هايي که وجود دارد اميدوارم که بتوانيم.

من از نظر آکادميک به خودم نمره قبولي نمي دهم. من بايد بيش از اين کار مي کردم. البته شايد رد کردن خودم از باب تنبلي نبوده باشد بلکه وقت نکردم که انجام دهم. بايد به دانشجويانم بيشتر توجه مي کردم. البته دنبال خوشگذراني نبودم دنبال حل مشکلات بودم.

از خيلي ها بايد حلاليت بطلبم. از بين جريانهاي سياسي از اصولگراها حلاليت مي خواهم چون خيلي به آنها انتقاد و حمله کردم. از هلال احمر و ستاد بحران استان کرمانشاه هم بايد حلاليت بطلبم. چون در زمان زلزله خيلي از آنها انتقاد کردم. بعدا ديدم که انتقاد کار آساني است. من مشکلاتي را در عمل ديدم که بعد فهميدم که آن انتقادات خيلي درست نبود.
از دانشجويان خودم هم خيلي حلاليت مي خواهم. خيلي به امورات آنها نرسيدم. بخصوص دانشجوياني که با من رساله داشته اند و من راهنما و مشاورشان بوده ام. از ته دل مي خواهم که حلالم کنند.
رضوانه رضايي پور

منبع: khabaronline.ir