بزرگنمايي:
چه خبر - سريال ايراني ربطي به جامعه و انسان ايراني ندارد...
سالها بود همه منتظر اتفاقي در تلويزيون بودند؛ اتفاقي که باعث شود تماشاگر ايراني که ذائقهاش عادت کرده به سريالهاي ترکي و کلمبيايي دوباره بيايد بنشيند پاي سريال ايراني. اما نميشد. سريالها يکي يکي ساخته ميشدند؛ اما هيچ اتفاقي نميافتاد. ميگفتند تماشاگر ايراني که خود را در سريالها نمييابد، ديگر نميتواند ارتباطي درخور با اين سريالها برقرار کند. اين گفتهها معناي ساده و سرراستش اين بود که يعني سريال ايراني ربطي به جامعه و انسان ايراني ندارد. اتفاقي تلخ چون زهر؛ که متاسفانه واقعيت داشت…
آن سالها ميگفتيم و ميگفتند که روزگار سريالهايي که همه را درگير کند، سر آمده است. ميگفتيم و ميگفتند که متاسفانه ديگر نميشود سريالي ساخت که خيابانها را خلوت کند. سريالي که بحث و حرف هر محفلي شود. سريالي که جا در دل مردم باز کند. اما شد. آن چه چند سالي ميشد منتظرش بوديم، بالاخره اتفاق افتاد. البته خيابانها خلوت نشد؛ که قرار هم نبود خياباني به خاطر توزيع ويدئويي سريالي خلوت شود. اما خبر خوش اين بود که: سريالي آمد که شد حرف مردم؛ بحث مردم؛ مسأله مردم. سريالي که مردم غريبه از تلويزيون را دوباره با سريال ايراني آشتي داد… بله؛ بالاخره «شهرزاد» آمد…
موفقيت شهرزاد عجيب و غريب بود و اين موفقيت عجيب و غريب باعث ترافيک نفسگير مسيري شد که اين سريال در آن تردد داشت. بله؛ موفقيت شهرزاد باعث شد تا سريالهاي ديگر نيز با سرمشق قرار دادن آن ساخته و توزيع شوند. «عاشقانه» منوچهر هادي، «عاليجناب» سام قريبيان و البته اين روزها «گلشيفته» بهروز شعيبي…
از وعده تا عمل براي گلشيفته
«گلشيفته» که قرار بود بيرون آيد، بسيار حرفها و وعدهها داد. قرار بود شاهد يک سريال تند و تيز اجتماعي با روايتي جذاب باشيم. قرار بود موفقيتهاي «شهرزاد» را اين سريال ادامه دهد. قرار بود خيلي چيزها رخ دهد و البته سابقه کارگردان هم اين وعده و وعيدها را باور کردني جلوه ميداد. به هر حال بهروز شعيبي با سابقه ساخت سه فيلم سينمايي آن قدري اعتبار و احترام داشت که همگان گمان کنند سريالش سر و شکل مناسب و جذابي داشته باشد. با اين اميدها «گلشيفته» در بازار خانگي منتشر شد. اما…
بازتاب نخستين قسمت توزيع شده «گلشيفته» افتضاح بود. اتفاقي که صبح روز چهارشنبه 9 اسفند که قرار بود نخستين قسمت سريال وارد شبکه نمايش خانگي شود؛ کسي تصورش را هم نميکرد؛ در آن روزها و ساعاتي که پوسترهاي «گلشيفته» با اين وعده که بهزودي شگفتي جديدي در شبکه نمايش خانگي به وجود خواهد آمد! به در و ديوار شهر چسبيدند…
اما بعد از توزيع نخستين قسمت «گلشيفته» حالا گفتن اين موضوع چندان دشوار نيست و تقريبا به جرأت ميتوان گفت که اين سريال در نخستين قسمتش نتوانست توقعات هيچ منتقد درست و حسابي يا هيچ نشريه يا رسانه مجازي استخوان درشتي را پاسخي بايسته و شايسته دهد. البته اين را ميدانيم که قضاوت درباره بخش نخست يک سريال، فقط و فقط براساس تماشاي همين يک قسمت- که در اروپا و آمريکا بهعنوان پيلوت ارايه ميشود، بيشک رنگي از شتابزدگي دارد. اما نکته در اين است که اين يک قسمت حتي اميد کم رنگي نيز براي بارور شدن در قسمتهاي بعدي زنده نگذاشته بود. اتفاقي که در يک سريال شبکه خانگي ميتواند کمرشکن باشد…
تفاوت تماشاگر تلويزيون و ويدئو
در تلويزيون اگر قسمتهاي نخست سريالي در حد توقعات نبودند، سريالساز اين فرصت را داشت که در مرور زمان به شمار تماشاگرانش افزوده و ايرادات کار را نيز برطرف کند. اما وقتي پاي شبکه ويدئويي در ميان است و تماشاگر ناچار است براي تماشاي تکتک قسمتهاي سريال هزينه کند، ضعف و آسيب بخش نخست، صورت مسأله را تغيير ميدهد و تقريبا ميشود گفت سرنوشت کار را روشن ميکند. ضمن اينکه تماشاگر شبکه ويدئويي، تماشاگر تلويزيون نيست که به دليل تماشاي رايگان، هر محصولي را با هر کيفيتي تحمل کند. سازندگان «گلشيفته» ظاهراً حواسشان چندان معطوف به اين قضيه نبوده؛ وگرنه قسمت نخست سريالشان تا اين حد مأيوسکننده نبود. مأيوسکننده و البته بينشان از وعده: شگفتي جديدي در راه است…
داستان گلشيفته
سومين قسمت سريال «گلشيفته» توزيع شد. نکته اما در اين است که بازتابهاي قسمت سوم اين سريال نيز چندان تفاوتي با نخستين بخش آن ندارد و در کل ميتوان گفت بهروز شعيبي در اين تجربهاش تاکنون شکست خورده است. اين اتفاق اما درحالي ميافتد که داستان «گلشيفته» به شدت امکان جلب و جذب و سرگرم کردن مخاطب را دارد. قبولي يک دختر يزدي در تهران در يک رشته هنري و درگيريهايي که در اين شهر بزرگ برايش پيش ميآيد، قطعا آنقدر مايه در اختيار سازندگان قرار ميدهد که در هر قسمت چند اتفاق جذاب و جاندار به مخاطب ارائه شود. اما مشکل اين است که حداقل در اين سه قسمت اين اتفاق رخ نداده است. سريال در اين سه قسمت نه روايت يک داستان کمدي مرسوم را دستمايه کار قرار داده و نه اينکه توانسته اتفاقات پرملاتي را براي جبران دوز کمدي سريال به تصوير کشد…
بازيگران گلشيفته
تاکنون تقريبا تمام کارهاي بهروز شعيبي کارهاي پربازيگري بودهاند و اين کارگردان اين قاعده را در «گلشيفته» نيز رعايت کرده است. مهناز افشار، سيامک انصاري، نازنين بياتي، شيلا خداداد، مهدي هاشمي و… ترکيب پرستارهاي را در اين سريال شکل دادهاند؛ که انتظار موفقيت «گلشيفته» را بالا ميبرد؛ اتفاقي که در اين سه قسمت به وقوع نپيوسته و تاکنون اين سريال از اين امکان محروم مانده است…
نظراتي که درباره گلشيفته داده شده؛ تقريبا بيشتر منفي هستند. خيليها به اين نکته اشاره کردهاند که «50 دقيقه قسمت اول را ميتوان در 20 دقيقه جمع کرد.» عدهاي ديگر نيز به بازيها و بهخصوص بازي هومن سيدي و شباهتش با «عاشقانه» اشاره کردهاند. شايعه دستمزد يک ميلياردي مهناز افشار نکته ديگري است که خيليها در کامنتهاشان به آن اشاره کرده و آن را بهانهاي کردهاند براي کوبيدن سريال.
حواشي سريال گلشيفته
اين که ميگويند مهناز افشار براي بازي در «گلشيفته» يک ميليارد تومان دستمزد گرفته از حواشي اين چند وقت اخير بود. خيليها معتقدند اين حاشيه و شايعه را نزديکان سريال و بازيگر ساختهاند تا در خدمت تبليغات سريال باشد يا قيمت بازيگرش را افزايش دهد. شايعهاي که چندان هم دور از ذهن نيست و در اين سينما بارها و بارها شاهد چنين شايعهسازيهايي از جانب بازيگران بودهايم.
شباهت نام سريال به يک بازيگر سفر کرده هم ديگر حاشيه سريال است که اين نيز به احتمال نزديک به يقين اهداف تبليغاتي داشته و ديديم که پيش از توزيع سريال بسياري از سايتها به اين مسأله اشاره کرده بودند که اين سريال درباره فلان بازيگر سفر کرده است…
بايد منتظر ماند و ديد در آينده چه بر سر سريال خواهد آمد. «گلشيفته» و کارگردانش اين پتانسيل را دارند که از اين روزها گذر کرده و شاهد موفقيت را در آغوش کشند. البته سريال اين پتانسيل را نيز دارد که اين ستون حواشي را سنگين و رنگينتر کند. بايد منتظر ماند و ديد سرنوشت «گلشيفته» چه خواهد شد؟!
منبع: banifilm.ir