بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با نيکي کريمي: هرجا که مورد حمله واقع شدم، فهميدم که راه را درست رفتهام
چه شد که فيلم «آذر» را تهيه کرديد؟
ميخواستم فيلمي با محوريت مسائل زنان تهيه کنم با فيلمسازي که ميخواهد وارد سينما شود. در چند جشنواره داخلي و خارجي داور بودم و ميديدم که چقدر فيلمسازان جوان با انرژي و خلاقيت کار ميکنند. واقعيت اين است که الان با تجربهاي که در يک سال گذشته کسب کردهام، متوجه شدم که اين قضيه خيلي مهم است که يک کارگردان با چه بضاعتي ميخواهد فيلم اول خود را شروع کند. سينما و فيلمسازي کار سختي است و بهراحتي نميتوان براي هر موردي ريسک کرد.
منظورتان اين است گذشته و چگونگي فعاليت کارگردان فيلم اولي نقش مهمي بازي ميکند؟
کاملا. شما وقتي فيلمي خوب ميبينيد، متوجه ميشويد که چقدر دانش، سطح آگاهي و حتي نحوه زندگي فيلمسازش بر اتمسفر و فضاي فيلم تأثير ميگذارد.
شما کارگرداني را با فيلم مستند «داشتن و نداشتن» شروع کرديد و همينطور پيش رفتيد تا امروز که بعد از ساخت چندين فيلم، تهيهکنندگي حرفهاي در سينما را تجربه کردهايد. واقعيت اين است اگر از منظر حقوق زنان و مطالباتي که زنان در جامعه ما دارند، کارهاي شما را بررسي کنيم، به شکل بطئي و مستمر به مسائل و مشکلات زنان پرداختهايد و درعينحال خود را بهعنوان «فمينيست» مطرح نميکرديد. به عبارت دقيق بيشتر نگاهي صلحآميز داشتهايد، اما در فيلم «آذر» مطالبات شما شکل صريحتري به خود گرفته. به اين معنا که اگر در فيلم «شيفت شب» شخصيت اصلي زن فيلم دستآخر با آغوش باز همسرش را ميپذيرد، در «آذر» ديگر تن به شرايط موجود نميدهد و طغيان ميکند. چرا به اين نقطه رسيدهايد؟
به نکته دقيقي اشاره کرديد. من اتفاقا ميخواستم يک فيلم فمينيستي تهيه کنم. به نظرم داستان «آذر» اين پتانسيل را داشت. اين دفعه اين زن ديگر طغيان کرده است. تصميم من اين بود که فيلمي درباره زني تهيه کنم که به دنبال هويت و شخصيت مستقل خود است، ولي سنتهاي نادرست جلوي او را ميگيرند.
براي من مهم است که بدانم در اين مسير از نظر انگيزشي چه تجربياتي کسب کردهايد تا به اين ديدگاه رسيديد؟
خب هر آدمي در مسير زندگي خود، خيلي از مسائل را در جامعه و پيرامون خود ميبيند. در کنار مشاهدات، سفررفتن، کتابخواندن، فيلمديدن، اخبار را پيگيريکردن و ... من را به سمت فيلمي که ميخواهم کار کنم ميکشاند.
البته گفته ميشود در اين جامعه زن قويبودن، چندان آسان نيست. بااينحال چگونه اين مسير را در سينما ادامه ميدهيد که کسي پشتوانه شما نيست؟
ياد گرفتهام مبارزه کنم، اما مبارزهکردن، معناي فريادزدن و غرزدن را نميدهد. هرجا که مورد حمله واقع شدم، فهميدم که راه را درست رفتهام. بنابراين ادامه ميدهم.
مسيري را که پيمودهايد، به نظر من بهگونهاي بوده که آگاهانه پيمودهايد؛ اما جالب است در فيلم «آذر» ياد بازيتان در فيلم «سارا» افتادم. در فيلم «سارا» زن تلاش ميکند با هر سختي زندگي خود را حفظ کند؛ اما در نهايت سارا آزرده از بيرحمي شوهرش ناگزير خانه او را ترک ميکند. «آذر» هم چنين فرجامي دارد. چرا؟
چند وقت پيش من، کامبوزيا پرتوي، يک روانشناس و يک جامعهشناس در يکي از روزنامهها راجع به بازيگري و نقشهاي زنان در سينماي ايران نشستي برگزار کرديم. در آخر آن جلسه به اين نتيجه رسيديم که هرچه از ساخت فيلمهايي مثل «باشو غريبه کوچک»، «هامون»، «سارا»، و «پري» ميگذرد نقشهاي زنان ايراني ضعيفتر ميشود!
اتفاقا سؤال من اين است که چرا؟
نميدانم واقعا! اين بايد مطالعه شود که چرا زماني زنان در فيلمهاي ما قهرمان بودند؛ اما الان شخصيتهاي فيلمنامهها همينطور ضعيف و ضعيفتر ميشوند. به نظر ميرسد جامعه عادت کرده اين سالها با سيماي زنان ضعيف ارتباط برقرار کند!
و بااينحال شما فيلم «آذر» را تهيه کرديد. زني که در اين جامعه مردسالار جلوي زور ميايستد.
به «آذر» اعتقاد داشتم و آن را باور کرده بودم و برايم مهم بود که اين قصه گفته شود تا زناني که آن را ميبينند، بخشي از وجود خود را روي پرده سينما ببينند؛ چون شخصيت آذر در زندگي کوتاه نميآيد و لزومي هم نميبيند که در انتها در آن زندگي بماند. حتي اين غرور را دارد که وقتي مادرشوهرش ميگويد تو براي اين زندگي خيلي زحمت کشيدهاي و اين پول حق توست، قبول نميکند. ميدانيد که در جامعه مادي اين روزها زنان زيادي قرباني ميشوند؛ چون از لحاظ مالي وابستهاند و روي پاي خودشان نيستند؛ اما در «آذر» دلم ميخواست درباره يک زن قوي فيلم بسازم. اين ريسک را کردم و او شبيه شمايلي که اين روزها مد شده، نيست.
بااينحال فکر ميکنيد که سينماي ايران به شما بهعنوان تهيهکننده اين فرصت را بدهد تا باز هم بتوانيد از اين نوع فيلمها بسازيد. اينکه در بخش خصوصي نه در بخش دولتي چنين فيلمهايي بسازيد، امکان بازگشت سرمايه را خواهيد داشت؟ فکر ميکنيد که بتوانيد دوباره ادامه دهيد؟ چون در سينماي ايران فيلمسازاني مانند تقوايي، امير نادري و بيضايي اين مسير را پيمودهاند که يا کوچيدند يا محکوم به سکوت شدند!
درحالحاضر در سال جاري با ماجراهايي که براي پخش و اکران پيش آمده؛ مثل «فيلمسوزي» قضيه کمي پيچيده است. دولت هم سروکاري با اين قضيه ندارد. پخشکننده است که انتخاب ميکند و سينماها، شوراي صنفي، اين مداخلهها و تمام اتفاقاتي که ميافتد؛ نهتنها من؛ بلکه همه بچهها داريم بازنگري ميکنيم که چه فيلمي بايد بسازيم تا بتوانيم ادامه بدهيم. اين موضوع براي بخش خصوصي، مثل من، که به جايي وابسته نيستند، واقعا سخت است.
شما هم به مبحث «فيلمسوزي» اعتراض داريد؟
نهتنها من بلکه همه ما به اين حالتي که به آن «فيلمسوزي» ميگويند، معترضيم. نزديک به ٩٠ سالن از قبل از سوي برخي افراد و فيلمهايشان قبضه شده! به من و امثال من فقط ١٥ سالن ميدهند.
اصلا تعريف شما از تهيهکنندگي چيست؟ چگونه در اين مسير با جوانان و ايدههاي نو آنها کنار خواهيد آمد؟
قطعا با بچههايي که با استعداد هستند، دانش و شخصيت دارند، علاقه دارم کار کنم؛ چون شخصيت کارگردان خيلي مهم است. قطعا از چنين افرادي حمايت ميکنم. در اين سالها با جواناني برخورد کردهام که به من فيلمنامه دادهاند و کارشان را دوست دارند و انگيزه دارند. دوست دارم با جوانان با استعداد کار کنم.
منبع: روزنامه شرق