بزرگنمايي:
چه خبر - همسر هادي نوروزي: هيچ کس به اندازه من حال خانواده آستوري را نمي داند
داويده آستوري کاپيتان تيم فوتبال فيورنتينا، بامداد يکشنبه و در خواب عميق، دنيا را رها کرد و رفت. يک مرگ شوکآور که بازيهاي ليگ ايتاليا در روز يکشنبه را لغو کرد؛ مرگ ناباورانه. در ايران، مرگ آستوري، خيليها را به ياد فوت يکباره هادي نوروزي انداخت.
هادي نيز بامداد 9 مهر 1394 دنياي فاني را وداع گفت و براي هميشه رفت در حالي که آن روز، کاپيتان پرسپوليس بود و آرزوي مهمي مثل قهرماني در ليگ را در سر ميپروراند. در همين زمينه با معصومه ابراهيم پور همسر هادي نوروزي تماس گرفتيم.
او به ما گفت: «وقتي ماجراي فوت کاپيتان فيورنتينا را شنيدم، من هم ياد هادي افتادم و تا صبح خواب به چشمم نيامد به خصوص که دوستم، عکسي از آستوري کنار همسرش را برايم ارسال کرد. قسم ميخورم هيچکس به اندازه من، حال خانواده اين بازيکن را نميداند. همسر آستوري هم مثل من، يک روز از خواب بيدار شد و ديد همه زندگياش را از دست داده است. اميدوارم روزي، علم پزشکي به اين سؤال جواب بدهد که چطور ممکن است دو بازيکن حرفهاي، اينطور در خواب از بين بروند.»
او اضافه کرد: «از شباهتهايي که بين هادي و آستوري وجود دارد، شگفتزده شدم. هر دو نفر 30 ساله بودند، خانواده داشتند، کاپيتان بودند، در خواب فوت کردند و به خصوص، بيحاشيه بودند. من هرگز به ياد ندارم هادي ديرتر از ساعت 11 شب خوابيده باشد به غير از همان شبي که از ميانمان رفت. البته من هنوز او را کنار خودمان احساس ميکنم. نشانههايي وجود دارد که مشخص ميکند روح او از من، هاني و هانا حمايت ميکند.»
ابراهيمپور در مورد لحظات فوت هادي به ما گفت: «هادي هميشه به بازيکنان جوان به خصوص مهدي طارمي ميگفت بازيکن حرفهاي نبايد ساعت 11 شب را ببيند ولي آن شب، مهمانهايي داشتيم که کمي ديرتر از خانهمان رفتند. هادي به من گفت اصلاً خوابم نميآيد. به او گفتم فعلاً که مصدوم هستي، هر قدر ميخواهي بيدار بمان، فردا ديرتر برو فيزيوتراپي اما گفت روي موبايلم آلارم گذاشتم که ساعت 9 بروم سر تمرين. من کاپيتان هستم و در هر شرايطي بايد تمرين کنم وگرنه ساير بازيکنان، تمرين نميکنند. حدود ساعت 3 و نيم بامداد، هادي خوابيد و من هم خوابم برد اما چند دقيقه بعد با صداي نفسهاي هادي از خواب بيدار شدم.»
او اضافه کرد: «خراب کردن پنالتي مقابل سپاهان در فينال جامحذفي باعث شده بود هادي گاهي شبها خواب بد ببيند. او خواب ميديد دوباره آن پنالتي را خراب کرده است. آن شب، فکر کردم هادي باز هم دارد خواب پنالتي از دست رفتهاش را ميبيند اما اين بار هر قدر او را تکان دادم، بيدار نشد. با صداي بلند ميگفتم هادي اينطور نفس نکش، ميترسم. به پيشاني هادي دست زدم و متوجه عرق سرد او شدم. فوراً با 115 تماس گرفتم که احساس کردم خيلي طول کشيد آمبولانس به خانهمان برسد. بعد از آن، متوجه شدم هادي ديگر نفس نميکشد. به همين راحتي، او از پيشمان رفت.»
ابراهيمپور در نهايت گفت: «هميشه ميگويم اگر کسي مثل هادي که پايبند به خانواده است، زنده ميماند، حداقل اعضاي خانوادهاش اين همه سختي نميکشيدند. مطمئنم همسر و اعضاي خانواده آستوري هم احساسي شبيه آن روزهاي من را دارند. خدا به آنها صبر بدهد. خدا ميداند ما همسران بازيکنان لحظه به لحظه به اندازه فوتباليستها زحمت ميکشيم تا بازيکنان هميشه در يک سطح باشند. برخي خيلي دوست دارند هادي فراموش شود اما هر از گاهي اتفاقاتي رخ ميدهد که نام هادي دوباره بر سر زبانها ميافتد. اميدوارم روزي هاني بتواند تمام اين دلتنگيها را از دل ما پاک کند. خيلي سخت است فوتباليستي از روستاي کپورچال به پيراهن تيم ملي و بازوبند کاپيتاني پرسپوليس برسد. دعا کنيد هاني بتواند راه پدرش را برود و آدم موفق و بيحاشيهاي باشد.»
منبع: خبرورزشي