آقاي حاتمي کيا کاش رقص کنان و ابراهيم وار, وارد مي شدي
سينما
بزرگنمايي:
چه خبر - چشمان پر از نفرت برايش کارسازي نميکند
«آقاي حاتميکيا! ميگويند تو ابراهيم سينماي ايراني! ابراهيم را در آتش انداختند و نسوخت ولي تو با حرفهاي ديشبات، آتشافروختي. کاش در ميان همان آتشي که به زعم خودت، دشمنانت برافروختهاند، رقصکنان وارد ميشدي و لذت ابراهيمگونه بودن را حس ميکردي.
اين که بخواهي در آتش، خودت را بسوزاني مختاري. اما باور ندارم که حق داشته باشي، ارزشهايي را که براي ماندنش، هزاران پروانه سوختهاند، به آتش بکشاني. اين که افتخار کني براي نظام و آرمانها و دستاوردهايش فيلم ميسازي، غرور برانگيز و افتخارآميز است. اين هدفت "ايوالله" دارد اما با آن طرز حرف زدن؟
نه برادر ابراهيم! تو ديشب آني نبودي که بايد باشي. از اين پس اگر خواستي لباس دفاع از نظام و انقلاب و نهاد مقدس سپاه و فخر ايران و اسلام حاج قاسم سليماني را بر تن کني و حتي از موسسه سينمايي اوج دفاع کني، لحنت را عوض کن!
دفاع از واژههاي مقدس، شيوه مقدس ميخواهد. فرياد نميخواهد؛ لحن بغضآلود نميطلبد؛ قيافه خشن لازم ندارد؛ چشمان پر از نفرت برايش کارسازي نميکند.
آقاي حاتميکيا! اگر امروز سپاه مدال افتخار دارد، اگر سردار قاسم سليماني را حتي دشمنان من و تو ستايش ميکنند، اگر دهها هزار به خون خفته انقلاب و جنگ نامشان ماندگار شده، به خاطر مظلوميتي است که آن را در اوج نجابت فرياد کردهاند. محبوب شدن و عزيز ماندن با فرياد و جيغ ميسر نميشود.
ابراهيم عزيز! من همه فيلمهايت را ديدهام؛ نه يک بار که برخي را چندين بار و «آژانس شيشهاي» را دهها بار. و هر بار که ديدهام مثل ابر بهار گريستهام. ديشب وقتي در جشنواره حرفهايت را شنيدم احساس کردم شايد کسي ديگر آن فيلمها را ساخته و فقط نام تو به اسم کارگردان به آن سنجاق شده است.
«دفاع بد» ميداني چيست؟ همان چيزي که دکتر شريعتي 50سال پيش گفت و نوشت و همهمان خواندهايم که براي حمله به يک موضوع، از آن بد دفاع کن. ديشب قهرمانانه «دفاع بد» کردي. هم از سپاه، هم از نظام و هم از موسسه سينمايي اوج. انگار اصرار داشتي همه شائبهها و شايعهها را به موسسهاي که تو آن را صاحب فضيلت ميشناسي بچسباني و خرابش کني.
آقاي کارگردان! در مقابل «دفاع بد» تعبير «حمله خوب» را هم داريم و تو در اين زمينه هم قهرمانانه رفتار کردي. ميخواستي صداوسيما و «هفت» و «رشيدپور» را بزني. اتفاقا نشانه گرفتنات درست بود. ميخواستي مجري پر انتقاد و صداوسيماي پرانتقادتر را با خاک يکسان کني اما لحن بيان و کلامت چنان بود که همينها را هم با «حمله خوب» تطهير کردي. من اگر جاي رئيس صداوسيما بودم حتما يک سيمرغ به تو ميدادم تا همه عيوب سازمانم را بپوشانم.
کارگردان خوب ما! ميخواهم پيشنهاد کنم براي چند لحظه چشمانت را ببندي و خودت را ببري در مراسم ديشب. وقتي سيمرغ را ميگيري، بروي پشت تريبون و با لحن «حاج کاظم» بگويي: «اين سيمرغ تقديم به مدافعان حرم و شهداي اين راه؛ هديه به سبزپوشان سپاه مقدس پاسداران و تقديم به سردار عشق و وفا حاج قاسم سليماني.»
خب. حالا چشمهايت را بازکن تا تاثير جملاتت را ببيني. نه در زمين فقط، که آن بالا بالاها.
حاتميکياي عزيز! از ديشب تا حالا فضاي مجازي پر شده است از «توفان»ي که ديشب برپا کردي. برايت هورا ميکشند و تشويقت ميکنند. شايد خودت هم کيف کردهاي اما اگر فرصت کردي جمعه صبح بيا بهشت زهرا. توي قطعههاي24،26،27 و... حرفهاي ديشبات را با همان حرارت براي رفقاي قديمي که آنجا آرميدهاند تکرار کن! حتي اگر يک نفر برايت دست زد، تا آخر عمر همينجوري که ديشب حرف زدي، حرف بزن!»
يادداشت از محمد مهاجري
منبع: khabaronline.ir
-
دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۴:۴۸:۴۷ PM
-
۵۶۸ بازدید
-
-
چه خبر