بزرگنمايي:
چه خبر - نقدي بر رويکرد زيست محيطي دولت آقاي روحاني و عملکرد رييس سازمان حفاظت محيط زيست
آقاي رييس جمهور و مشاورانشان بي شک از اين موضوع آگاهند که سازمان هاي مردم نهاد و کنشگران حوزه محيط زيست و منابع طبيعي، همه تلاش و همت خود را براي راي دوباره دولتي که خود را زيست محيطي ترين دولت تاريخ ايران معرفي کرده بود به کار بستند اما تفاوت تشکل ها و سازمانهاي مردمنهاد اين حوزه با احزاب و گروه هاي سياسي همراه و همسو با ايشان، در اين است که سازمان هاي مردم نهاد واقعي، بر خلاف حزب ها و گروه هاي سياسي، هيچ گاه سهمي از کابينه و مديريت خرد و کلان کشور مطالبه نکردند.
در يک کلام، حمايت و جانبداري کنشگران حوزه محيطزيست از حسن روحاني نه بر اساس «سهمخواهيهاي رايج» در عالم سياست که تنها به اميد نجات آينده زيست بوم ميهن و تمدن 10 هزار ساله ايران سرافراز بوده و هست. در همين راستا و با استناد به حقوق شهروندي خود و همچنين استقبال آشکار آقاي رييس جمهور از نقد دولت، لازم مي دانيم تا از اين حق مسلم براي جلوگيري از خسرانهاي بيشتر وارد شده به ثروت هاي ملي ،طبيعي کشور بهره جويم و لاجرم ايشان و برخي همکارانشان در هيات دولت را نقد كنيم. البته بنا به گفته خود رييس جمهور، هرگز حتي انتظار تشويق را نيزنداريم. همين که اين نقد شنيده شود، بزرگترين تشويق خواهد بود.
نگاه آسيب زا در محيط زيست
ياد آوري اين نکته خدمت رييسجمهور ضروري است که انتخاب آقاي کلانتري درجايگاه معاون رييسجمهور و رييس سازمان حفاظت محيط زيست، در برگيرنده دو ظلم آشکار بود و معتقدم که ظلم آشکار نخست، در حق خود ايشان اعمال شد؛چرا که شايد انتصاب وي در جايگاهي متناسب با تحصيلات و تجربهاي که دارند، مي توانست راهگشايي براي بيشمار مشکلات حوزه تخصصي كه دارد، باشد. اما آنگونه که همه شاهد بوده و هستيم و اوج آن را در سفر اخير هيات دولت به خوزستان ديديم و شنيديم، پافشاري و بيان دغدغه هاي غير مرتبط با شرح ماموريت هاي سازماني از سوي ايشان براي تامين آب فلات مرکزي ايران به هر قيمت ممکن، هم به جايگاه شخصي عيسي کلانتري، هم به جايگاه مديريتي ايشان و مهمتر از آن به جايگاه دولت حسنروحاني آسيب جبران ناپذيري وارد ساخت. آنچه در خوزستان شاهد بوديم، آن بود که حريم ها به بي سابقه ترين شکل ممکن شکسته شد و پرده ها فرو افتاد. امروز ديگر دکتر عيسي کلانتري، مديري توانمند و کارگزاري محبوب به شمار نمي آيد.
حضور او در سازمان حفاظت محيطزيست به روشني به عنوان روانکننده چرخهاي ماشين تخريب وزارت نيرو و برخي پيمانکاران براي گسترش سدسازيها و طرحهاي انتقال آب بين حوضهاي يا ساخت پتروشيميها و ... تعبير و تفسير ميشود تا مديري که دغدغه حال و آينده زيست بوم ايران را در سر مي پروراند. از اينکه چرا حسن روحاني عيسي کلانتري را جايگزين معصومه ابتکار کرد و چرا عيسي کلانتري که خود يدي طولي در عالم سياست و رياست دارد، تن به اين انتصاب داد، ميگذريم. اما آنچه امروز محل سوال است، اتحاد نانوشته اسحاقجهانگيري و عيسي کلانتري براي انتقال آب بين حوضه اي تحت عنوان اخذ تصميمات سخت براي آينده ايران و صدور نامههاي محرمانه از سوي اين دو معاون رييس جمهور است که دولت حسن روحاني را به طور مستقيم در برابر نمايندگان و مردم استان هاي خوزستان، مازندران و حتي سمنان قرار داده است.
واکنش تند نمايندگان خوزستان و ترک جلسه هيات اعزامي از دولت به سرپرستي معاون اول و درگيري شديد لفظي با عيسي کلانتري در خوزستان تا اخطار قانون اساسي يکي از نمايندگان مازندران به حسنروحاني در مجلس شوراي اسلامي و در صدر همه آن ها کارت زرد سازمان مردم نهادي که روزگاري از حاميان روحاني بود، همه و همه در واکنش به نامحرم پنداشتن مردم و صدور نامه هاي محرمانه در مورد انتقال آب بين حوضه اي از کارون و کاسپين که محتواي هر کدامشان کمتر از يک روز سر از فضاي مجازي در آورد، اين نگراني را ايجاد مي کند که آيا کردار کارگزاران دولت حسنروحاني با گفتارهاي رييس جمهور هماهنگي دارد؟ آيا ما بر خلاف وعده رييسجمهور محترم به عقب باز نگشتيم؟
بي اطلاعي از محيط زيست
اما ظلم دوم، ظلم در حق مادر طبيعت و زيست بوم رنجور سرزمينمان بود؛ چراکه شخصي در رأس هرم مديريتي آن قرار گرفته که از بيش از 95 درصد مسائل مربوط به حوزه تحت مديريت خود با صراحت اعلام بي اطلاعي مي کند. چنين گزينشي آن مي شود که امروز شاهديم و آن چيزي نيست جز در هم ريخته و در نورديده شدن همه خطوط قرمز فني و تخصصي سازمان متولي حفاظت محيط زيست کشور. از دولت زيست محيطي تدبير و اميد انتظار مي رفت تا از ميان متخصصان و دانش آموختگان اين حوزه، شخصي را در جايگاه رياست سازمان محيط زيست برگزيند. خوشبختانه در اين عرصه با قحط الرجال مواجه نيستيم و افراد شايسته و توانمند و آماده خدمت به زيست بوم ميهن کم نداريم.
رييس جمهور با اين انتصاب، از نظريه بهره گيري از نخبگان و توجه به مقوله شايسته سالاري عبور کرد و تمام آنچه رادر چهار سال گذشته رِشته شده بود،پنبه کرد. ساماندهي و صيانت از زيست بوم ايران، برخلاف مشکلات اقتصادي، مقوله اي داخلي است. در اين حوزه نيازي به مبادلات بانکي، گشايش اي سي و... نيست. اگر در گشايش هاي اقتصادي و اجتماعي موانع خارجي وجود دارد و دولت محترم از راضي نگاه داشتن شمار بسياري از همراهان خود وامانده، انتظار مي رود تا دست کم همراهان خود را در عرصه محيطزيست و منابع طبيعي با چنين انتصابات و نگرشهايي از خود نراند. اين پيشپا افتادهترين مشاوره سياسي است که انتظار ميرفت تا رييسجمهور محترم از هيات مشاوران خود دريافت مي داشتند.
قرارمان اين نبود
از رييسجمهور انتظار ميرود تا دير نشده و تا شيوه نگاه جديد،غير منطقي و دانش گريز حاکم بر مديريت سازمان حفاظت محيط زيست موجب آسيبهاي جبران ناپذير به ميراث طبيعي ميهن و درپي آن موجب گسست عهد و پيمان سازمانهاي مردم نهاد اين حوزه با ايشان نشده، نسبت به انتصاب فردي با تخصص و دانش مرتبط در اين زمينه اقدام كنند و از دانش و تجربه آقاي دکتر کلانتري در جايگاهي متناسب با توانمندي ايشان بهره گيرند. آقاي رييس جمهور! فراموش نکنيد که «تا1400»چيزي نمانده و ما «به عقب باز نگشتيم»که ما را دور بزنيد. قرار اين نبود!
منبع: ghanoondaily.ir